همشهری آنلاین _ حسن حسنزاده: این توصیفها بیانگر همه ویژگیهای کوهها و قلهها نیست. کوهها با آنکه صامت و بیصدا به نظر میرسند اما گاهی فرهنگ، تاریخ، زبان و نشانههایی از آیین و مذهب مردمی که در طول تاریخ در جوار آنها زیستهاند را فریاد میزند. هر کوهی نامی دارد و این نامها بخشی از تاریخ، ادبیات، زبان و گویش مردمان آن سرزمین به شمارمیروند. ارتفاعات تهران هم از این قاعده مستثنا نیستند. نام برخی از این کوهها به گویش محلی شمیرانیها اشاره دارد و برخی دیگر هم به فرهنگ، مذهب، سبک زندگی، محصولات کشاورزی رایج در آن منطقه، جانوران و حیوانات بومی آن نقطه مربوط میشوند. با «داریوش شهبازی» تاریخپژوه و تهرانشناس درباره رایجترین روشهای نامگذاری کوهها و قلهها، وجه تسمیه ارتفاعات تهران و ارتباط آنها با تاریخ، زبان، فرهنگ، آیین و باورهای مذهبی ساکنان این منطقه گفتوگو کردهایم.
بهطور کلی در نامگذاری کوهها، قلهها و ارتفاعات از چه روشهایی استفاده شده و نخستین کسانی که نامی برای کوهها انتخاب کردهاند با چه شیوههایی این کار را انجام دادهاند؟
پیش از آنکه به دلایل و روشهای نامگذاری کوهها، ارتفاعات، دشتها و... بپردازیم باید به نقش نخستین جوامع بشری در نامگذاری این عوارض طبیعی بپردازیم. به عبارت دیگر ساکنان اولیه هرکدام از این سکونتگاهها برای شناخت بیشتر محل سکونت خود نامهایی را براساس معیارها و مؤلفههای مختلف برای آن عوارض طبیعی انتخاب کردند. بهعنوان مثال اگر سکونتگاه یا یکآبادی کوچک در نزدیکی چند کوه یا دیگر عوارض طبیعی قرار میگرفت، ساکنان روستا برای حفظ ارتباط اجتماعی میان خود و دیگرآبادیهای اطراف، ناگزیر باید نامی برای آن انتخاب میکردند. در انتخاب این نامها معیارهای بسیاری دخیل بود؛ مواردی مثل اسطورهها، آیین و باور مذهبی ساکنان، محصولات کشاورزی رایج در آن منطقه، جانوران و حیواناتی که در آن منطقه فراوانی بیشتری داشتند، رنگها، اعداد و... در نتیجه نام یک کوه، قله، دشت، رودخانه و... بخشی از فرهنگ، زبان، آداب و رسوم، شرایط جغرافیایی، تاریخی و ادبی و فولکلور یک منطقه را برای ما روشن میکند.
به استفاده از نام جانوران در نامگذاری برخی کوها و قلهها اشاره کردید. پیش از آنکه به مصداقهای این روش از نامگذاری کوهها در ارتفاعات تهران بپردازیم، درباره علت استفاده از نام جانوران توضیح دهید.
در این روش از نامگذاریها یک قاعده کلی و نانوشته وجود دارد. در جوامع ابتدایی گذشته، افراد از هر آنچه در اطراف سکونتگاههای خود میدیدند برای نامگذاری عوارض طبیعی که نقش مهمی در شناخت محیط، نشانی دادن و پیدا کردن مسیرهای تردد داشت استفاده میکردند. در این میان، استفاده از نام جانوران بسیار مرسوم بود؛ درواقع همانطور که نام جانوران در نامگذاری صورتهای فلکی رایج بود، در نامگذاری کوهها هم استفاده از نام جانوران برای شناختن کوهها، نشانی دادن و پیدا کردن مسیر بسیار رواج داشت. اما اینکه چرا از نام یک حیوان خاص برای یک کوه استفاده میکردند دلایل متعددی دارد.
