از دورانی که اولین جستوجوگران دانش در جادههایی متفاوت با دیگران به حرکت در میآمدند تا به دروازههای دنیای دانستنیها برسند و از مرز ناآگاهی عبور کنند تا امروز که دانشآموزبودن موضوعی پذیرفته شده و عادی در جوامع مختلف است، فاصلهای بسیار است با ماجراها و اتفاقهای خاص.
تاریخ دورانی را بهیاد میآورد که حتی حرف زدن در باره بعضی از پدیدههای طبیعی جرم و گناه محسوب میشد و جستوجو گران دانش در ردیف متهمان به جادوگری محکوم به مرگ میشدند. تاریخ دورانی را بهیاد میآورد که مردم عادی اجازه دانستن نداشتند. امروز که دانستن به عنوان حق همگانی و برنامه اجباری در مسیر پیشرفت عمومی جوامع بهکار گرفته میشود، میتوان تلاش و زحمت هایی را بهیاد آورد که انجام شد تا نسلهای بعدی با استفاده از دانش زندگی بهتری بسازند.
امروزه دانشآموزی ماجرایی عادی است، اما تاریخ با نگاهی به گذشته بهیاد میآورد که چگونه افرادی متفاوت در نسلهای مختلف به حرکت در آمدند تا دانش به عنوان موضوعی مشکل ولی تعیین کننده در مسیر پیشرفت، شناسایی و پذیرفته شود.
تاریخ آن پیشگامان را بهیاد میآورد در حالی که مورد تمسخر دیگران قرار میگرفتند، تحقیر میشدند و حتی با خطر مرگ روبهرو میشدند، تنها به این دلیل که میخواستند دلیلی برای اتفاق های پیرامون خود پیدا کنند. آنها زجر میکشیدند تا بیاموزند و آن را برای دیگرانی آشکار کنند که اهمیت جستوجوی دانش را احساس نمیکردند.
تاریخ، این همراه همیشگی ما، وقتی به امروزیها نگاه میکند با یادآوری تلاش بزرگ پیشگامان و جستوجوگران دانش، آرزو میکند آنهایی که امکان دانشآموزی را از سالهای اولیه کودکی در اختیار دارند و میتوانند آن را در مرحله های بعدی زندگی نیز در اختیار داشته باشند، حقیقت دانشآموزی و ارزش آن را احساس کنند و زمان آموختن را به هدر ندهند.