همشهری آنلاین _ شقایق عرفینژاد: یکی از راههای انتقال و انتشار این فکر و فرهنگ جدید، روزنامه بود که توسط مشروطهخواهان و روشنفکران منتشر میشد. اما یکی از ابزارهای نو که برای این افراد اهمیت زیادی داشت، تئاتر بود. با همین تفکر و با ترجمه آرامآرام و بهروزشده نمایشنامههای خارجی، بهخصوص کارهای «مولیر فرانسوی» و نیز متنهایی که توسط خود ایرانیان نوشته میشد، گروههای مختلف نمایشی توسط انجمنهای فرهنگی پایهریزی شدند و هریک چندسالی دوام آوردند و کار کردند. این گروهها البته مکانهایی برای اجراهایشان داشتند که به تمامی در محدوده شهری واقع شده بودند و امروز آن محدوده را بهعنوان پهنه مرکزی تهران میشناسیم. این گزارش نگاهی دارد به فعالیتهای این گروهها.
تعداد گروههایی که در اوان مشروطیت شکل گرفتند، بهدرستی مشخص نیست. اما آنها که از اجراهایشان نامی و نشانی باقی مانده است، اینها هستند:
- انجمن اخوت
انجمن اخوت متعلق به «علیخان ظهیرالدوله» بوده است که آن را در منزل شخصیاش در خیابان فردوسی راهاندازی میکند. در انقلاب مشروطه، پای این انجمن برخلاف آنچه در مرامنامهاش نوشته شده بوده، به فعالیتهای سیاسی باز میشود و تبدیل به یکی از کانونهای فعالیت مشروطهخواهان میشود. انجمن در سال ۱۲۷۸ خورشیدی کارش را شروع میکند، اما تا سال ۱۲۸۷ هیچ خبری مبنی بر انجام فعالیتهای نمایشی در آن در دست نیست. در انجمن اخوت کنسرتهای موسیقی برگزار میشده که غلامحسینخان درویش، از موسیقیدانان مطرح آن زمان، هم در آن شرکت داشته است. در کنار این فعالیتها که کمکم پانتومیمهایی هم در انتقاد از استبداد دوره پیش و اهل سیاست به نمایش درمیآید. یکی از این پانتومیمها، درباره «محمدعلی شاه» است که در خانه ظهیرالدوله و توسط او اجرا میشود.
پرده که بالا میرود محمدعلیشاه دیده میشود که روی تخت نشسته و در برابرش جنازهای روی زمین افتاده است. سفیران روسیه و انگلیس و دیگر کشورها وارد میشوند و هرکدام کلاهی یا کفشی یا پیرهنی از جنازه میکنند و میبرند. بعد چند نفر از مشروطهخواهان و دوستداران وطن وارد میشوند و به شاه میفهمانند که اگر پشت به آنها بدهد، میتوانند این دشمنان را دور کنند. شاه آگاه میشود و بعد جنازه که نقشی از ایران است، جان میگیرد و بلند میشود. اما این نمایش به جای بیدار کردن شاه او را خشمگین میکند و بسیاری معتقدند، خانه ظهیرالدوله از پس همین نمایش است که به توپ بسته میشود. بهجز این، نمایشهای دیگری هم که پانتومیم نبودهاند و همگی را خود علیخان ظهیرالدوله نوشته بوده، در این انجمن به نمایش در میآیند. از جمله نمایشی در حمایت از حزب دموکرات.
در انجمن نمایشهایی هم اجرا میشود که سودش به نفع عامه است. از جمله در ۱۱ دی ماه سال ۱۲۸۸ خورشیدی نمایشی در این انجمن برای کمک به آسیبدیدگان آتشسوزی چهارسوق بازار اجرا میشود که طبق گزارش روزنامه ایران نو، شماره ۱۰۳، سال اول «سرگذشت ظالمانه میرزا یوسف نام کارگزار بوده که تمام حرکات و کردار و اخلاقش مجسمه ظلم و اجحاف و تقلب بوده است.»
انجمن ظاهراً تا سال ۱۳۰۳ یعنی درگذشت ظهیرالدوله فعال بوده است.