این دلایل چه بود؟
همانطور که از متصل کردن چند ستاره به یکدیگر و تشکیل یک صورت فلکی شبیه به یک حیوان، برای نامگذاری آن استفاده میکردند، شکل ظاهری کوهها و شباهت آن با یک حیوان هم عامل مهمی برای نامگذاری کوهها بود. عامل دیگری که برای انتخاب نام یک حیوان برای کوهها، تپهها و ارتفاعات وجود داشت، فراوانی یک حیوان خاص در آن ارتفاعات و کوهها بود. بهعنوان مثال تپههای جنوب محدوده حصاربوعلی به دلیل فراوانی تعداد شغالها به شغالآباد معروف شده بود. در ارتفاعات شمیرانات هم بسیاری از قلهها، کوهها و ارتفاعات با این ۲ روش به نام یک حیوان شناخته میشوند.
همانطور که گفتید نمونههای بسیاری از کاربرد نام جانوران برای نامگذاری کوهها در ارتفاعات شمال تهران وجود دارد. قلههای پلنگچال، فیل زمین، کبوترخوان و... از معروفترین این قلهها هستند. در نامگذاری این کوهها از کدام روش استفاده شده و وجه تسمیه هرکدام چیست؟
اگرچه برای علت نامگذاری برخی از این کوهها دلیل کاملاً متقنی وجود ندارد اما ردپای برخی از نامگذاریها را میتوان در سفرنامههای سیاحان جستوجو کرد. بهعنوان مثال فوریه در جایی نوشته است که از ناصرالدینشاه برای شکار پرندگانی مثل مرغابی در سلطنتآباد اجازه میگرفت. همین نشانی و نشانیهایی از این دست میتواند دلیل فراوانی یک حیوان در یک منطقه باشد و نامگذاری کوه، تپه یا قلههایی به نام آن حیوان را توجیه کند. بهعنوان مثال در علت نامگذاری قله پلنگچال باید به نکاتی از این دست توجه کرد. در گزارشهایی که از افرادی مانند اعتمادالسلطنه در تاریخ ثبت شده است، ناصرالدینشاه برای شکار پلنگ به مناطقی مثل جاجرود و ارتفاعات لواسان و... میرفت. در همین مناطق شمار زیادی کل و بز وجود داشت که پلنگها از آن تغذیه میکردند. همانطور که معیرالممالک نیز مینویسد بارها امیر شکار خود را برای شکار به ارتفاعات اطراف ولنجک میفرستاد. همین نکات نشان میدهد قله پلنگچال به دلیل فراوانی تعداد پلنگها به نام این حیوان معروف شد.
علاقهمندان به کوهنوردی و طبیعتگردان تهرانی حتماً با نام قله «فیل زمین» آشنا هستند. وجه تسمیه قله فیل زمین چیست؟
یکی از دلایل انتخاب نام یک حیوان برای یک کوه، شباهت شکل ظاهری کوه با آن حیوان است. کوهنوردانی که به قلههای اطراف قله فیل زمین بهویژه ارتفاعات دشت لار رفتهاند، دلیل این نامگذاری را میدانند. روی صخرههای این کوه میتوان شکلی شبیه به فیل را که بهصورت طبیعی روی صخره تراش خورده است پیدا کرد.
آبشار کبوترخوان هم یکی دیگر از این نمونههاست. علت نامگذاری این آبشار در ارتفاعات دارآباد چیست؟
وجه تسمیه آبشار کبوترخوان که در ارتفاعاتی به همین نام در مسیر کوهنوردی دارآباد قرار دارد به دلیل فراوانی شمار این پرنده در این منطقه است. واژه «خوان» در اینجا به معنای خواندن کبوتر است. در ارتفاعات این منطقه به دلیل فراوانی تعداد کبوترها همواره صدای کبوتر به گوش میرسد. همچنین از نام «کبوترخان» که مقلوب خانه کبوتر است هم برای نامگذاری ارتفاعات دیگر مناطق کشور استفاده شده که هر دو از نظر سنخیت و همانندی درست است.
استفاده از نام گیاهان هم برای نامگذاری کوهها، دشتهای مرتفع و قلهها مرسوم بود. در اینباره توضیح دهید.
نام گیاهان و محصولات کشاورزی یکی از نامهای رایج برای نامگذاریآبادیها، ارتفاعات و دشتهای شمیران بود. اگر ازآبادی زعفرانیه که به دلیل کشت زعفران به این نام معروف شد یا منطقه باقالازار که به دلیل کاشت و برداشت این محصول به باقالازار شهرت پیدا کرد بگذریم، بهآبادیهای ونک و مسیر یونجهزاری در فرحزاد میرسیم. در یک روایت اراضی ونک به دلیل وجود درختان ون یا همان زبانگنجشک به ونک معروف شد یا مسیر کوهستانی یونجهزاری در فرحزاد به دلیل کاشت یونجه توسط اهالیآبادی کهن فرحزاد به این نام شهرت پیدا کرد. بهطور کلی به دلیل ویژگیهای طبیعی و سبک زندگی اهالی شمیران، گیاهان و محصولات کشاورزی هم یکی دیگر از مهمترین مؤلفههایی بود که در نامگذاریآبادیها، مسیرهای کوهستانی، کوهها و ارتفاعات نقش داشت.
