همشهری آنلاین - پریسا نوری: چندی پیش با گزارشی از یک گازگرفتگی به مأموریتی اعزام شدیم. خانم جوانی که پشت در خانه بود گریهکنان میگفت که هر قدر در زده همسرش در را باز نکرده و مطمئن است که همسرش در خانه دچار گازگرفتگی شده است. پدر و مادر و برادر مرد هم پشت در بیتاب و گریان بودند.آنها قبل از رسیدن ما تلاش کرده بودند در را باز کنند. اما چون ضد سرقت بود نتوانسته بودند. ما هم با این تصور که مرد بر اثر گازگرفتگی فوت یا بیهوش شده به اورژانس و نیروی انتظامی زنگ زدیم. بعد تلاش کردیم بدون کمترین خسارت در را باز کنیم. وقتی در را باز کردیم در اتاق خواب، مرد را در حالی که به خواب عمیقی رفته بود، پیدا کردیم.
مرد که تازه بیدار شده بود در حالی که چشمانش را میمالید با تعجب میپرسید: «چی شده؟... چه اتفاقی افتاده؟ » با خنده به همسر و خانوادهاش اشاره کردیم و گفتیم: «مرد حسابی! اشک این همه آدم را درآوردی و اینجا راحت خوابیدی؟...»