تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۸۷ - ۱۷:۱۹

همشهری آنلاین- معصومه کیهانی : سوزن‌بان قطارزندگی شما کیست؟ فکرمی‌کنید خودتان هستید؟...

این قطار بخواهید و نخواهید در ایستگاه‌های مختلف توقف دارد اما آیا فرمان آن واقعا دردست خود شماست یا فقط شما در جایگاه فرماندهی نشسته‌اید، اما دیگران آن را هدایت می‌کنند...

متاسفانه گاهی ما به نادرست فکر می‌کنیم کنترل قابل توجهی بر روند زندگی‌مان داریم؛ در حالی که به‌خصوص در لحظات سرنوشت‌ساز، از زیر بار مسئولیت برای انتخاب و تصمیم‌گیری شانه خالی می‌کنیم.

اگرقدری با خودمان خلوت کنیم این مقاطع را به راحتی می‌توانیم مشخص کنیم. چرا که دقیقا پاسخ شما به مشکلات و پیشامد‌های سخت و دشوار است که مسیر اصلی زندگی شما را هموار یا ناهموار می‌کند. آیا دراین گونه موارد واقعا مثبت برخورد می‌کنید؟...یعنی، برمبنای دیدگاه، شناخت و احساس خودتان تصمیم می‌گیرید یا تحت تاثیرمنفی‌بافی‌های دیگران.

واقعیت این است که گاهی اوقات آن قدر امواج منفی به سوی شما روان می‌شود که تا برای برخورد مناسب به خود بیایید، متاسفانه فرصت از دست رفته است. امواج منفی برخی تجربیات و خاطرات تلخ با یک دنیا فرمان‌ها و حکم های خانوادگی و فامیلی و ...

امان از وقتی که ما روی غلتک نیستیم و حوادث غیرمترقبه رخ نشان می‌دهند و دیگران ظاهرا دلسوزانه ولی درعمل، بس ناجوانمردانه درروند تصمیم‌گیری شما، تاثیرگذاری به شدت منفی و ذهنیت‌گرا دارند. ذهنیت‌هایی که شاید سال‌ها درمغز آنها رسوب‌کرده و فاسد‌شده است و نباید به آنها هیچ‌گونه توجهی شود؛ اما شرایط بد روحی شما به گونه ای است که به این نوع ذهنیت‌ها اجازه خودنمایی می‌دهید. نکته دقیقا همین جا‌ست... جایی که شیپوربیدارباش می‌نوازد...

از این رو، به نظر می‌رسد برای اجتناب از این گونه موارد، قبل از هر چیز باید به طور مرتب مراقب وضع روحی- جسمی خود باشیم که در وضعیت تعادل باشد و اگر اوضاع نابسامان است فوری فکری برایش بکنیم.

تجربه به کرات نشان داده حتی برای لحظه‌ای هم نباید خودمان را رها کنیم. رها‌سازی همان و در گرداب تشویش‌ها و مسئله سازی‌های دیگران افتادن هم، همان! این نوع گرداب‌ها از آنهایی ‌است که وقتی درآن افتادی، در واقع گرفتار مرداب شده‌ای که خلاصی از آن به ندرت امکان‌پذیر است. یعنی گرفتارجایی شده‌ای که توانمندی‌های تو نمودی ندارد؛ اینکه این همه خواستی فقط خودت باشی... اما حالا می‌بینی، عکس آن شده، مثل اینکه این هم شعاری بیش نبوده است.

چون اثری از "تو" نیست. همه‌اش، همان موج‌های منفی است که جذب کرده‌ای و به طور طبیعی فرجامی منفی نیز خواهد داشت که چاره‌ای جز پذیرش آن نداری... هر چند خیلی تلخ و گزنده باشد..
 
اما ای کاش یاد بگیریم و تلاش کنیم علاج واقعه را به قبل از وقوع آن موکول کنیم. یعنی از خودمان و تعادل روحی- جسمی که باید درآن شکل دهیم، غفلت نکنیم و بپذیریم  زمانی می‌توانیم فقط متکی بر تصمیم‌های خود باشیم که زمینه مناسبی برای جذب موج‌های منفی اطراف‌مان نداشته باشیم