همشهری آنلاین - رضانیکنام: «حمید استیلی» متولد و بزرگ شده محله چهارصد دستگاه نازی آباد در منطقه ۱۶ است. فوتبالیست نام آشنای کشور سابقه درخشانی در مربیگری دارد. شاید همین کارنامه درخشان باعث شده تا او را برای مدیریت تیم ملی فوتبال کشورمان انتخاب کنند. امروز کمتر کسی است که پیشکسوت فوتبال و ستاره مسابقات فوتبال جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه را نشناسد. فردی که توانست با ضربه سر یک گل تاریخی و ماندگار به تیم ملی فوتبال آمریکا بزند و دل مردم را شاد کند.
شهروندان از «حمید استیلی» به عنوان «بچه خوب محله چهارصد دستگاه» یاد می کنند، چرا که در طول این سال ها زادگاهش را فراموش نکرده و به آنها سر می زند. البته استیلی در امور نیکوکارانه هم دستی بر آتش دارد و همین مسئله باعث شده تا بین شهروندان و اهل محل محبوبیت زیادی به دست آورد. او در طول این سال ها ۴ مدرسه فوتبال در قلعه حسن خان، تهرانسر، یافت آباد و نازی آباد ساخته و در اختیار دانش آموزان علاقه مند به فوتبال قرار داده تا آنها فضای مناسبی برای رشد و شکوفایی استعداد شان داشته باشند. او عنوان می کند که شیرین ترین خاطره زندگی اش مربوط می شود به بازگشت تیم ملی فوتبال ایران و دیدار صمیمانه با رهبر معظم انقلاب که ایشان او را مورد محبت قرار دادند و بر پیشانی اش بوسه زدند و آرزوی موفقیت کردند.
مادرم جای خالی پدر را پر کرد
استیلی از خانواده اش صحبت می کند و می گوید: «پدرم «حسن استیلی» جزو نیروهای ورزیده تکاور و چتر باز ارتش بود. اینطور که مادرم تعریف می کند، او ورزشکار بود و جزو نیروهای ویژه ارتش و در دوران دفاع مقدس بیشتر اوقاتش را در جبهه گذراند و در همان سال ها شهید شد.»
پس از شهادت پدر، مادر خانواده فیروزه خانم، جای خالی او را برای بچه ها پر کرد و نمی گذاشت آب توی دل آنها تکان بخورد. استیلی می گوید: «ما ۳ برادر بودیم علاقه زیادی به فوتبال داشتیم. با اینکه آن وقت ها حیاط خانه مان کوچک بود، اما در همان جا فوتبال گل کوچک راه می انداختیم و خوش بودیم. چند سال بعد از شهادت پدرم، سعید برادر بزرگترم چند بار به جبهه رفت تا اینکه به شدت مجروح و جانباز شد و دیگر نتوانست به خط مقدم برگردد. مرحوم مسعود برادر دیگرم هم در کنار ما بود و به جز درس و مدرسه، رشته فوتبال را ادامه داد و حتی در تیم ملی هم بازی کرد. وقتی به گذشته فکر می کنم به این نتیجه می رسم که «مامان فیروزه» چقدر برای تربیت ما زحمت کشید تا هر کدام از ما سرو سامان پیدا کنیم. شاید اگر محبت، دلگرمی و آرامش مادرمان نبود، مسیر زندگی مان به کلی تغییر می کرد. حالا هم بعضی وقت ها به یاد آن روزها، کنار مادرم می نشینم و دست او را می بوسم. مادری که هوای بچه هایش را داشت و نمی گذاشت آب در دل آنها تکان بخورد.»
اول مادرم راضی نبود فوتبالیست شوم!
«راستش را بخواهید مادرم راضی نبود که من فوتبال را به طور حرفه ای دنبال کنم. تاکید داشت که بیشتر وقتم را صرف درس و مدرسه کنم تا بازی و زمین خاکی محله. اما روزی اتفاق عجیبی افتاد و نظر مادرم تغییر کرد.» استیلی با بیان این مطلب می گوید: «زمانی که در مدرسه شریعتی منطقه۱۶ درس می خواندم به همراه تیم فوتبال مدرسه در مسابقات بین مدارس شرکت کرده بودم. آن زمان تیم ما قهرمان شده بود و عکس من و دوستانم را در روزنامه کیهان ورزشی چاپ کرده بودند. مادرم وقتی این روزنامه را نگاه کرد، خیلی خوشحال شد و اجازه داد تا در کنار درس و مدرسه، فوتبال بازی کنم.»