نمونهای از نام گیاهان در نامگذاری قلههای تهران را در خاطر دارید؟
«کما چال» در ارتفاعات اطراف ولنجک یکی از این موارد است. به کما علف بره هم میگویند و گیاه قارچ از چوب پوسیده آن تغذیه میکند که بسیار باب طبع گوسفندان است و کشاورزان معتقدند که این گیاه باعث افزایش شیردهی گوسفندان میشود. در ارتفاعات شمیران هر جایی که گیاه کما پیدا شود، ردپای قارچ هم دیده میشود. گیاه کما در پاییز خشک میشود و پس از آنکه برف زمستان روی آن مینشیند میپوسد. با فرا رسیدن بهار، درست در همان نقطه رویش کما قارچ رشد میکند. اگرچه اکنون فقط این گیاه در کوهها و ارتفاعات آن سوی توچال که محل گذر انسانها نیست پیدا میشود ولی در گذشته کوه کما در محدوده ارتفاعات ولنجک، محل رویش این گیاه بود و زمینهساز نامگذاری این کوه شد. البته نام محلی برخی از گیاهان هم در نامگذاری کوهها و دامنههای شمیران دخیل بوده است.
از نقش نامها و اسامی محلی یا گویش شمیرانی در نامگذاری ارتفاعات شمال تهران گفتید. گویش شمیرانی تا چه اندازه در این نامگذاریها نقش داشت؟
برخی ارتفاعات، قلهها و دامنه کوههای شمیران با نامهایی از گویش محلی این منطقه شناخته میشوند. هرچند آن نامها هم اشاره به مؤلفههایی مثل نام گیاهان، درختان، حیوانات و... دارند. بهعنوان مثال در حوالی روستاهای باغگل و ایگل دامنهای به نام «سراسل» معروف است؛ «سرا» به معنای خانه و «سل» هم درگویش محلی شمیرانی به معنای درخت سرو. به عبارت دیگر «سراسل» به محلی گفته میشود که انبوهی از درختان سرو را در خود جا داده است. سرو وحشی همان ارس (با ضم اول و سکون را) است که چوب سختی دارد و نجاران لواسانی در گذشته از آن برای ساختن پنجره ارسی استفاده میکردند. خوشبختانه هنوز هم سراسل پر از درخت سرو است و نام آن نمونهای مناسب از تأثیر گویش شمیرانی برای نامگذاری ارتفاعات منطقه به شمار میرود. قله کلکچال هم یکی دیگر از نمونههای تأثیر گویش شمیرانی درنامگذاری قلههاست. «کله» در گویش شمیرانی به معنای «کوچک» است؛ مثل واژههای کله چاقو و کله بیل. کاف دوم در واژه کلکچال هم کاف تصغیر است. شمیرانیها به دلیل اینکه قله کلکچال در قیاس با توچال ارتفاع کمتری داشت، این نام را برای قله انتخاب کردهاند.
با توجه به پیشینه تاریخی شمیران در دوران پیش از اسلام و پس از آن، آیا اسامی مذهبی هم در نامگذاری ارتفاعات و کوههای منطقه تأثیرگذار بودهاند؟
بله. بهطور کلی یکی از مهمترین شاخصها برای نامگذاری ارتفاعات در ایران، استفاده از نامها و اسامی مذهبی است. تأثیر این شاخص در نامگذاری ارتفاعات شمیران هم مشهود است. در دوره اسلامی وقتی بسیاری از امامزادگان برای خلاصی از تعقیب خلفای عباسی به مناطق مرتفع شمیران پناه بردند و در همینآبادیها ساکن شدند، به تدریج نام آنها برای نامگذاری این مناطق مورد استفاده قرار گرفت. بهعنوان مثال ارتفاعات دزج علیا یا همان دژ علیا به نام بقعه مبارک امامزاده قاسم(ع) معروف شد و هنوز هم به همین نام شناخته میشود. البته باید به این نکته توجه کنیم که سابقه استفاده از نامهای مذهبی برای نامگذاری ارتفاعات در شمیران به دوره اسلامی محدود نمیشود. پیش از اسلام هم شیوه نامگذاری ارتفاعات با اسامی مذهبی در این منطقه مرسوم بود.
