همشهری آنلاین - رضا نیکنام : وقتی پا به محله طالقانی گذاشتیم یقین کردیم که این گفتهها خیلی هم اغراقآمیز نبوده است. چون در این محله، هیچ دقیقهای بدون عبور یک یا چند وانتنیسان آبیرنگ که تایرهایش زیر بار سنگین پسماندهای خشک، مقاومت میکنند، نمیگذرد. مقصد نیسان آبیهایی که از معابر شهرک طالقانی و محلههای اطراف میگذرند، ضلع غربی محله است که یک زمین خاکی بزرگ و مرکز دپوی ضایعات خشک در آن وجود دارد. عبور و مرور و توقف این وسایل نقلیه بیدردسر نیست و مشکلاتی برای اهالی و سایر شهروندان به وجود میآورد.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
بسیاری از محلههای منطقه ۱۸ پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفتند. محله «طالقانی» هم جزء همین محلههای نوپاست که امروزه جمعیتی بالغ بر ۲۰ هزار نفر را در خود جای داده است. این محدوده، بخشی از محله شهید رجایی محسوب میشود، اما بافت خاص اجتماعی، آن را به گونهای متمایز جلوه میدهد و به عنوان محلهای مستقل معرفی میکند. سکونت عوامل بازیافت غیرمجاز با وسایل نقلیهای که بیشتر، نیسان وانتهای آبیرنگ هستند، نام این محله را به «ضایعاتیها» یا «چوبکیها» تغییر داده است.
در این بخش از شهر، تا دلتان بخواهد نیسان آبی وجود دارد. کسانی که به قول خودشان به شغل جمعآوری ضایعات مشغولند واز راه جمع آوری و تفکیک پسماندهای خشک، رزق و روزی خانوادههایشان را سر سفره میبرند و از همین طریق به وضعیت مالی نسبتا خوبی هم رسیدهاند. در این محله، هر طرف که سر بچرخانی، نیسان وانتهای آبیرنگی را میبینید که از اقلام ضایعاتی نظیر آهن، صندلی شکسته، چوب، نان خشک و... لبریزند. رفت و آمد آنها فقط به محله خودشان محدود نمیشود و ترافیک محلههای اطراف را هم تحتالشعاع قرار میدهد. محله شهید رجایی، نزدیکترین مکان به این محله پرجمعیت و تقریباً یکدست از لحاظ بافت فرهنگی و اجتماعی است.
محله «طالقانی» زیر تایر نیسانهای آبی میلرزد
«اسدالله قره داغی»، شهروند فعال شهرک شهید رجایی و ساکن در جوار محله طالقانی است. او از عبور بیوقفه خودروهای حامل مواد ضایعاتی و پسماندهای خشک به ستوه آمده و برای این گلهگذاری دلیل محکمی دارد: «روزی نیست که شیشه، چوب و نان خشک کپکزده از وانتها روی زمین نریزد یا روی سر و کله مردم نیفتد و آنها را زخمی یا لباسهایشان را پاره و کثیف نکند. آخر یکی نیست به این وانتیها که ضایعات را از بازیافتیهای غیرمجاز میخرند، بگوید به اندازه ظرفیت ماشینهایشان بار آنها کنند نه اندازه ۲ کامیون تا وقت عبور، به عابران آسیب نزنند و چهره محله را زشت و کثیف نکنند.»
قره داغی از آثار منفی تردد و توقف نیسانهای آبی در طول شبانهروز دل پری دارد: «هر دو سمت کوچههای ما در طول شبانهروز پر است از وانتهای نیسان که صاحبانشان در محله خودشان جای پارک کم آوردهاند. اگر خدای ناکرده، شب و نیمهشب یا سر ظهر که صاحبان وانتبارها برای استراحت به منزلشان میروند، مشکلی برای کسی به وجود بیاید و به دوا و دکتر نیاز پیدا کند، باید زنگ صد تا خانه را بزنیم تا صاحب فلان نیسان را که جلو در خانهمان پارک کرده پیدا کنیم؛ آن وقت با هزار جور غر و لند، میآید و ماشینش را از داخل کوچه ۶ متری برمیدارد. چند وقت پیش، در دوران کرونا پدر همسایه مان سکته مغزی کرد و تا ما صاحب نیسان وانتی را که جلو در خانه پارک کرده بود پیدا کردیم، آنقدر دیر شد که الان مثل آدم فلج گوشه خانه افتاده است و دکترها در بیمارستان گفته بودند اگر زودتر به بیمارستان می رسید وضعیت بهتری داشت.»
