همشهری آنلاین - پریسا نوری: به مناسبت روزجهانی والیبال نشسته سراغش رفته و جویای حال قهرمان المپیک و جهان و عضو سابق تیم ملی والیبال نشسته شدیم که از سالها پیش در همسایگی ما و محله مجیدیه زندگی میکند. «پرویز فیروزی» پیشکسوت ورزشی که چندی پیش از سوی فدراسیون جهانی والیبال نشسته به عنوان نماینده کشورمان از او تجلیل شده، درباره ورود به دنیای حرفهای ورزش اینطور میگوید: «وقتی بچه بودیم، بچهها در خیابان فوتبال یا والیبال بازی میکردند. چون برادر بزرگ من هم والیبال بازی میکرد به این رشته علاقهمند شدم. با وجود شرایط جسمانی که داشتم سعی می کردم از خودم بیشتر کار بکشم و بیشتر تمرین کنم. چندبار «جعفر هوتن» از استادان والیبال تهران که بازی مرا دیده بود، به برادرم یادآورشده: «به داداشت بگو بیاید در تیم والیبال نشسته بازی کند.» اما ما این قضیه را جدی نگرفته بودیم چون شناختی از والیبال نشسته نداشتیم. بالاخره به توصیه یکی از دوستان به ورزشگاه امجدیه رفتم و با تیم والیبال نشسته تمرین کردم و با اینکه تمرینها سخت بود، اما خوشحال بودم تا اینکه کم کم وارد تیم ملی شدم و حدود ۱۲ سال عضو تیم ملی والیبال نشسته بودم.»
کسب ۸ مدال قهرمانی المپیک و جهان
این ورزشکار ۵۴ ساله در سالهایی که عضو تیم ملی والیبال نشسته بود، افتخارات بسیاری کسب کرده است. سه دوره قهرمانی بازیهای پارالمپیک ۱۹۹۲ بارسلونا، ۱۹۹۶ آتلانتا و ۲۰۰۰ سیدنی و کسب ۸ مدال طلا و ۲ نقره از مسابقات جهانی و بین المللی در کارنامه حرفهایاش میدرخشد.
با این حال او در ۳۷ سالگی از دنیای ورزش حرفهای کناره گرفتهاست. فیروزی دراینباره میگوید: «به خاطر مسابقات مجبور بودیم بیشتر وقتها در اردو باشیم. من هم دو بچه کوچک داشتم و دوری از خانواده برایم سخت بود. برای همین ورزش حرفهای را کنار گذاشتم.»
او ادامه میدهد: «ورزش حرفهای اسم پروپیمانی دارد اما واقعا سخت است و برخلاف ورزش معمولی که برای سلامتی مفید است، ورزش حرفهای گاهی به سلامتی فرد آسیب میرساند. از طرفی آن زمان مثل حالا نبود که از نظر مالی ورزشکاران و قهرمانان ورزشی را تأمین کنند، هر چند الان هم در ورزش معلولان و جانبازان این اتفاق نیفتاده است، برای همین بعد از حدود ۲۰ سال ورزش را کنار گذاشتم و در مغازه شیشهبری که حرفه پدرم بود، مشغول شدم.»
استقبال گرم بچههای محله
این پیشکسوت ورزشی متولد و بزرگ شده محله مجیدیه است و تأکید میکند بهترین خاطره ورزشیاش را روزی که پس از قهرمان در مسابقات المپیک به ایران برگشته بچه محلها برایش رقم زدهاند. او از آن روز اینطور یاد میکند: «یادم نمیرود بعد از اولین قهرمانی وقتی به ایران برگشتیم با اینکه نصفه شب بود، همه کسانی که میشناختم و بچههای محله در فرودگاه به استقبالم آمده بودند، سراسر محله را برایم بنر زده و خیابان مملو از جمعیت بود. بچههای محله خودشان را در آن قهرمانی شریک میدانستند. حس و حال خیلی خوبی بود که برای نخستین بار تجربه میکردم. تا چند روز خانه ما شلوغ و پر از رفت وآمد بود. دوستان و همسایهها میآمدند. شاید مادرم بیشتر از بقیه خوشحال بود. با وجودی که خیلی کار سرش ریخته بود اصلا احساس خستگی نمیکرد.»
به کسی نمیگویم قهرمان جهان بودم
«الان سالها از آن روزها گذشته، اهالی قدیمی و بچههای محله رفتهاند، با همسایههای جدید هم ارتباط چندانی نداریم. به کسی نمیگویم یک روزی قهرمان جهان بودهام.» فیروزی اینها را میگوید و نفسی تازه کرده و ادامه میدهد: «وقتی بگویی چند دوره قهرمان جهان و المپیک بودهای، یک حساب دیگر روی آدم باز میکنند. مردم فکر میکنند قهرمانان ورزشی همه مثل «علی دایی» یا «علی کریمی» و ... زندگی متفاوتی دارند، در صورتی که ما از قهرمانی فقط همین مدالها و خاطرات آن روزها برایمان مانده و اصلا زندگیمان شبیه آنها نیست و شهرت آنها را نداریم.»
او میافزاید: «من و بچههایی که آن روزها دنبال ورزش بودیم، از درس و کار و زندگیمان میزدیم و با عشق به دنبال ورزش میرفتیم و بازی میکردیم. الان هم گاهی به عشق آن روزها با پیشکسوتان والیبال دورهم جمع میشویم و برای دل خودمان والیبال بازی میکنیم. در واقع توپ والیبال بخشی از زندگی ماست. اصلا نمیتوانیم از آن دل بکنیم. اصلا دنبال پول یا شهرت نبودیم.»
حاضرم رایگان آموزش بدهم
پیشکسوت و قهرمان والیبال نشسته جهان معتقد است در تهران سالنهای ورزشی مجهز برای والیبال نشسته کافی نیست و ادامه می دهد: «در منطقه ۴ که اصلا سالن والیبال مختص معلولان نداریم، هرکس بخواهد این رشته را تمرین کند، باید به سالن ۲۲بهمن در میدان خراسان برود. اگر شهرداری یک سالن ورزشی در اختیار من بگذارد، رایگان و با عشق و علاقه دورههای والیبال نشسته را برای علاقهمندان برگزار میکنم و آموزش میدهم.»