همشهری آنلاین _ رضا نیکنام : امامزاده چهل تن (ع)، در انتهای خیابان آلآقا و در بوستان آلاله قرار گرفته است. پیشتر بقعه کوچک، بیگنبد و مناره بود. همه فضای آن به یک اتاقک کوچک خلاصه میشد و به همین دلیل تا چند سال قبل در ورودی آستان امامزاده چهل تن (ع) بسته بود و برای همین اهالی از دور عرض ارادت میکردند.
اما سال ها قبل با کمکهای مردمی و جمعی از خیران چند قطعه از زمینهای اطراف بقعه خریداری و فضای آن به ٣هزار مترمربع افزایش پیدا کرد. اکنون تغییر و تحولی در بنای امامزاده چهل تن (ع) صورت گرفته و بقعه کوچک آن جای خود را به ساختمان و صحن و سرایی بزرگتر داده است.
زیارتگاهی که پیش از این به دلیل کوچکی فضا پذیرای اهالی نبود حالا تبدیل به صحن و سرای زیبایی شده که اهالی با حضور در آن آرامش و فضای معنوی را تجربه میکنند. در فاصله چند قدمی بقعه، مزار شهدای گمنام وجود دارد که به شکل مناسبی ترمیم و نوسازی شده و اهالی برخی مراسم مذهبی را در آنجا برگزار میکنند.
جالب اینکه از زمانی که امامزاده چهل تن (ع) محله دولاب بازسازی و توسعه پیدا کرده از نقاط مختلف شهر تهران زائر دارد. معمولا ساکنان بومی محله دولاب و شهروندانی هم که برای گردش و تفریح به داخل بوستان آلاله قدم میگذارند در طول مسیر برای صفای دل و جانشان به زیارت امامزادگان چهل تن (ع) میروند و مدت زمانی را آنجا میگذرانند.
درباره اینکه این امامزادهها که بودند و چرا در این جا دفن شدهاند؟ باید گفت که عدهای میگویند در روزگاران قدیم، ٤٠ دختر مسلمان از ظلم ظالمان به این محله پناه آورده و در همین جا هم ناپدید شدهاند. عدهای هم معتقدند، آنها دخترعموهای امام رضا (ع) بودند و نسبشان به این امام معصوم(ع) برمیگردد.
اما خود دولابیها طبق آنچه از پدران و اجدادشان نسل به نسل شنیدهاند و تعریف میکنند، زمانی که اصحاب امام رضا (ع) برای دیدن ایشان به خراسان میرفتند از این دیار عبور کرده و در بین راه با ماموران خلیفه عباسی روبرو شدند و بعد از درگیری ٤٠ نفرآنها به شهادت رسیدند و در همین مکان هم به خاک سپرده شدند.
در کتاب «بحرالانساب» درباره تاریخچه امامزاده چهل تن (ع) نوشته شده : "در زمان مامون، حسن صباغ قزوینی و سیاهپوش سمنانی از عوامل مامون در شهریار قلعهای داشتند که سپاهیانشان در آن مستقر بودند. پس از حرکت امامزادگان به ایران، سیاهپوش سمنانی نامهای به مامون مینویسد و در آن نامه گزارش میدهد که ١٢ هزار و ٦٧٣ نفر از فرزندان ابوتراب در آن زمان راهی ایران و رهسپار خراسان و مرو هستند، اگر این افراد پایشان به آنجا برسد چیزی از حکومت تو باقی نخواهند گذاشت".
به این دلیل بود که مامون در همان شب امام رضا (ع) را با زهر مسموم کرد و به شهادت رساند و نامهای هم برای سیاهپوش سمنانی فرستاد که تمام نوادگان و فرزندان ابوتراب را که به ایران وارد شدهاند قلع و قمع کنند. برای همین است که امامزادگان دراقصی نقاط ایران پراکنده شدند.
در ادامه سرگذشت نامه امامزاده چهلتن (ع) آمده که سیاهپوش سمنانی ٤٠ امامزاده را یکجا به شهادت رساندند و سرهای این امامزادگان را از تن جدا کردند. ظالمان در مسیرشان به مرو به دشت ورامین رسیدند و برای استراحت به منزل پیرزنی رفتند که گویا این پیرزن از نسل ابوذر غفاری بوده است.
پیرزن ابتدا تصور کرده بود که سیاهپوش سمنانی و نیروهایش در مسیر خود برای سرکشی آمدهاند اما شب هنگام که از نیت شوم آنها باخبر شد جوانان دشت ورامین را باخبر کرد و از آنها خواست با ماموران سیاهپوش سمنانی وارد جنگ شوند.
این جنگ چند روزی طول میکشد و سرانجام آنها موفق میشوند سپاه سیاهپوش سمنانی را به هلاکت برسانند و سرهای مطهر این ٤٠ امامزاده را پس بگیرند و در این محل به خاک بسپارند.