نگار پدرام: اکران همزمان چند فیلم شاخص در پائیز امسال، رونقی خاص به سینماها داده است.

در حقیقت بعد از چند سال ناامیدی از اینکه دیگر فیلم خاصی تولید نخواهد شد یا فیلمسازان خوب کارهای ضعیف ارائه خواهند کرد، فیلم‌هایی دیدیم که اگرچه 100درصد به خوبی سایر آثار فیلمسازانشان نیستند، اما حداقل در برخی زمینه‌ها کیفیت قابل‌قبولی ارائه داده‌اند.


از جمله نکات قابل تأمل در فیلم‌های درحال اکران، موسیقی آنهاست. اگرچه این حوزه ممکن است از سوی مخاطب عادی سینما چندان مورد توجه قرار نگیرد اما به هر حال اهمیت دادن آهنگسازان به ساخت موسیقی مناسب برای فیلم و توجه تهیه‌کننده و کارگردان به موسیقی را نشان می‌دهد؛ اهمیت و توجهی که در نهایت مخاطب را هدف قرارداده است.

البته از میان فیلم‌های روی پرده سینماها، باید فیلم دعوت را کنار گذاشت، چون نمی‌توان به درستی تشخیص داد که استفاده نادرست از موسیقی سنگین با ارکستر حجیم سازهای آرشه‌ای، تقصیر کارگردان است یا اشتباه آهنگساز در انتخاب سازها؛ موسیقی‌ای که به شدت روی صحنه‌ها سوار است و از ابتدا تا انتها مخاطبان را همراهی کرده و همه احساسات بازیگران را به یک شکل برایشان تکرار می‌کند، در حالی که شاید می‌شد با اندکی تغییر در استفاده از همین موسیقی و محدود کردن آن به چند صحنه یا حذف آن از برخی سکانس‌ها، به کارکرد واقعی موسیقی فیلم رسید، چون محمدرضا علیقلی پیش از این نشان داده که موسیقی فیلم را می‌شناسد و البته می‌تواند اثری مستقل از فیلم، اما شنیدنی خلق کند.

آواز گنجشک‌ها؛ موسیقی سنتی ایران در دستگاه راست پنجگاه و ماهوربر هیچ کس توانایی‌های حسین علیزاده در زمینه موسیقی دستگاهی و همچنین مقامی ایران پوشیده نیست اما یکی از ویژگی‌های کار علیزاده این است که می‌تواند این شناخت از موسیقی دستگاهی و همین‌طور موسیقی مقامی و محلی‌ ایران را در آهنگسازی برای فیلم و سریال نیز به خوبی به کار گیرد، به‌طوری که این موسیقی هم در خدمت فیلم است و هم به‌عنوان اثری مستقل شنیدنی خواهد بود. به‌عنوان نمونه می‌توان به موسیقی فیلم‌های دلشدگان(علی حاتمی)، لاک‌پشت‌ها پرواز می‌کنند(بهمن قبادی)، گبه (محسن مخملباف)، زشت و زیبا (احمدرضا معتمدی)  سریال زیر تیغ(محمدرضا هنرمند) اشاره کرد. او به تازگی برای تئاتر مهمانسرای دو دنیا (سهراب سلیمی) نیز موسیقی ساخت تا خلاقیتش را در این عرصه نیز به کار گرفته باشد.

علیزاده در آواز گنجشک‌ها با به کارگیری موسیقی سنتی ایران در دستگاه‌های راست پنجگاه و ماهور، زیبایی خاصی به فیلم بخشیده. به ویژه آنکه این موسیقی در هیچ جا زیاد و نابجا به گوش نمی‌رسد و به شدت با حال و هوای فیلم همراه است؛ یعنی فرار شترمرغ‌ها، شادی بچه‌ها و همه احوالات شخصیت‌ها با موسیقی هماهنگ است، به ویژه در بخش فرار شتر مرغ،  موسیقی ریتمیک در دستگاه ماهور و سازبندی مناسب، تماشاگر را کاملا با فیلم درگیر می‌کند. این آهنگساز حتی برای صحنه‌هایی که شخصیت اصلی داستان در شهر حضور دارد نیز موسیقی خاصی با حال و هوای شهری را به کار گرفته که با ملودی و تم استفاده شده در بخش‌های دیگر متفاوت است.