- شرکت علمیه فرهنگ
کار اصلی این شرکت ساخت مدارس جدید بوده است. اما در کنار آن از اهمیت نمایش هم برای روشن کردن و ترقی افکار عمومی غافل نبودهاند. این گروه در سال ۱۲۸۸ خورشیدی پایهریزی شد و نمایشهایی در عمارت مسعودیه (عمارت شاهزاده ظلالسلطان) در میدان بهارستان اجرا کردند. این گروه عدهای از فارغالتحصیلان مدرسه سیاسی بودند و از اعضای هیئتمدیره آن طبق آنچه عبدلله مستوفی در «شرح زندگانی من» آورده است، میتوان «محمدعلی فروغی»، «سلیمان میرزا اسکندری» و خود مستوفی را اسم برد. از این میان، فروغی، مستوفی و محمود منشیباشی نمایشنامههایی هم برای شرکت مینوشتند. مستوفی ضمن اعلام نخستین حضور سید علی نصر (بانی و مدیر هنرستان هنرپیشگی که بعدها تئاتر تهران را تأسیس کرد و امروز به اسم تئاتر نصر نیمهویرانهای از آن در خیابان لالهزار باقی مانده است) در نمایشی که اوترتیب داده، توضیحی درباره این نمایش مینویسد که حال و هوای نمایشهای اجراشده توسط این شرکت را میتواند منتقل کند. او مینویسد: «موضوع این نمایش اوضاع نظام قدیم و طرزی که باید در نظام جدید اتخاذ شود، بود.
من در این نمایش بعد از آنکه قباحتهای نظام قدیم را شرح نموده بودم، شروع کار نظام جدید را از افتتاح مدرسه نظام دانسته بودم و در پرده آخر با عنوان پس از ده سال، اوضاع جدید نظام را ظاهر میکردم.» در یادداشتی هم که در روزنامه پلیس ایران، سال ۱۲۹۰، چاپ شده شرحی از نمایشی که در عمارت مسعودیه اجرا شده، داده شده است: «شب ۵شنبه چهارمین شب نمایش انجمن فرهنگ که پیس تیاتر آن «از عشق تا وطنپرستی» بود، در عمارت مسعودیه در حضور جمعی از تماشاچیان داده شد. از ساعت ۱۲ شب گذشته شروع و تا ساعت ۵ اختتام یافت. پیس مزبور خیلی مقبول و مستحن و در پرده اخیر آن وضع نظمیه و بینظمی آن، دستگیرهای بیجهت، رشوهخواریها، حبس اسمی مقصرین و نبودن قانون و غیره، در زمان سابق به خوبی نمایانده شد.» از دیگر نمایشهایی که از طریق همین گزارشها و یادداشتها از اجرای آنها توسط شرکت علمیه فرهنگ خبر داریم، باید به نمایشهای «نتیجه علم و آثار جهل»، «مشتری پرمدعا»، «در دیوان عدالت» و «شیادی دشمن دوستنما» اشاره کرد. کار شرکت علمیه فرهنگ چندان به درازا نکشید و ۲ سال پس از شروع در سال ۱۲۹۰ تعطیل شد.
- تئاتر ملی
اگر انجمن اخوت و شرکت علمیه فرهنگ در کنار فعالیتهای فرهنگی نمایشهایی هم مینوشتند و اجرا میکردند، تئاتر ملی نخستین تئاتر و گروه مستقل تئاتری در ایران است که کارش فقط اجرای نمایش بوده است. بعد از تعطیلی شرکت علمیه فرهنگ در سال ۱۲۹۰ ضروری به نظر رسید که گروه مستقل تئاتر تشکیل شود و با توجه به اوضاع اجتماعی نمایشهایی اجرا کنند. این گروه را سید عبدالکریم محققالدوله ایجاد کرد و در اداره آن و در اجراها علاقهمندان تئاتر و همینطور افرادی از گروه منحلشده شرکت علمیه شرکت داشتند. وقتی این گروه شروع به کار کردند، جایی برای اجرای نمایشهایشان نداشتند، اما کمی بعد سالنی را در طبقه بالای مطبعه فاروس در خیابان لالهزار (تقاطع خیابان جمهوری فعلی) در اختیار گرفتند و توانستند جایی ثابت برای اجراهایشان داشته باشند. اگر امروز هم به خیابان لالهزار، تقاطع جمهوری بروید، نبش خیابان جمهوری میتوانید این ساختمان کهنه را ببینید که نیمهمخروبه رها شده است. اما در آن سالها شور و حال فراوانی در این ساختمان جریان داشته است.