همسایهها متفقالقولند که اگر خدای نکرده آتشسوزی یا حادثهای از این قبیل برای کسی پیش بیاید، آن وقت حسابش با کرامالکاتبین است. یکی دیگر از همسایه ها می گوید: «اگر اتفاقی بیفتد تا صاحب نیسان وانتی را که جلو در خانه پارک شده پیدا کنیم، زندگی آن بنده خدا دود و خاکستر شده است.»
«منصور صادقی» با اشاره به نیسانهای پارک شده در جایجای خیابان شهید چنکشی توضیح میدهد: «هیچ ساعتی از روز نیست که در خیابانهای اصلی محله از قبیل عمرانی، چنکشی، نامدار و... از نیسانهای آبیرنگ خبری نباشد. اگر این ماشینها متعلق به همسایههای خودمان بود، دلمان اینقدر نمیسوخت اما وانتها متعلق به اهالی شهرک طالقانی هستند که روزها در حال تردد به مقصد مرکز دپوی ضایعات در بیرون محله هستند و شبها، جای پارک برای اهالی محله نمیگذارند. نمیدانم چطور میشود که آنها همیشه جای پارک دارند، اما ما باید چند محله آن طرفتر ماشینهایمان را پارک کنیم.»
«مریم. ص» بانوی خانهدار ساکن محله طالقانی، پاسخ این سؤال را میدهد:«خیلی از صاحبان نیسانها، برای محفوظ ماندن جای پارک شبانه، روزها یک خودرو شخصی را جلو خانههایشان یا هر جا که دلشان بخواهد پارک میکنند و شبها، ماشین شخصی را به داخل پارکینگ میبرند و نیسان را جای آن پارک میکنند. به این ترتیب جلو در خانههایشان یا گوشهای از خیابانهای محلههای همجوار میشود پارکینگ شخصی مادامالعمر.»
رانندههایی که بیملاحظه و تند میرانند
گذشته از معضلات مذکور، رعایت نکردن و نادیده گرفتن قوانین راهنمایی و رانندگی از سوی بیشتر رانندگان نیسانها بر مشکلات اهالی محلههای همجوار دامن میزند. «زهرا تقوایی» با بیان این مشکل میگوید: «رانندههای نیسان، بیشتر اوقات اینقدر بیملاحظه و تند میرانند که لرزه بر اندام عابران میاندازند. من یک فرزند دارم که در مقطع دبستان در مدرسه صاحب الزمان(عج) درس میخواند. فاصله این مدرسه تا منزل ما خیلی کم است، اما به دلیل اینکه وانتبارهای مملو از اجناس ضایعاتی با سرعت سرسامآور در خیابانهای یکطرفه میرانند و به سمت مرکز دپوی زباله در انتهای محله میروند، مجبورم هر روز ۲ مرتبه از کار و زندگیام بزنم تا دخترم را از خانه به مدرسه و بالعکس ببرم. با این وضعیت انگار جانمان را کف دستمان میگیریم و به خیابان میآییم، اما چارهای نیست چون به هر حال باید مراقب بچههایی بود که بازیگوشی خصلت آنها و امنیت جانیشان در خطر است.»
بوی تعفن و آلودگیها امانمان را بریده است
درددل اهالی با تب تردد نیسان وانتهای حامل پسماندهای خشک به همینجا ختم نمیشود. لازم نیست ساکن محله باشید تا از بوی ناخوشایندی که از برخی نیسانها، هنگام رفت و آمد برمیخیزد، کلافه شوید. خبرنگار هم که باشید و مثل ما میهمان نصف روز محله و گذرتان برای چند ساعت به محله طالقانی بیفتد، ناخودآگاه با هر بار عبور چند نیسان وانت، مجبورید جلو بینیتان را بگیرید تا بوی تعفن تا لایه های داخلی مغزتان نفوذ نکند.
