همشهری آنلاین _ مریم قاسمی : در محله و شهرمان با افرادی برخورد میکنیم که با انجام کارهای خاص و داوطلبانه به شهروندان خدمت میکنند و توقعی از کسی ندارند. در دین اسلام و در میان روایتها و گفته ائمه اطهار (ع) مطالب بسیاری در این زمینه بیان شده است. مثلا امام حسین (ع) درباره ثواب رفع گرفتاری مومن فرمودهاند: «هرکس گرهی از مشکلات مومنی بگشاید و مشکلش را بر طرف کند، خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح میکند.»
وصف کار خداپسندانهای که حاج «قنبرعلی شیرخانلو» در طول این سالها انجام داده، بسیار دشوار است و جالب اینکه خانواده و فرزندانش همیشه مشوق او بودهاند. پیرمرد ٩۵سالهای که در گذشته مدرسه میساخته و اکنون که پا به دوران سالمندی گذاشته به جای استراحت و تفریح، خودش را با ساخت و مرمت پلهای محله شهرک ولیعصر (عج) سرگرم کرده و از اینکه بچهها، معلولان و جانبازان از روی پلهای دستسازش به آسودگی عبور و مرور میکنند، ابراز خوشحالی و خوشبختی میکند.
حاج قنبرعلی به وقت جوانی هم به کار ساختوساز و از جمله مدرسهسازی مشغول بوده، تعداد زیادی کارگر داشته که این روزها برای خودشان استاد شدهاند و کار میکنند. اما حالا حاجی خودش است و خودش! با مخلوط کردن ماسه و سیمان ملات درست میکند و با ماله کشیدن روی آن برای عابران پیاده پل میسازد.
منزلش در خیابان شهید رجایی، کوچه آلاله بیست و سوم، است. زنگ خانه را میزنم و لحظهای بعد در به رویم باز میشود. پیرمرد خوشرویی را میبینم. سلام میکنم. چند سال قبل همسر حاج قنبرعلی فوت کرده و او تنها زندگی میکند. البته دخترهایش همین حوالی زندگی میکنند و هر صبح به منزل پدر میآیند و غروب به خانهشان بر میگردند.
حاج «قنبرعلی شیرخانلو» متولد ١٣٠٦ است، اما گوش شیطان کر، همچنان سرزنده و پرتلاش به نظر میرسد. وقتی درباره زندگیاش سوال میکنم، میگوید: «در روستای سیفآباد از توابع شهرستان تاکستان به دنیا آمدم. آن زمان پدرم چوپان بود، اما حسابی پیر و ناتوان شده بود.
من به فکر افتادم که به تهران بیایم و فوتوفن حرفهای را یاد بگیرم تا کمک حال پدرم باشم. تخصص، سواد و سرمایه نداشتم، به همین دلیل، با عنوان کارگر ساده ساختمانی در تهران مشغول به کار شدم و برای زندگی به شهرک ولی عصر (عج) آمدم. از خودم تعریف نمیکنم، اما نوجوانی باهوش بودم و توانستم در مدت کوتاهی کارهای ساختمانسازی را از مرحوم حاج عباس یاد بگیرم.»
برای باقیات و صالحات مدرسه ساختم
مهارت حاج قنبرعلی در ساختمانسازی خیلی زود دهانبهدهان میچرخد و حتی به گوش مسئولان آموزشوپرورش استان تهران میرسد. همین میشود که از او برای ساخت مدرسه و هنرستان دعوت میکنند.
پیرمرد خوشصحبت و مهربان روی پله سنگی مینشیند و نفس چاق میکند: «مهارت در کار فقط یاد گرفتن فوتوفن نیست. وقتی یاد بگیرید هرکاری را درست و صادقانه انجام دهید، یعنی در آن کار مهارت دارید. من آن دوران هرکاری را که پذیرفتم، سعی کردم خیلی خوب انجام دهم. وقتی قرار شد در ساخت مدرسه و هنرستان مشارکت کنم، خوشحال شدم و کارها را به نیت ثواب و امور خیرخواهانه و باقیات و صالحات انجام دادم.»
او حالا هم وقتی از مقابل مدرسههایی که در ساختشان مشارکت داشته میگذرد، میایستد و نگاهشان میکند. حاجی با دیدن این مدرسهها حس میکند که انسان مفیدی بوده و در حد توان و بضاعت به همنوعانش خدمت کرده است.
رد و نشان دستان قنبرعلی بر ١١٠ پل سیمانی
چند سالی است که دیگر توان ایستادن روی داربست و راه رفتن روی تختههای چوبی را ندارد و دستانش نیز برای دیوار چینی یاریاش نمیکنند، اما عشق به کار او را خانهنشین نکرده و هنوز دنبال خدمت کردن به دیگران است. تاکنون بیش از ١١٠ پل سیمانی را در خیابانهای بازرگان، بهداشت و شریعتی شهرک ولیعصر (عج) ترمیم و بازسازی کرده است: «هروقت برای قدم زدن بیرون میرفتم، میدیدم اهالی برای گذشتن از پلهای ناایمن و تخریبشده مشکل دارند. یک روز تصمیم گرفتم دستبهکار شوم و مرمتشان کنم.»
او تاکنون از هیچ سازمان و ارگانی برای تعمیر پلها هزینهای دریافت نکرده است. قنبرعلی مرد ثروتمند و پولداری نیست. مغازهای دارد که به پسرانش اجاره داده و ماهانه یک میلیون تومان برای گذران زندگی از آنها میگیرد: «کار خیر نباید بزرگ باشد. هر کسی با هر داشته و تخصص و توانایی، میتواند به دیگران کمک کند.»
گاهیوقتها مصالح را با هزینه شخصی میخرد و گاهی هم از مصالح ساختمانی دورریز خانههای تخریبشده استفاده میکند. خانههایی که تخریب میشوند، مصالحی مانند آجر و موزائیکشان بیاستفاده میشود و حاجی اینها را با اجازه مالکان جمعآوری و هرجا که لازم باشد در ساخت پل استفاده میکند.
در شهرک ولیعصر (عج) جایی از قلم نیفتاده است
حاج قنبرعلی در طول این سالها پلهای بسیاری در این محدوده ساخته و حداقل در شهرک ولیعصر (عج) گمان نمیکند جایی از قلم افتاده باشد. خودش میگوید هر جا لازم بوده، انجام وظیفه کرده است. عابرانی که او را میشناسند و میدانند تعمیر پلها کار او بوده و حتی آدمهایی که هیچ شناختی از او ندارند، هنگام گذر از پلهای مرمتشده، دعای عاقبتبهخیری و خدابیامرزی نثار رفتگانش میکنند. او در پایان صحبتهایش دوباره تاکید میکند که این کارهایی که انجام داده، کوچک است و هدفش این بوده که خدمتی به شهروندان کرده باشد تا رضایت و خشنودی پروردگار حاصل شده باشد.