کافی است موسیقی این قسمت را با تکنوازی کمانچه در صحنه‌ای که کریم در را به دوش می‌کشد  مقایسه کنید تا اهمیت همراهی موسیقی با سکانس‌ها را در ذهن علیزاده دریابید. البته این همراهی به معنای وابسته بودن موسیقی به فیلم یا برعکس نیست بلکه نشان‌دهنده همفکری آهنگساز و کارگردان و رسیدن آنها به یک نقطه مشترک است که در نهایت به سود فیلم و موسیقی تمام شده، چرا که علیزاده همچون گذشته با یک تیر دو نشان زده است؛ یعنی علاوه بر ساخت موسیقی خوب برای یک فیلم خوب، آلبومی ارائه کرده که همچون سایر کارهایش شنیدنی است. شاهد این مدعا، صدا و سیماست که خیلی سریع قطعات این اثر را در برنامه‌های پخش خود قرار داده است.

سه زن؛ نواهای محلی و آواهای زنانه

اگر تیتراژ ابتدایی فیلم سه زن را ندیده باشید تا پایان فیلم، گاه احساس می‌کنید که محمدرضا درویشی موسیقی آن را ساخته و گاه فکر می‌کنید این موسیقی باید کار حسین‌علیزاده باشد، اما در تیتراژ پایانی نامی می‌بینید که پیش از این اسم او را بیشتر در تئاتر شنیده‌اید.

حیدر ساجدی که چندی است همراه با پروین‌بهمنی، پژوهشگر موسیقی مقامی، مجموعه‌ لالایی‌های مادران دنیا را گردآوری می‌کند، از این تجربه به خوبی در آخرین اثر خود استفاده کرده است. او در سه زن با کمک آواهای زنانه و نواهای محلی، موسیقی فیلم قطعه ناتمام (مازیار میری) که محمدرضا درویشی آن را ساخته بود، یادآوری می‌کند. گاه نیز به فیلم گبه اشاراتی دارد، اما در مجموع او در این فیلم با بهره‌گیری از تجربیات قبلی آهنگسازانی چون درویشی و علیزاده و به‌کارگیری عناصر موجود در خود فیلم از جمله قالیبافی و نوای دختران در حال بافتن قالی و... اثر قابل‌قبولی ارائه داده است؛ اثری که شاید تقلیدی به‌نظر برسد اما بجا و قابل دفاع نیز هست. علاوه بر این اگر موسیقی بخش گفت‌وگوی مینو با گروه راک زیرزمینی نیز به پیشنهاد ساجدی انتخاب شده باشد، هنر او دوچندان نشان داده می‌شود، چرا که موسیقی و ترانه این قسمت با شیوه ارتباط مینو با گروه و اساسا دلیل حضور او در آن خانه به خوبی هماهنگ است.

همچنین بخشی از ویژگی‌های پگاه و نسل او را نیز نشان می‌دهد؛ نسلی که نه تنها حرف زدنشان مثل پدران و مادرانشان نیست بلکه با علایق و سلایق متفاوتی که دارند، موسیقی‌ای با سبکی جدید می‌خواهند؛ سبکی که آنقدر برای ایران جدید است که هنوز به شکل رسمی و حتی غیررسمی تایید نشده است.

کنعان؛ خلق موسیقی مدرن به نفع فیلم

کریستف رضاعی آهنگساز ایرانی- فرانسوی در کنعان به نوعی تجربه خوب همکاری با مسعود شعاری در آلبوم« سیر» را یادآوری کرده است. البته نمی‌توان گفت که موسیقی کنعان در ادامه «سیر» یا به خوبی آن است، چرا که اساسا سیر یک آلبوم مستقل بوده و کنعان یک فیلم مستقل. اما به هر حال رضاعی با استفاده از سازبندی شبیه به «سیر» و کم و زیاد کردن برخی سازها، موسیقی مدرنی خلق کرده که با موضوع فیلم هماهنگ است. به‌عنوان مثال وی در «کنعان»  پیانو، ارکستر زهی و ارکستر بادی را کنار هم قرار داده تا نشان دهد که همزیستی سازها کنار هم به سود فیلم و مخاطب تمام می‌شود.

او تجربیاتش در موسیقی تلفیقی را در خدمت کنعان گذاشته تا اثرش، هم نشان دهنده خاستگاه اجتماعی مرتضی باشد و هم پریشانی مینا را با نگاهی به زندگی قرن بیست و یکمی ایران بیان کند. از طرفی به‌نظر می‌رسد موسیقی کنعان همچون آواز گنجشک‌ها فارغ از خود فیلم نیز شنیدنی است چون موسیقی کنعان تنها تکرار چند ملودی نیست که پس از مدتی تنها با دیدن یا یادآوری تصاویر و سکانس‌ها، شنیدنی باشد؛ یعنی موسیقی رضاعی با کاربرد بجا و درست در سکانس‌های مختلف، هم با فیلم همراه است و هم خارج از آن به‌عنوان یک اثر مستقل قابل شنیدن است، به ویژه آنکه رضاعی یک تم خاص را رج نزده و چند تم مختلف را کنار هم قرار داده تا تکراری به‌نظر نرسد.