لابد پیش خودتان به این نکته فکر میکنید که ضایعات خشک که بویی ندارد. توضیح قره داغی را در این زمینه بخوانید: «درست که ضایعات خشک، اصولاً بو ندارد اما وقتی ضایعاتیهای غیرمجاز که از مبدأ به تفکیک پسماندهای خشک اقدام میکنند برای سنگینتر شدن ضایعات و چند هزار تومان پول بیشتر، روی مقوا و کارتن و نان خشک، آب میریزند، معلوم است که پسماندهای این اقلام ضایعاتی کف نیسان، بعد از چند روز بوی بد میگیرد و هر رهگذری را آزار میدهد. در ضمن گاهی این ضایعات خشک، در سطلهای زباله کنار کیسههای پاره شده زباله یا بدتر از آن، با پسماندهای تر از قبیل باقیمانده غذاها، روغن و میوهها یکجا بودهاند و بوی آنها را به خود گرفتهاند، آب هم که به آنها میخورد میشود قوز بالا قوز و بوی تعفن، از چند متری ماشینها در هوای محله میپیچد و به وسیله باد به همه جا پراکنده میشود. حالا این بوی بد را به هوای پر از دود و دمی که به علت آتش زدن ضایعات در مرکز دپوی زباله محله به سمت منازل میآید اضافه کنید تا متوجه شوید که زندگی در اینجا چه مشکلاتی برای ما درست کرده است.»
باقی ماندن پسماندها در کف نیسان وانت بجز انتشار بوی بد، سرمنشأ معضل دیگری است که «نازنین قاسمیان» از آن میگوید: «اگر مالکان نیسان وانتها به هیچ صراطی مستقیم نیستند، قوانین راهنمایی و رانندگی را نادیده میگیرند، جلو در خانهها و کوچهها را به پارکینگ اختصاصی تبدیل کردهاند، خیلی بیشتر از ظرفیت ماشینهایشان بار میزنندلااقل ماهی یکبار هم که شده داخل قسمت بارگیری ماشین خود را بشویند تا اینقدر پشه و مگس و سوسک به دلیل محیط آلودهای که درست میکنند، در محله جمع نشود. همین که سوسک و پشه و موش از مرکز دپوی ضایعات به محله سرازیر میشود، برایمان کافی است.»
صحبت که به اینجا میرسد یکی از ساکنان محله یادآوری میکند باز جای شکرش باقی است که از ۳ـ ۴ سال پیش تا به حال، دیگر از زبالههای عفونی بیمارستانی برای تحویل آنها به مرکز دپوی ضایعات در ضلع غربی شهرک خبری نیست. مالکان نیسانها و آنها که زبالهها را برای یافتن پسماندهای خشک زیر و رو میکنند، پیامها و هشدارهای بهداشتی را جدی گرفتهاند و از خطرهای جبرانناپذیر سوزنهای آلوده، گازهای خونی و دیگر زبالههای بیمارستانی مطلع شدهاند و دیگر حاضر نیستند به هیچ قیمتی حتی خیلی گزاف، این قبیل زبالهها را برای فروش تفکیک کنند.
اما مالکان یا رانندههای نیسان وانتها هیچ یک از اعتراض ها را نمیپذیرند و عقیده دارند کارشان، رفت و آمد، وقت و بیوقتشان، پارک کردنشان در هر جایی که دلشان میخواهد به هیچ کس مربوط نیست. آنها خودشان را مالک محله، منطقه، شهر و همه زبالهها میدانند!
رد نیسانهای آبی تا محل دپوی ضایعات
مقصد نهایی وانت نیسانهایی که با گذر از کوچه پسکوچههای منطقه ۱۸، پسماندهای خشک را از عوامل بازیافت غیرمجاز در همه نقاط شهر خریداری کردهاند به انتهای ضلع غربی محله طالقانی، پشت خط آهن تهرانـ اهواز ختم میشود. در این گوشه از محله، باغ وسیعی با حدود ۲۰ غرفه که با چوب و حلبی بنا شدهاند، تقسیمبندی شده و در هر غرفه عدهای مشغول توزین، تفکیک دقیقتر پسماندها و چانهزنی بر سر قیمت هستند. از قوطی نوشابه تا مانیتور کامپیوتر، تشک، چارچوب پنجره، دوچرخه و صندلی در این محوطه که به «باغ پنبه» مشهور است و رنگارنگی زبالههای خشک جمعآوری شده در آن، حسابی چشمنوازی میکند.
