همشهری آنلاین- مریم باقرپور: سرتیپ ۲ خلبان «حسین خلیلی» خاطرات جنگ تحمیلی و رشادتهای خلبانان و دیگر کارکنان نیروی هوایی را بارها برای دیگران تعریف کرده، اما هنوز هم وقتی یاد عملیات کمان ۹۹ و پروازهای خود و همرزمانش میافتد، در چهرهاش شور و هیجان دیده میشود و زمان بیان خاطرات استاد و همرزمانش «عباس بابایی»، «اسدالله بربری» و دوستش سرلشکر «هادی جوریکی» اشک در چشمانش حلقه میبندد.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید.
مشابهسازی جنگ نتیجه نداد
خلیلی، سال ۱۳۵۴ رشته خلبانی را برای تحصیل انتخاب کرده و سپس به کشور امریکا اعزام شده تا بهعنوان جوانترین خلبان با فنون پرواز هواپیماهای شکاری آشنا شود. سال ۱۳۵۶ پس از بازگشت به کشور در دوره پرواز با هواپیمای F۵ پایگاه دزفول شرکت کرده و اوایل سال ۵۷ به پایگاه تبریز بهعنوان خلبان هواپیمای شکاری منتقل شده است.
با شروع جنگ تحمیلی، در شهریور ماه سال ۱۳۵۹ ، خلیلی ۲۴ ساله، در حال فعالیت در پایگاه شکاری تبریز بود که ناگهان ساعت ۲ بعدازظهر ۳۱ شهریور در آسمان تبریز صدای غرش هواپیماها را مانند بسیاری دیگر از مردم میشنود. هواپیماهایی که بمبهای تأخیری را بر فراز فرودگاه تبریز خالی میکردند. خلیلی که خاطرات آن روزها را به خوبی به یاد دارد میگوید: «بمبهای تأخیری روسی با چتر به زمین میرسند. به همین دلیل عدهای فکر میکردند که چتربازان در حال پایین آمدن هستند اما برای ما که در جریان تحولات عراق و حتی پیش از اعلام رسمی جنگ تحمیلی چند نفر از دوستانمان را در مناطق مرزی از دست داده بودیم، معنی این کار برایمان تجاوز به خاک کشور بود. البته آن روزبه جز فرودگاه تبریز، دشمن به ۱۵ پایگاه و رادار هوایی کشور حمله کرد تا بتواند نیروی هوایی ما را زمین گیر کند. درست مانند همان کاری که در گذشته رژیم اسرائیل علیه اعراب انجام داد و توانست ۷۰ درصد از نیروی هوایی اعراب را تخریب کند. اما آن روز به لطف خدا به جز خسارت جزئی در فرودگاه مهرآباد سایر پایگاهها آسیب زیادی ندیدند. در ادامه هم نیروهای هوایی توانستند در عملیاتی تلافی جویانه در نخستین ساعتهای اول مهر در قالب ۱۴۰ فروند به عراق حمله کرده و کاری کنند که تا مدتها رژیم بعث عراق حمله هوایی را فراموش کند و نتواند به قول خود ۱۰ روزه وارد پایتخت شود.»
شاگردی برای شهید بابایی
اول مهر ماه سال ۱۳۵۹، علاوه بر ۱۴۰ فروند هواپیمای به پرواز، ۲۰۰ فروند هواپیمای سوخترسان و جنگنده بر فراز آسمان کشور در حال پرواز بودند که خلیلی یکی از آن خلبانان بود. او میگوید: «آن روز همه دست به دست هم دادند. هیچکس نگفت ناهار نخوردم، وقت دکتر دارم و... و. همه از کادر پرواز تا کارگران به هم کمک میکردند تا با قدرت به دشمن حمله کنیم و این اتفاق افتاد.»
خلیلی پس از تبریز به پایگاه هشتم شکاری اصفهان رفته تا زیر نظر «عباس بابایی» دوره پرواز با هواپیماهای اف ـ ۱۴ را بگذراند. چراکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فرار بنی صدرو شهادت شهید فکوری، اغلب فرمانده پایگاهها تغییر کرده بودند. از طرفی تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی حدود سی درصد از متخصصان فنی یا پروازی افـ ۱۴ نیروی هوایی را مستشاران امریکایی تشکیل میدادند، با خروج آنها باید از دانش مربیان داخلی استفاده میشد. خلیلی میگوید: «شهید بابایی آموزش را از ابتدای فرماندهی خود در اصفهان همراه استادانی چون امیر شکرایی حزین، یدالله خلیلی و... شروع کرد و خلبانانی مانند شهید علیرضا بیطرف، شهید محمدرضا شادنژاد، امیر مهدی بادکوبهای و من شاگردانش بودیم که خوشبختانه بدون تلفات دورههای آموزشی را گذراندیم.»
