همشهری آنلاین- مریم باقرپور: خیابان «سرو» منطقه ۲ تنها خیابان اصلی شرقیـ غربی سعادتآباد است که میدان سردار شهید حسن تهرانیمقدم (کاج سابق) آن را به دو بخش تقسیم کرده است. در سرو شرقی بیمارستان پارسیان، مجتمعهای تجاری و در سروغربی کارخانه ساراول، رستورانها، سازمان تأمین اجتماعی و مسجد الرسول(ص) از مهمترین مراکز خیابان هستند. تاریخچه شکلگیری خیابان سرو به دهه ۳۰ برمیگردد، زمانی که هنوز جمعیت چندانی در آن ساکن نبود. اما روزگار چنان چرخیده که جادههای خاکی و باغهای پرمیوه یکی از اعیاننشینترین محلههای تهران شود. «هوشنگ مهدیزاده» کارمند قدیمی داروخانهای در خیابان سرو، از نیم قرن پیش در سعادتآباد زندگی میکند. او درباره این خیابان میگوید: «در قدیم به بخش وسیعی از شمال منطقه سعادتآباد میگفتند و این تقسیمبندی محلهها وجود نداشت. همه اینجا پر از باغ و زمین خاکی بود. چون بادهای غربی تهران به این سمت میآمد همیشه آب و هوای خوبی داشت. آب باغها هم از رودخانه اوین و چشمهها و قناتهای دور و بر تأمین میشد و کم و کسری نداشت.»
کارخانه ساراول و بعد خیابان سرو
«مصطفی جمالی پارسا» «مدیرمحله سعادت آباد» که از سال ۱۳۶۳ در این محدوده از پایتخت زندگی میکند، روند توسعه این محدوده را به خوبی به یاد دارد و میگوید: «خیابان سرو جزو آخرین خیابانهایی بود که در محل ساخته شد، حتی بعد از میدان کاج اما جاده خاکیاش وجود داشت. بهویژه با ساخت کارخانه ساراول در دهه ۴۰ که باعث شد جاده خاکی ایجاد شود که بعدها آن را سرو نامیدند. انتهای خیابان سرو، میدان کتاب فعلی، ورودی قدیمی فرحزاد بود و مردم در آن تردد داشتند. چندین برج و ساختمان هم تا بزرگراه یادگار امام(ره) ساختهاند که قدمت ۱۵ ساله دارند.»
کارخانه ای در سادات آباد
«حسنعلی مقدم» یکی از اهالی قدیمی بلوار دریا است و او درباره کارخانه ساراول اینطور تعریف میکند: «کارخانه ساراول سال ۱۳۳۸ به دست «هدایتاله دهش»، نبش خیابان برادران صرافها بین میدان کاج و شهرداری، ساخته شد. ابتدا یک شرکت کوچک بود اما بعد ۲ سال به یک کارخانه بزرگ تبدیل شد.»
مقدم که یکی از اقوامش آن زمان در این کارخانه کار میکرد، ادامه میدهد: «ساراول، ابتدا مخازن آب و گازوئیل تولید میکرد اما کمکم با ساخت فنکویل، محصولاتش را به خارج از کشورهای صادر کرد و شناختهتر شد. آن زمان خیابانهای سرو، علامه و صرافها و... وجود نداشتند فقط به محله میگفتند «ساداتآباد». «سیدضیاءالدین طباطبایی» از سرمایهداران قاجار، وقتی زمینهای سعادتآباد فعلی را خرید، تصمیم گرفت در آن گندم و یونجهکاری کند و خرگوش پرورش دهد. او با کشاورزانی که همگی سید بودند نام این زمین را ساداتآباد گذاشتند. کمکم برای تلفظ راحتتر ساداتآباد به سعادتآباد تغییر کرد.»
این سروستان «سرو» ندارد
مقدم گذشتههای نه چندان دور این محدوده را به خوبی در خاطرش دارد و درباره باغها و خیابانهای خاکی مالرو میگوید: «اطراف خیابان سرو باغ بود که در آن علاوه بر کشت توت، گیلاس، انواع صیفی و انار، درخت سرو هم کاشته بودند. اگر ساختوسازها اجازه میداد هنوز این درختان دیده میشد و زیر سایهشان مینشستیم و جنوب تهران را تماشا میکردیم. این خیابان به دلیل وجود همین درختهای سرو و کاج، سرو نامگذاری شد. بعد از ساخت کارخانه ساراول در سال ۱۳۴۰ و ساخت مسجد الرسول(ص) در سال ۱۳۶۲ که بانی آن «عزیزالله اسحاق بیگی» بود، کمکم مردم خیابان سرو و سعادتآباد را برای زندگی انتخاب کردند و برجها و پاساژهای مدرن جای باغها و زمینهای خالی را گرفت.»
۳ بوستان به جا مانده از باغها
تنها یادگار و آثار به جا مانده از باغهای قدیم اینجا، بوستانهای پیوند، فرهنگ و سرو است. مهدیزاده میگوید: «بوستان سعادتآباد که امروز به آن شقایق میگویند، مهمترین بوستان محله است که با خیابان سرو کمی فاصله دارد. آن زمان چون محله آب و هوای خوبی داشت، بعضی از سرمایهدارها برای خودشان خانههای اعیانی ساخته بودند و ییلاق و قشلاق میکردند و جابهجا میشدند. در کنارشان مردم عامی، کشاورز و صیفیکار بودند و مال و منال زیادی نداشتند. سید ضیا و ملاکهای دیگری که به محله میآمدند آدمهای غاصبی نبودند و پدرهایمان از آنها بد تعریف نمیکردند. صاحبان اصلی سعادتآباد از جمله مهندس آهی زمینهای خیابانهای را تقسیمبندی کردند و برایشان سند گرفتند و به مردم فروختند. آن زمان کسی فکر نمیکرد این زمینها بعدها ارزشمند و یکی از گرانترین زمینهای تهران شود. فقط آبوهوا و چند خانه ویلایی زیبا محله را برای سکونت دلچسب کرده بود.»
او اضافه میکند: «بزرگراه نیایش که یکی از بزرگراههای پر تردد و مهم محله محسوب میشود، سال1380 ساخته شد که به موازات خیابان سرو است و حجم زیادی از ترافیک سرو را کم کرده است. با این حال گاهی میدان سرو که چهارراه است خیلی شلوغ میِشود.»