باغ پنبه با شکل و شمایل کنونی، حدود ۱۵ سال پیش بوجود آمد تا محله طالقانی که سکونتگاه عده زیادی از خریداران ضایعات از سطح شهر محسوب میشود، با کوتاهترین فاصله به محل دپو و فروش زبالههای خشک پیوند داشته باشد. مستأجران غرفههای این باغ، همه از اهالی محله طالقانی هستند و معتقدند چون این محوطه با محدوده مسکونی فاصله دارد، بنابراین فعالیت آنها هیچ مزاحمتی برای هیچ کس ایجاد نمیکند.
«محمد – الف» مستأجر یکی از واحدهای خرید پسماند خشک دلیلی برای این گفته همقطارانش دست و پا میکند: «ما خودمان همه ساکن شهرک طالقانی که نزدیکترین محله به این محوطه محسوب میشود، هستیم. اگر کارمان برای کسی ضرر داشت و مزاحمت ایجاد میکرد، مطمئن باشید یک روز هم اینجا نمیماندیم؛ چون توانایی اقتصادی برای نقل مکان داریم و دلمان نمیخواهد سلامت جسمی و روانی خانوادههایمان تهدید شود. این مرکز دور از بافت شهری است و فعالیت آن، هیچ کس را اذیت نمیکند.»
گوشزد کردن این نکته که سوزاندن اقلام ضایعاتی، هوا را آلودهتر از آنچه هست میکند پاسخی دارد که باز هم این شهروند بر زبان میآورد: «ما ضایعات را از مالکان نیسانها که یا خودشان آنها را تفکیک کردهاند یا پسماندهای خشک را از زبالهگردها خریدهاند، میخریم؛ یعنی پول میدهیم که زبالههای خشک مفید را بخریم، اما گاهی در میان پسماندها، اقلام ضایعاتی مثل چوبپنبه، نایلون مشکی و کائوچو هم وجود دارد که به هیچ دردی نمیخورد، آنها را جدا میکنیم و پول آنچه را که ضایعات مفید است میپردازیم؛ اما از صاحبان وانتبارها توقع نداریم این اقلام را دوباره بار کنند ببرند بریزند دور. به همین دلیل است که چند روز یکبار مجبوریم ضایعات به اصطلاح بد را بسوزانیم.»
قوانین نانوشتهای که مو به مو اجرا میشوند
خریداران ضایعات در مرکز دپوی زبالههای خشک محله طالقانی، از قوانین نانوشتهای تبعیت میکنند که نخریدن آلومینیوم و مس و تعیین قیمت واحد برای هر نوع زباله قابل بازیافت از جمله این قانونهاست. غرفهدار دیگری در این باره توضیح میدهد: «ما در اینجا به جز آلومینیوم و مس و کابلهای برق، همه نوع زباله خشک را از صاحب بار میخریم. «خلازیر» محل خرید ضایعاتی است که از آن نام بردم. در ضمن ما اینجا همگی کارتن، کاغذ و مقوا، پلاستیک و نان خشک را کیلویی میخریم و بعد به صورت عمده به دیگران میفروشیم؛ مثلاً نانهای خشک را به گاوداریها میفروشیم.»
نان خشک گفتند و یادم آمد تأکید کنم نانهای کپکزده بر سلامت گاوهای گوشتی و شیرده تأثیر سوء دارد که یکی از غرفهداران با اشاره به ستونهای نانهای بستهبندی شده در هر غرفهای با تأسف سری تکان میدهد و میگوید: «حرف شما درست است و ممکن است بین نانهایی که ما میخریم و میفروشیم نان کپکزده هم وجود داشته باشد، اما باید بگوییم ما وقت خرید نان خشک، دقت میکنیم تا نانهای کپکزده نصیبمان نشود اما شما ببینید که این بستههای نان دست نخورده و نرم نرم، از بالای شهر جمعآوری میشوند. نانها سالمند، اما یک عده به اسرافکاری عادت کردهاند و یک روز که از تهیه و بستهبندی آنها میگذرد، از خوردنش امتناع میکنند و آن وقت میگویند نان نیست. انگار قدر نعمتهای خدا را نمیدانند. از طرفی، نان خشک و سایر اقلام ضایعاتی فقط چند ساعت مهمان ما هستند و کار به کپک زدن و گندیدن و این حرفها نمیکشد.»
