هنگامی که عبدالعزیز فرمانفرمایان اولین طرح جامع تهران را به کمک برخی شرکتهای فرانسوی طراحی کرد و 2 سال بعد (سال 1349) به شهرداری تهران ابلاغ شد. در این طرح شهر تهران متشکل از 6 بزرگراه بود. بزرگراه همت که از غربیترین بخش شهر تا شرقیترین قسمت آن امتداد داشت در طرح جامع فرمانفرمایان بهعنوان مهمترین بزرگراه غربی-شرقی طراحی شدهبود. از طرفی بزرگراه چمران اتصال دهنده بخشهای جنوبی شهر به بخش شمالی بود.
بزرگراه صدر نیز در بخشدیگری از شهر وجود داشت که شمالیترین بزرگراه شهر تعیین شدهبود و در واقع بالاتر از خط بزرگراه همت هیچ بزرگراهی به سمت شمال شهر پیش بینی نشده بود. تراکم بزرگراهها عمدتا در بخش شرق و جنوب شرق پایتخت بود. پس از طرح فرمانفرمایان به تدریج شهر تهران گسترش یافت و محدوده مسکونی آن نیز به دامنههای جنوبی البرز رسید.
در واقع شهر تهران رشدی فزاینده یافت و بنابراین بزرگراههای پیشبینی شده برای شهر نمیتوانست حلقه ارتباطی مناسبی برای ساکنان شهر به بخشهای مرکزی ایجاد کند. از طرفی همه بزرگراههایی که در طرح فرمانفرمایان پیشبینی شدهبود، کاملا مسدود بود و به یکدیگر متصل نمیشد. از اینرو شهر در نبود طرحی جامع از توسعه مسیر بزرگراهی باز ماند. هرچند هر از گاهی بزرگراههای مسدود با تلاش برخی شهرداران توانست به یکدیگر متصل شود، شهر را از قالب یک شهر با بزرگراههای مسدود درآورد.
بالاخره در سال77 برنامهریزی برای احداث مسیرهای تازه در شمال شهر و احداث بزرگراههای جدید فراهم شد. طرح ساماندهی تهران در سال79 برنامهای جدید در احداث بزرگراههای جدید بود. دوباره شهر تهران صاحب وضعیتی شد،که اندکی میتوانست بهتر باشد. اما خیلی زود دوباره ترافیک به دامان شهر بازگشت و شهر انباشته از خودرو شد و بزرگراههای احداث شده در دهه 70 نتوانست شهر در بنبست رفته را نجات دهد.
امروزه نیز دوباره شهر با اتصال برخی بزرگراهها دوباره حیاتی تازه یافته است و ترافیکهای سنگین آن اندکی التیام یافته. اما این ماجرا تا کجا ادامه خواهد داشت؟
به واقع تهران میتوان به همان راهی که در سالهای گذشته رفته باز هم برود. آیا توسعه مسیرهای بزرگراهی باز هم امکانپذیر خواهد بود؟ به ویژه اینکه شهر تهران با مصوبات شورای شهر، دارای محدوده ثابتی شدهاست و عدول از آن دیگر ممکن نخواهد بود. در واقع توسعه شهر تهران از ظرفیتهای اقلیمیاش نیز بیشتر شدهاست و دیگر امکان توسعه نخواهد داشت.
بنابراین احداث بزرگراههای جدید با توجه به محدودیت زمین شهری در تهران تقریبا غیر ممکن است. از این رو شهرداری تهران باید به ساخت بزرگراه در جایی غیر سطح شهر روی آورد. آنچه امروز مدیران شهری نیز به آن توجه کردهاند، همین نکته بودهاست. در واقع فضای سطح شهر بهنحوی انباشه از تراکم جمعیتی و خدماتی است که دیگر امکان هیچ بارگذاری بر آن نیست.
استفاده از گزینههای جایگزین از جمله زیرگذرها و تونلها بیتردید بر دیگر گزینههای احتمالی ارجحیت دارد چرا که در این گزینهها میتوان استفاده از بخشهایی از شهر را مورد نظر قرار دارد که برای ساکنان و شهروندان چندان مزاحمتی ندارد و از طرفی موجب توجه به شریانهای اصلی شهر میشود.