همشهری آنلاین _ مریم قاسمی: سالهای سال یکی از آرزوهایش حضور در رادیو بود که بعدها به واقعیت پیوست و مجری برنامه رادیویی «سلام کوچولو» شد. «علی پنجهای» روشندل موفق و مجری سابق سلام کوچولو، امسال با رتبه ۲۵ در دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته شده است و برنامههای زیادی برای آیندهاش دارد. گفتوگوی صمیمانه ما را با او بخوانید.
از خودتان بگویید، از دوران کودکیتان و اینکه چطور با برنامه سلام کوچولو آشنا شدید؟
۲ سال و نیم بیشتر نداشتم که برای اینکه حوصلهام در خانه سر نرود، مادرم رادیوی کوچک و جمع و جوری برایم خرید تا از آن استفاده کنم. یکی از برنامههای رادیویی که آن زمان مثل توپ صدا کرده بود «سلام کوچولو» به کارگردانی استادم «عذرا وکیلی» بود. این برنامه آنقدر جذاب و پرمحتوا تهیه شده بودکه روزی چند ساعت از وقتم را با گوش دادن به حرفهای گوینده مهربان و خوشصدا و بچههایی میگذراندم که بهعنوان مجری با او همکاری میکردند. همان موقع یکی از آرزوهایم شده بود رفتن به ساختمان رادیو و اینکه برای بچهها حرف بزنم.
به این آرزو رسیدید؟
همیشه اطرافیانم میگفتند که خوش سر و زبان هستم و دلیل اصلیاش این بود که با وجود نابینایی از نعمت شنوایی خوبی برخوردار بودم و هر جملهای را که میشنیدم در ذهنم مینشست و در ارتباط با دیگران استفاده میکردم. اطرافیان هم مدام تشویقم میکردند. خدای مهربان به جای نعمت بینایی به من نعمتهای دیگری داده بود که باید آنها را کشف میکردم و آن رادیوی کوچک تیر آخر را زد و مجریگری را به تنها آرزوی زندگیام تبدیل کرد که بالاخره به آن رسیدم.
از ماجرای نخستین تجربه حضور در رادیو و اجرای برنامه زنده برای کودکان حرف بزنید.
خانم وکیلی هر روز در برنامه سلام کوچولو اعلام میکرد بچههایی که دوست دارند مهمان برنامه شوند به دفتر رادیو زنگ بزنند و شمارهشان را اعلام کنند. من شماره برنامه رادیویی را حفظ شده بودم، اما آن وقتها سواد خواندن و نوشتن نداشتم و به همین خاطر به کمک مادرم به آنجا زنگ زدم و نام و شماره تلفنم را دادم، اما باور نمیکردم که از دفتر رادیو به من زنگ بزنند و دعوتم کنند. صبح فردای تماسشان همراه مادرم سمت رادیو رفتیم. آن زمان من ۳ سال و نیم بیشتر نداشتم. این نخستین دیدار من با استادم خانم وکیلی بود. او با مهربانی من را کنار خودش نشاند و ماجرای من، رادیو و برنامه سلام کوچولو آغاز شد.
دیگر خبری از سلام کوچولو نیست، چه اتفاقی برایش افتاد؟
این برنامه مخاطبان زیادی داشت. نمیدانید وقتی بچهها با این برنامه تماس میگرفتند و حرف میزدند چه شور و نشاطی داشتند. علتش این بود که به کودکان اهمیت میداد و روحیه پرسشگری را در بچهها تقویت میکرد. به دلایلی این برنامه دیگر روی آنتن نمیرود.
شما با وجود محدودیتهای جسمی در زندگی موفق هستید. برای آن دسته از افراد نابینایی که هنوز به خودباوری نرسیدهاند چه پیامی دارید؟
تا خود شخص نخواهد و قدم اول را برندارد پیشرفت نمیکند. البته در این زمینه حمایت خانواده خیلی اهمیت دارد و باعث میشود که این افراد خیلی زودتر به خودباوری و عزت نفس برسند. من در دوران تحصیلم و در شرایط کرونایی خیلی اذیت شدم. در کلاسهای آنلاین نمیتوانستم شرکت کنم چون شرایط استفاده از صفحهخوانها را نداشتم. در رشتهای مانند علوم ارتباطات، نابینایان کمتری تحصیل میکنند، چراکه منابع صوتی در این رشته نسبت بقیه رشتهها مانند روانشناسی و علوم تربیتی کمتر است. به همین دلیل اطرافیانم در بعضی جاها به دادم رسیدند. کتابها را برایم میخواندند و من آنها را حفظ میکردم.
ازحمایت خانوادهتان بیشتر صحبت کنید و اینکه چقدر در موفقیتتان نقش داشتهاند؟
مادر و پدرم بیشترین نقش را در زندگیام داشته و دارند. مادرم خانهدار و پدرم شغل آزاد است. آنها استعدادهای من را از دوران کودکی کشف و تقویت کردند که باعث شد با اعتماد به نفس و انگیزه قدمهایم را محکم بردارم. مادرم از دوران دبستان مرا در مدرسه عادی ثبتنام کرد و درکنار بچههایی که بینا بودند، درس میخواندم. با اینکه نابینا بودم و دارای محدودیتهایی، اما هیچوقت از ذهنم پاک نمیشود که معلم عزیزم آقای «رضاپور» در مدرسه نور هدایت به خاطر من خط بریل را آموخت که به من بهتر درس دهد.
برای آینده چه برنامهای دارید؟
کارشناسی ارشد در رشته علوم ارتباطات، آخرین مقطع تحصیلم نیست. من به روزهای خوب آینده فکر میکنم که امیدوارم و مطمئنم برایم رقم میخورد.
در حال حاضر مشغولکاری هستید؟
با سوینا رادیو سینمای ویژه نابینایان همکاری میکنم. در حال حاضر در اینجا پادکست تولید میکنم. چیزی که از بچگی دوست داشتم و در حال حاضر یک نفر از این تیم بزرگ هستم.
- نمره ۵ برای مناسبسازی معابر
علی پنجهای از دغدغههایش حرف میزند: «یک نابینا نخستین چیزی که در یک شهر نیاز دارد و برایش مهم است رفتوآمد در خیابانها و معابر است. ببینید افرادی مانند من با چه زحمت و چه دردسری در رفت و آمدند. دوستان زیادی دارم که در همین منطقه زندگی میکنند و امکان تفریح در بوستان محلهشان یا خرید از نانوایی را ندارند، یعنی کارهای ساده را هم به راحتی نمیتوانند انجام دهند.» از او میپرسیم که چه نمرهای به مناسبسازی معابر ویژه معلولان میدهید: «اگر از شماره یک تا ۱۰ را در نظر بگیریم نمره ۵ میدهم، چون به یک قسمتهایی از منطقه ۱۸ اصلاً رسیدگی نمیشود. مطمئنم در پیادهروهای خیابان حیدری شمالی یک فرد عادی هم نمیتواند به راحتی عبور کند، چه برسد به یک معلول. این محدوده ناهموار و باریک پر است از چاله و چوله و سدمعبر که طی یک مسیر ۲ دقیقه را به ۱۰ دقیقه تبدیل میکند. اینها بخشی از سختیهایی است که من و امثال من در این شهر با آن روبهرو هستیم.»