شوخی و جدی یک آقای ضایعاتی!
قوطیهای یکبار مصرف نوشابه و دوغ، سرنوشتی دارند که در خارج از کشور برایشان رقم میخورد. تقیزاده درباره این کالای ضایعاتی که تا سقف مغازه او چیده شده به شوخی میگوید: «اینجا یکی از قطبهای صادرات کشور است! باورتان میشود که ما قوطیهای نوشابه را به خریداران چینی میفروشیم تا در آن کشور به کفش، لباس، پارچه و فرش تبدیل شوند و دوباره قابل استفاده باشند؟ ما خریدار خارجی هم داریم!»
رعایت نظافت برای جلوگیری از بروز و شیوع بیماریهای مختلف در این محوطه، به گفته صاحبان غرفهها، حرف اول را میزند و به عقیده ما که آنجا را بیواسطه دیدیم، حرف آخر یا لااقل یکی مانده به آخر را! باز آقای ضایعاتی با اشاره به آلودگی محیط کارش، میگوید: «ببینید شما دائم میگویید زباله؛ اینها زباله نیستند، ضایعات قابل بازیافت و باارزش هستند. در ضمن ما برای اینکه مریض نشویم هفتهای ۲ـ ۳ بار واکسن میزنیم! گذشته از شوخی، هر روز کف مغازههایمان را جارو میکشیم و میشوییم تا موش و سوسک مجال تولیدمثل پیدا نکنند و اهالی محلههای اطراف و خانوادههای خودمان که همین نزدیکی ساکن هستند، شاکی نشوند. وقت تفکیک ضایعات و وارسی پسماندهای خشک هم با دستکش کار میکنیم که تیزی شیشه و آهنپارهها زخمیمان نکند و بیمار نشویم. باید خیلی مراقب سلامتیمان باشیم تا زبالههای خشک روی دست مردم نماند!»
ماجرای گزارش خلبان از پارکینگ نیسانها
ساعتی از اذان ظهر گذشته و وقت رفتن و تعطیل شدن کار در باغ پنبه رسیده است. رانندههای نیسان وانت، تند و تند مشغول بارگیری یا تخلیه بار هستند. یکی دیگر از ضایعاتی ها که روحیه شادابی دارد درباره موقعیت این محله میگوید:«بین اهالی یک حکایت دهان به دهان میچرخد و آن اینکه یک روز از یک خلبان که از روی محله ما و محوطه «باغ پنبه» میگذشته خواستهاند که موقعیتش را فوری برای برج مراقبت گزارش کند و او جواب می گوید که بالای پارکینگ سایپا هستم! این محوطه پر از نیسان های آبیرنگ از فاصله هزار پایی هم به خوبی قابل رؤیت است!»
«قاسم شاهمحمدی» ـ کارشناسشهری:
حل معضلات در گرو ساماندهی وانتبارها
محله طالقانی بخشی از محله شهیدرجایی است که در سال ۵۹ پس از از بین رفتن تدریجی تاکستانها شکل گرفت و سال ۶۱ سرانجام به محدوده شهر تهران پیوست.
از آن سال به بعد، کوچه ها بافت مسکونی یکدستتری پیدا کردند و کورههای آجرپزی به تدریج غیرفعال شدند. این محله که در حاشیه منطقه ۱۸ واقع بود، مهاجران زیادی از اقصینقاط کشور را پذیرفت. تازهواردان عمدتا در ابتدایی ترین سالهای ورود به محله، با چرخدستی و گاری به جمعآوری ضایعات قابل بازیافت پرداختند و پس از چند سال، با درآمدی که از این راه نصیبشان شد، نیسان وانتها را جایگزین اسب و گاری کردند و پس از آن بود که به گفته اهالی، پارکینگ نیسانوانتها به محله طالقانی و اطراف آن منتقل و مشکلات آن گریبانگیر شهروندان شد.
