در این میان انگشت اتهام به سوی بخش نه چندان آشکار از سیستم بانکی بازارهای کشورهای غربی نشانه رفته است.
طراحان سیستمهای کامپیوتری بانکها و بازارهای بورس غربی برای سالها و از زمان تحولات اقتصادی دهه 80 انگلستان است که وظیفه تنظیم تراکنشها و تبادلات در بازارها را بر عهده دارند. منتقدان بر این باورند که همین سیستمها و الگوریتمهای آنها هستند که بخشی از بازارهای غرب را به سمت رکود کشاندهاند.
سیستمهای کامپیوتری بانکی و بورس به نام «Algotrade» معروف هستند و در انگلستان 40درصد فعالیت بانکها و بورس توسط آنها کنترل میشود و این میزان در آمریکا 80درصد میباشد.
طراحان این سیستمها به «تحلیلگران کیفی» معروفند و ریاضیدانها و مدیرانی هستند که بر روی ریسک تبادلات اقتصادی بانک ها و شرکتها کار میکنند.
به بیان ساده این تحلیلگران هستند که میدانند آیا یک معامله سودآور است یا زیان و ضرری را به دنبال دارد. تصمیمگیریهای این تحلیلگران و قیمتهایی که آنها برای معاملات تنظیم می کنند تأثیر مستقیم بر بازار دارد. منتقدان بر این باورند که تصمیمگریهای آنها اثراتی بر روی بحران بازارها داشته است و شدت این تأثیر به دلیل وابستگی بیش از حد بازارها به این سیستمها و طراحان آنها بوده است.
ارزیابیهای این سیستمهای کامپیوتری تنها بر اساس وضعیت بازار در هر لحظه معین است و به ارزیابیهای تجربی از بازار کمتر توجهی میکند.
برای مثال در پیشبینیهای بازار این مطلب در نظر گرفته نمیشود که توانایی پرداخت افراد ممکن است تغییر پیدا کند و شاید افراد به طور ناگهانی از پرداخت وامها خودداری کنند. با این حال سیستمهای کامپیوتری بازارها تنها به بورس بازی و بالا و پایین کردن ارقام و اعداد پرداختند و از وضعیت واقعی و آینده بازار غافل شدند.
به گفته جورج دایسون (فرزند فریمن فیزیکدان) مشکل از آنجا ناشی میشود که تأثیرات بازار بر بورس، به پول نیز اعمال میشود و باعث میشود تا اوراق مشتقهای که توسط سیستمهای کامپیوتری و الگوریتمها تولید و تنظیم شدهاند، از فاکتورهای طبیعی تولید، تأثیر نپذیرند.