در مورد نوع نمایشهایی که در این سالن نه چندان بزرگ اجرا میشده است، «رشید یاسمی» در کتاب ادبیات معاصر مینویسد: «اکثر بازیهای آنان تاریخی بود. مانند پیس کوروش کبیر و جمشید و غیره تصنیف محققالدوله.»
او از استقبال مردم از نمایشهای این گروه هم مینویسد: «چون افراد این شرکت از مردمان منورالفکر بودند برای نفع شخصی کار نمیکردند و پای امور خیریه و معارف در میان بود، بازیهای آنها مقبول عامه شد و مردم با شوق تمام در نمایشها حاضر میشدند.» بهجز نمایشهای تاریخی و همینطور نمایشهای انتقادی که شکل اجتماعی و اخلاقی داشتند، ترجمههایی هم از نمایشنامههای مولیر، بومارشه و تولستوی توسط این گروه اجرا شدهاند. از جمله ارباب اعیان، طبیب عشق، مزاحم یا سرخر، گیج، ناخوشی خیالی و بوالهوسی امیر مکرر از مولیر، دلاک مازندرانی، عروسی وکیلباشی از بومارشه که بیشتر آنها را خود محققالدوله ترجمه کرده و همانطور که از اسامی نمایشها هم برمیآید، تمام آنها با محیط و فرهنگ ایران آداپته شده بودند. مکانها از پاریس و لندن به بغداد و مازندران تبدیل شده بود و اسامی شخصیتها هم ایرانی بود. با وجود اجرای این نمایشها اما آنچه در تئاتر ملی تأکید زیادی به آن میشد، نمایشهای تاریخی بود که بیشتر متنهای آنها هم توسط خود محققالدوله نوشته میشد. تئاتر ملی پس از حدود ۶ سال فعالیت با درگذشت بانیاش، محققالدوله، در سال ۱۲۹۶ خورشیدی منحل شد.
- گروههای دینی مختلف
علاوه بر گروهایی که توضیح داده شد، گروههای مختلف دیگری هم بودند که فعالیت میکردند. از جمله گروههای ارامنه بودند که یا از قفقاز به ایران میآمدند یا ساکن تهران بودند. این گروه بیشتر در مدرسه ارامنه در حسنآباد کارهایشان را اجرا میکردند. در اعلانی که در روزنامه ایران نو آمده، یکی از این نمایشها شرح داده شده است: «شب یکشنبه ۱۹ در مدرسه ارامنه واقع در حسنآباد دو کمدی به تماشا گذاشته شده بود. تقریباً دو ساعت از شب گذشته بیش از دویست و پنجاه تن تماشاچی حضور داشتند. کمدیها به زبان فارسی بود. پرده بالا میرود. نخست چنانچه در پروگرام مصرح بود، طبیب اجباری به نظر تماشاچیان میرسد. این کمدی اثر مضحکهنویس مشهور قرن هفدهم، مولیر فرانسوی است و به زبان فارسی ترجمه شده است. سپس مضحکه دیگری به نام سه شجاع که در یک پرده و از زبان ارمنی ترجمه شده بود، به تماشا گذاشته آمد.» اعلان دیگری هم در تاریخ ششم رجب ۱۳۲۸ قمری (شنبه، ۲ مرداد ۱۲۸۸) اجرای گروهی از ارامنه در مدرسه ارامنه را تأیید میکند: «شب پنجشنبه هفتم در مدرسه ارامنه حسنآباد نمایش باشکوه تاریخی از بدو رعیتی نادرشاه تا زمان رسیدن به مقام سلطنت داده خواهد شد.»