کمبود جای پارک و مسدود شدن راه بویژه شبها که صاحبان نیسانها در محله هستند، نادیده گرفتن قوانین راهنمایی و رانندگی و به خطر انداختن جان عابران پیاده، بیتوجهی به نظافت و بهداشت عمومی از سوی مالکان نیسانها و به تبع آن، تجمع حشرات موذی و انتشار بوی تعفن در محله و بارگیری بیش از ظرفیت (که اغلب اوقات باعث سقوط اقلام ضایعاتی و آسیب دیدن رهگذران میشود) از عمدهترین مشکلاتی است که به واسطه فعالیتهای نیسان وانتها بر محله تحمیل شده است.
به نظر من معتمدان و شورایاران محله باید تلاش کنند تا با معرفی صاحبان نیسان های آبی و وانتبارها به عنوان یک «صنف» به ارگانهای ذیربط، زمینه ساماندهی آنان و حل معضلات محل را فراهم کنند.
رئیس اداره پسماند شهرداری منطقه ۱۸:
به فکر جیب خودشان هستند
بازگرداندن پسماندهای خشک به چرخه باز تولید، اصولی دارد که کارشناسان و متخصصان سازمان پسماند از آنها مطلعند. تفکیک غیراصولی و تحویل پسماندهای خشک به افراد یا نهادهایی غیر از شهرداری هم ضررهایی دارد که گریبان شهر و شهروندان را خواهد گرفت، بویژه اگر زبالههای تفکیک شده که طبق قانون مدیریت پسماند، متعلق به شهرداری است، در اختیار عوامل غیرمجاز بازیافت قرار گیرند. تهیه گزارش از محله نیسان های آبی، مشکلات محله طالقانی و مرکز دپوی ضایعات بهانهای شد تا در گفتوگو با «جعفر قیصری» رئیس اداره پسماند شهرداری منطقه ۱۸، مضرات بازیافت غیرمجاز را گوشزد کنیم.
مهمترین ضرر ناشی از تحویل پسماندهای خشک به عوامل غیرمجاز بازیافت برای شهروندان چیست؟
اینکه ممکن است شیء ارزشمندی به هر دلیل در میان زبالههای بازیافتی جا بماند. آن وقت است که دیگر دستشان به آن نمیرسد و بازیافتیهای غیرمجاز معمولاً هیچ تعهدی در قبال بازگرداندن آن اشیاء ندارند، ولی پرسنل اداره پسماند گذشته از وجدان کاری، طبق قوانین هم موظف هستند تا به محض یافتن اشیای ارزشمند میان زبالههای خشک، آنها را تا پیدا شدن صاحبانشان به عنوان امانت نگهداری کنند. در واقع پرسنل اداره پسماند به نوعی امانتدار مردمند.
این موضوع تا به حال مصداق هم پیدا کرده؟
بله، چند ماه پیش نزدیک عید بود که پرسنل پسماند، یک کیسه زباله محتوی مقداری پول و اشیای با ارزش پیدا کردند. چند روز بعد از این ماجرا، خانمی به اداره آمد و گفت که کیسه پولهایش را زیر ظرفشویی داخل کیسه زباله گذاشته بوده و احتمال میداد پسرش ندانسته آن کیسه را همراه زبالههای بازیافتی به عوامل ما تحویل داده است. ما که آن کیسه را به امانت نگه داشته بودیم وقتی مطمئن شدیم او مالک واقعی محتویات کیسه است، اموالش را به او برگرداندیم؛ در صورتی که زبالههای خشک را به عوامل غیرمجاز تحویل میداد احتمال اینکه سرمایهاش را از دست بدهد خیلی زیاد بود.