مزین شدن معابر به نام شهدای بزرگ
خلیلی علاوه بر شاگردی شهید بابایی، بارها با او در پروازهای مختلف به مناطق جنگی رفته و سال 1364در عملیات دفاع خلیجفارس شرکت کرده است. البته او با خلبانان بسیاری مانند شهیدان «اسدالله بربری» و «هادی جوریکی» هم دوره بوده است. افرادی که امروز نامشان در برخی از معابر منطقه ۲ به یادگار مانده است. خلیلی میگوید: «در سالهای اخیر، یکی از فعالیت قابل توجه شهرداری نامگذاری معابر به نام شهدا و بهویژه نیروی هوایی است. چراکه برخی از این افراد برای دفاع از کشور، کارهای بزرگی کردهاند. بهعنوان مثال به یاد دارم روز اول مهر بعد از دومین یورش ما، تعدادی هواپیمای عراقی بر روی پایگاه تبریز ظاهر شدند. آن روز «اسدالله بربری» با چهار بمب و مسلسل عازم عملیات دیگری بود. اما وقتی دید که ۴ هواپیمای عراقی به سمت پایگاه تبریز حرکت میکنند، با مسلسل به سمت هواپیماها حمله کرد و توانست یک هواپیما را سرنگون کند.»
سردرگمی دشمن با ابتکار نیروی هوایی
برای سرتیپ ۲ خلبان که در پروندهاش کاریاش بیش از ۲ هزار ساعت پرواز به ثبت رسیده، یادآوری هر روز دوران جنگ تحمیلی خاطره است. او در خاطرهای از شهید عباس بابایی میگوید: «یک روز به دستور شهید بابایی قرار شد، تمام هواپیماهای ما از پایگاه شیراز به اصفهان انتقال پیدا کند. وقتی یکپارچگی در نگهداری هواپیما ایجاد شد، چون تعداد موشکهای فونیکس ما محدود بود ما موشکهای زمین به هوای «هاگ» و هوا به هوا «اسپرو» را روی هواپیمای F۱۴ سوار کردیم و به بوشهر رفتیم. زمان حمله، دشمن سردرگم بود که این هواپیما که بلند میشوند موشک اسپرو دارد یا فونیکس و هاگ. این هم از ابتکارات نیروی هوایی در دوران دفاعمقدس بود تا نگذاریم یک لحظه خط انتقال نفت کشور قطع شود.»
فعالیت پس از ۱۵ سال
خلیلی پس از جنگ بهعنوان وابسته نظامی ایران به ایتالیا رفته و سپس به کشور برگشته تا دورههای تحصیلی خود را تکمیل و همزمان به عاشقان پرواز، آموزش دهد. حالا هم گرچه ۱۸ سال از بازنشستگیاش میگذرد، اما در واحد مرکز مطالعات نیروی هوایی ارتش در حال فعالیت است. همچنین برای ماندگاری یاد و خاطره تمام افرادی که در جنگ تحمیلی نقشی داشتند کتاب ۳۸۰ صفحه ای «نبردهای هوایی ایران» را منتشر کرده است. او میگوید: «در این کتاب ماجراهای جنگ تحمیلی روایت شده است.»
به یاد شهید جوریکی
خلبان خلیلی که سالها مانند بسیاری از خلبانان در خانههای تعاونی نیروی هوایی در شهرک غرب سکونت داشته، منطقه ۲ را منطقهای مدرن با بافت جدید میداند. وقتی از محدوده میدان طهرانی مقدم(کاج) عبور میکند، یاد شهید جوریکی میافتد. میگوید: «شهید جوریکی از خلبانان آبادانی الاصل بود که در جنگ تانکهای دزفول شرکت کرد و درجنگ کرخه هم به شهادت رسید.»
برای خلیلی یادآوری دوران گذشته گاه با شادی و گاهی هم با غم همراه است. او میگوید: «تا کسی خلبان نشود، نمیتواند لذت پرواز را حس کند. جنگ هم مثل بازی فوتبال است. همانطور که در فوتبال گل زدن اهمیت پیدا میکند، در جنگ بازگشت هواپیما و خلبانش مهم بود. چراکه ۵ هزار نفر برایش کار میکردند تا به نتیجه برسند. وقتی هم هواپیمایی پس از عملیات سالم به زمین مینشست، تکبیر میدادند همانطور که زمان پیروزی در فوتبال هورا میکشند.»