همشهری آنلاین - بهاره خسروی : این چند سطر روایتی بود از «چارلز ادواردییت» انگلیسی در کتاب سفرنامه «خراسان و سیستان» که از تغییر سبک زندگی و عادتهای مردم تهران قدیم در ایام ماه مبارک رمضان روایت میکند. اینکه شروع این ماه چه میزان بر روند زندگی اهالی موثر بوده است. همچنین «مهدی یساولی» پژوهشگر تاریخی نیز در آثارش به بازار داغ خرید فروش لباس و اجناس دست و دوم ایرانی و فرنگی میان مردم در این ایام به ویژه شبهای قدر و نزدیک به عید فطر اشاره کرده است.
برهکشون کاسبان در میدان های اصلی
در روزهای پر رونق و فروش کسب و کارها کاسبان در بازار اصطلاحی به عنوان «بره کشون» دارند. در واقع ماه رمضان فصل بره کشون کاسبان بازار بود که «سعید نفیسی» در کتاب خاطراتش از آن یاد میکند: «جوانان خوش سلیقه طبقه اول و دوم ثروتمندان، گردش مطلوبشان خیابان بهارستان و مسجد سپهسالار جدید بود. از روز اول رمضان عده بسیاری از فروشندگان در خیابان نظامیه تا ضلع جنوبی میدان بهارستان بساطهای رنگارنگ میگستراندند. انواع مختلف اجناس خرازی و، پارچه، چینی و بلور و اسباببازی برای فروش عرضه میداشتند و دسته دسته مرد و زن از میدان بهارستان تا سرچشمه در رفتوآمد بودند تا نزدیک غروب و نزدیک افطار جمعیت از هم گسیخته نمیشد. برای فروشندگان تهران این ۲۹ یا ۳۰ روز موقع برهکشون بود. مخصوصاً ۱۸ تا ۲۳ رمضان ازدحام بیشتر بود و شبهای احیا که مردم بعد از افطار هجوم میآوردند، بیشتر میشد.»
نمایشگاه اجناس فرنگی
همین تکاپوی مردم تهران و تغییر کاربری اصناف حسابی نه فقط برای ایرانی حتی برای نویسندگان و جهانگردان خارجیها این همه تغییر و تکاپو جالب بود و در نوشتههایشان به این موضوع اشاره داشتند. «ادوارد پولاک» پزشک خارجی ناصرالدین شاه، به بازار داغ فروش اجناس خارجی یا همان فرنگی اشاره میکند و در کتاب «ایران و ایرانیان» مینویسد: «زندگی در ماه رمضان کاملاً دیگرگون میشود. مردم شبها بیدار میمانند و میخورند و روز را تا طلوع ستارگان میخوابند. شبها قرآن میخوانند و قبل از پدیدار شدن شفق در شهرها توپی شلیک میشود به نشانه آنکه از آن لحظه به بعد باید از خوردن و نوشیدن پرهیز کرد. نماز صبح را میگزارند و میخوابند و بعدازظهرها مساجد پر از مؤمنین میشود. دیگران تا غروب آفتاب که به بازار بزرگ به نمایشگاه اجناس فرنگی تبدیل شده است درنگ میکنند.»
فصل بامیه و رونق بنکداری
زولبیا و بامیه همقطاران شیرین و جدانشدنی ماه رمضان و فصل مشترک بیشتر نوستالژیهای سفرههای افطار است. «مهدی یساولی» با روایتی از کتاب «تهران قدیم» مرحوم «جعفر شهری» ما را به حال و هوای ماه رمضانهای دوره قاجار سفر میبرد: «زنها در تمام ماه شعبان به تهیه آذوقه خواربار و ماه رمضان برآمده به پاک کردن برنج و حبوبات و کوبیدن آرد برنج و نخودچی و زردچوبه امسال آن برآمده و خانه را پر و پیمان میساختند. از تحولات ماه رمضان آمدن زولبیا و بامیه، گوشفیل و پشمک بود. این خوراکیها فقط در همین ماه به بازار میآمد.»
در واقع به تعبیری کار و کاسبی زولبیا و بامیهفروشی در ماه رمضان پر رونق و مشتری بود. به نحوی که روایت است، مظفرالدین شاه که از طرفداران پر و پا قرص زولبیا بامیه بود، هر وقت هوس زولبیا و بامیه میکرد، میگفت: «ماه رمضان هم نمیآید که زولبیا و بامیهای سیر نوش جان کنیم.» این نشان میدهدکه شغل زولبیا و بامیهفروشی مختص ماه رمضان بوده است. البته در کنار این حرفه مشاغلی مانند حبوباتفروشی، بنکداری، خشکبارفروشیها در آستانه ماه رمضان برو بیایی پیدا میکردند که در این میان، فروش یکسری محصولات و اقلام فقط ویژه ماه رمضان بود.
ارازان فروشی و تکه سنگ ترازو
یکی از رفتارهای جالب کاسبان در تهران قدیم در ماه مبارک رمضان از نگاه «نصرالله حدادی» تهرانشناس، قرار دادن تکه سنگی در کفه ترازو بود تا کاسب مشغولالذمه مردم نشود: «کسبه معتقد بودند در ماه رمضان باید کالای موردنیاز مردم را سرک کشیده و به اصطلاح عامه چربتر محاسبه کنند. خیلیهایشان هم بدون اینکه نظارتی از طرف دولت باشد جنسهای خود را ارزانتر میدادند و در ازایش از مردم میخواستند فاتحه و طلب آمرزشی برای او و خانودهاش کنند. البته این کار را انجام میدادند؛ چون معتقد بودند این ماه فرصت خوبی برای حلالیت طلبیدن و آمرزش است.»