به جز اصل امانتداری که امکان دارد توسط عوامل غیرمجاز بازیافت رعایت نشود، راه چه سوءاستفادههای دیگری از این طریق باز است؟
برخی از این افراد، به بهانه تحویل گرفتن زبالههای خشک، خانههای خالی از سکنه یا افراد تنها را شناسایی میکنند و در فرصت مناسب، دست به ارتکاب جرائمی از جمله سرقت میزنند. البته تأکید میکنم همه این افراد اینطور نیستند و میانشان انسانهای شریف، زحمتکش و مؤمن هم پیدا میشود.
ترازوهای بازیافتی غیرمجاز هم مثل ترازوهای اداره پسماند دقیق هستند؟
اصلاً اینطور نیست. تحقیقات نشان داده که ترازوهای این افراد، معمولاً ۳۵۰ تا ۴۰۰ گرم، کمتر از وزن واقعی اقلام بازیافتی را نشان میدهد. در واقع، فروش زباله خشک به بازیافتیهای غیرمجاز، غیر ضرر هیچ عایدی دیگری برای شهروندان ندارد.
عوامل غیرمجاز بازیافت همه پسماندهای خشک را میخرند؟
نه، مثلاً کاغذ را که برای تهیه هر تن آن، ۱۷ اصله درخت بریده میشود، نمیخرند یا آنقدر قیمت پایین میدهند که شهروند، تمایلی به دریافت پول از خود نشان نمیدهد؛ در حالی که در غرفه های پسماند شهرداری و همچنین گلماند و هایپرپسماند همه اقلام بازیافتی خریداری میشود. شهروندان باید مطمئن باشند که شهرداری، در خصوص جمعآوری پسماندها، دیدگاه انتفاعی ندارند و قصدش کسب سود از این راه نیست بلکه با فراهم کردن مطلوبترین شرایط برای شهروندان، زمینه پاکیزگی محیط زیست، صرفهجویی در مواد اولیه و تولید دوباره از مواد قابل بازیافت و در نهایت کمک به رشد اقتصادی را مهیا میکند.
پس چرا عدهای از همشهریهای ما، هنوز هم به رغم آثار زیانبار تحویل پسماندهای خشک به عوامل غیرمجاز، دست از این کار بر نمیدارند؟
البته باید گفت که با اطلاعرسانی و فرهنگسازی جامع در این حوزه، پیشرفتهای چشمگیری حاصل شده است. به هر حال بهانههایی از قبیل دوری و نزدیکی غرفه ها تا منازل، کوچک بودن فضای خانهها و یا ناآگاهی از رایگان نبودن تحویل پسماند به عوامل پسماند شهرداری و... دست به دست میدهند تا هنوز هم پدیده بازیافت غیرمجاز در شهر وجود داشته باشد.
یعنی هنوز خیلی از شهروندان نمیدانند که میتوانند در ازای تحویل زباله خشک به شهرداری وجه نقد بگیرند؟
نه. در صورتی که ما قیمت هر کیلو گرم از اقلام ضایعاتی را روی تابلو در داخل و جلو غرفه ها و سایر مراکز پسماند نصب کردهایم.
شاید پولی که بازیافتیهای غیرمجاز از این بابت میپردازند، بیشتر از مبلغی است که غرفه های پسماند شهرداری میدهد.
اصلاً اینطور نیست. گفتم که مثلاً ضایعاتیهای غیرمجاز یک کیلو کاغذ را اصلاً نمیخرند یا پول کمی برایش میپردازند! در حالی که شهرداری طبق تعرفه قانونی این پسماندها را از مردم تحویل می گیرد و در ازای آن گلدان های گل، مواد شوینده و بهداشتی و سایر اقلام ضروری تحویل می دهد. درواقع بازیافتیهای غیرمجاز به فکر سود خودشان هستند نه جیب مردم.
چرا مسئولان اداره پسماندمنطقه ۱۸ با عوامل غیرمجاز برخورد قاطعانه نمیکنند؟
برخورد قاطعانه را در دستور کار داریم و هماهنگیهای لازم با پلیس محله و نیروی انتظامی برای برخورد با این افراد انجام شده است. قصدمان این نیست که این اقشار را از کسب درآمد محروم کنیم، بلکه میخواهیم با ساماندهی آنها، زمینه بازیافت اصولی و تحقق صددرصد اهداف تعیین شده در این زمینه را فراهم کنیم.