نمونههایی از این نامگذاری در دوران پیش از اسلام را برایمان بگویید.
یکی از معروفترین نمونههای استفاده از نامهای مذهبی در دوران پیش از اسلام، ارتفاعات «قلعه دختر» در نزدیکی روستای آهار و شکراب است. قله قلعه دختر قلهای مرتفع است که البته در قیاس با قله توچال ارتفاع کمتری دارد. با وجود این از فراز قله قلعه دختر دید کاملی به ارتفاعات قلههای مجاور داریم. بنای قلعه دختر در دوره ساسانی بر فراز این قله مرتفع ساخته شده است. این مکان در دوران پیش از اسلام پرستشگاه بود. به عبارت دیگر، ایرانیان زرتشتی پیش از ظهور اسلام در «خورآذین» یا همان قله مرتفعی که هنگام طلوع خورشید زودتر از قلههای مجاور خود با نور خورشید روشن میشد، پرستشگاه میساختند. این قله هم یکی از خورآذینها بود که پرستشگاهی بر فراز آن ساخته شد. واژه دختر اشاره به «ناهید» دارد که الهه زایش در دین زرتشت است. بنابراین نام قله قلعه دختر یکی از نمونههای تأثیر اسامی مذهبی یا نام پرستشگاههای پیش از دوران اسلام در نامگذاری ارتفاعات شمیران است.
آیا نمونههای دیگری از نامهای مذهبی پیش از اسلام در نامگذاری ارتفاعات وجود دارد؟
بله. تپه «خورآذین» در محدوده الهیه امروزی است. خورآذین تپه بلندی در محدوده الهیه بود که حتی از تپه باستانی ۳ هزار و ۲۰۰ ساله قیطریه هم قدمت و ارتفاع بیشتری داشت. این تپه به نام خورآذین معروف بود؛ یعنی محلی که زودتر از ارتفاعات اطراف با نور خورشید روشن میشد. در دوران پیش از زرتشت بر فراز این تپه هم یک «خورآبه» یا پرستشگاه ساخته بودند. اگرچه دیگر نشانی از آن تپه تاریخی باقی نمانده، اما نام خورآذین یادگاری از تاریخ کهن آن تپه باستانی است.
- هر کوه، رنگی دارد و اسمی
رنگها هم شاخص دیگری برای نامگذاری کوهها و قلهها هستند؛ مثل قلهزردکوه در ارتفاعات زاگرس، ارتفاعات سرخهحصار در محدوده شرق تهران و قله سیاهبند در نزدیکی قله دارآباد. بهطور کلی رنگها در نامگذاری کوههای ایران سهم زیادی داشتند؛ آنقدر که نخستین جوامع ایرانی از رنگ غالب خاک یک کوه برای نامگذاری آن کوه استفاده میکردند. بهعنوان مثال در سراسر ایران دهها کوه با پیشوند یا پسوند سفید داریم. نخستین افرادی که این کوهها را نامگذاری کردند به علت برفی که روی کوه مانده و آن را سفیدپوش کرده بود، آن کوه را «سفیدکوه» مینامیدند. مثل قله سیاهبند در نزدیکی قله دارآباد که به دلیل رنگ نسبتاً تیره خاک و صخرههایش، شمیرانیها نام سیاهبند را برای آن قله انتخاب کردند.
- قصه هفتاد قله و چهارپالون
علاوه بر رنگها، اعداد هم در نامگذاری کوهها استفاده شدهاند. ارتفاعات چهل تن در زاگرس یا هفتاد قله در اراک از همین نمونهها هستند. در تهران هم قله چهارپالون واقع در خط الرأس توچال به دارآباد مثالی مناسب برای کاربرد اعداد در نامگذاری کوهها در محدوده شمیران است. واژه «پالون» هم در گویش محلی مردم لواسان و رودبار قصران ریشه دارد. در این گویش، پالون به خطالرأس کوههایی گفته میشود که ۲ سوی آن دارای پوشش خاکی و شیب ملایم است و بهراحتی میتوان از آن عبور کرد.