همشهری آنلاین - مریم باقرپور: ماجرا از روزی شروع شد که حضور معتادان و متکدیان ساکنان محلهها و بهویژه حاشیه بزرگراه شهید چمران و اهالی سعادتآباد و شهرک نیایش در غرب تهران را خسته کرد. چون وجود باغها و فضاهای سبز رها شده، رستورانها و ساندویچیها و در نتیجه مخازن زبالهای پر از غذاهای مانده و پسماندهای خشک پولساز و خیابانهای خلوت، معمولاً فضایی بکر و امنی برای حضور متکدیان ایجاد کرده بود. البته در سالیان مختلف این محلهها گاه و بیگاه پاتوق معتادان و کارتنخوابها میشد و بیشتر اوقات هم نیروی انتظامی با اجرای مانورهای مختلف آنها را جمعآوری و شهرداری منطقه و اداره آسیبهای اجتماعی برای کاهش آسیبهای ناشی از حضور متکدیان طرحهایی اجرا کرده است. اما گویا این طرحها به دلیل مقطعی بودن نتوانست چارهساز باشد و در گذر زمان به مشکلات ساکنان محلههای سعادتآباد و شهرک نیایش اضافه شد تا جایی که از چندی پیش اهالی را خسته کرد و این بار خودشان آستین همت بالا زدند تا معتادان را از دل محله فراری دهند.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
جا و غذا که فراهم باشد، معتاد هم هست
«دلمان میخواست محلهمان عاری از هر معتاد و کارتنخوابی باشد» این جمله را «علی درویشزاده» یکی از ساکنان خیابان شهید سوری مطرح میکند. او بارها دیده که معتادان از فضاهای بیدفاع شهری مثل جنوب شهرک آتیساز و باغهای خیابان سوری بهعنوان استراحتگاه استفاده کرده و حتی مصرف مواد داشتهاند. از مخازن زباله و ته مانده غذاها برای سیر کردن شکم بهرهبردهاند. ظروف یکبارمصرف رها شده در مخازن هم منبع درآمدشان بوده است. او میافزاید: «وجود شرایط مناسب برای افراد متجاهر باعث شده تا این افراد از محله دور نشوند و دزدیها هم بیشتر شود بنابراین بهترین راهکار جلوگیری از ورود و ایجاد ترس در آنها بود.»
تشکیل بسیج مردمی
راهکارهای اهالی محلههای سعاتآباد و شهرک نیایش برای رفع این معضل تا حدودی متفاوت بودهاست اما در هر ۲ مورد، آنها از بسیج محله که اعضایش را بیشتر ساکنان تشکیل میدهند، کمک گرفتهاند. «مصطفی جمالی پارسا» مدیرمحله سعادتآباد میگوید: «حضور معتادان همیشه ناخوشایند بوده، به همین دلیل با افزایش معتادان در محله علاوه بر ارتباط مستمر با نیروی انتظامی و درخواست از شهروندان برای تماس با سامانه ۱۳۷ و پلیس، بسیج محله هم فعالتر شد. البته بیشتر اعضای بسیج را ساکنان محله تشکیل میدهند. همچنین در سرای محله از اهالی خواسته شد تا پسماندهای خشک خود را در مخازن رها نکنند و به ایستگاهها تحویل دهند.»
امکانات، معتاد جذب میکند
حضور نیروهای بسیج حوزه ۱۰۵ در محله سعادتآباد باعث شد در این مدت تا حدودی معتادان و افراد متجاهر احساس خطر کنند. گرچه کار چندان آسان نبوده و حتیگاه به درگیری رسیده است. حتی چندی پیش نیروهای بسیج به حضور یک خودرو مشکوک میشوند، پس از توقف خودرو از کفش تا گوشی و... در آن پیدا میکنند که همگی توسط فرد معتادی به قصد فروش دزدیده یا جمعآوری شده بود. جمالی پارسا میگوید: «حذف کامل معتادان از محله امکانپذیر نیست، چون امکانات موجود سعادتآباد و مخازن پر از زباله باعث میشود ناخواسته معتادان جذب این محل شوند اما تلاشمان این است که مکان را برای آنها ناامن کنیم.»
عبور ناگهانی معتادان از بزرگراه
حضور معتادان در محله نیایش هم کمتر از محدوده سعادتآباد نیست. در این محدوده وجود باغها و املاک رها شده و حاشیه پلهای مکانی امن برای معتادان تلقی میشود. از طرفی شمشمادهای میان بزرگراه شهید چمران پاتوقی مناسب برای حضورشان است. البته این وضعیت مشکلاتی را هم داشته است به گونهای که علاوه بر افزایش دزدیها، آتشسوزی علفهای خشک باغها و ناامنی، آمار تصادفها را بیشتر کرده است. سرهنگ «احسان مؤمنی» رئیس اداره تصادفات پلیس راهور پایتخت دراینباره میگوید: «بیشترین تصادفهای ناشی از حضور معتادان و کارتنخوابها در بزرگراههای آزادگان، امام رضا(ع)، امام علی(ع) و شهید چمران رخ میدهد. چون ناگهان از میان شمشادها و رفیوژ میانی خارج و وارد بزرگراه میشوند.»
او تعداد فوتیهای معتادان در بزرگراه شهید چمران در ماههای فروردین و اردیبهشت را ۳ مورد میداند و میافزاید: «بیشتر تصادفها در شب رخ میدهد و چون لباس متکدیان و معتادان کثیف و تیره و سرعت رانندهها هم بالاست، در نتیجه شاهد تصادف هستیم که در برخی موارد منجر به فوت میشود.»
مبارزه به سبک مردم محله نیایش
کارهای مردمی برای جلوگیری از ورود معتادان به محدوده مسکونی محله نیایش هم متفاوت است. علاوه بر گشتزنی نیروهای بسیج حوزه ۱۰۷ پایگاه حضرت ابوالفضل(ع) که اعضایشان را شهروندان عادی تا استاد دانشگاه تشکیل میدهد و مدام در فضاهای بیدفاع مانند املاک متروکه و باغهای رها شده حضور دارند، در حوالی جنوبی خیابان یعقوبینژاد هم محدودهای با پیگیریهای مردمی فنسکشی و در بزرگی آنجا گذاشته شده که بافت مسکونی را از باغها و پل ملاصدرا جدا میکند. چند سگ تربیت شده هم در محل بستهاند که شبها در باغها رها میشوند تا کمتر معتادی جرات ورود به باغها را پیدا کند. «پرویز خزاعی» هم کلیددار در ورودی است که مدام در ساعتهای مختلف با چوب بزرگی که به همراه دارد گشت میزند. او میگوید: «غروبها معتادان بیشتر میخواهند که درباغها دور هم جمع شوند اما با گشتزنیها سعی میکنیم آنها را دور کنیم. سگها هم هستند و هر نفری را که رد میشود، اگر حس کند که معتاد است، پارس میکند و حتی میگیرد. همین چند وقت پیش پشت پای معتادی را گاز گرفته بود. همه این کارها باعث شده که تعداد مزاحمان حداقل در بافت مسکونی ما کمتر شود. چون در همین محدوده جنوبی محله ۱۰ خانوار زندگی میکنند و در گذشته هر مهمانی که میآمد، فکر میکرد از ساکنان محل هستند اما حالا معتادان جرئت ورود به محله را ندارند.»
تقسیمبندی وظایف و تدابیر شهروندان
یکی دیگر از اعضای بسیج که نمیخواهد نامش عنوان شود دراینباره اطلاعات خوبی دارد و معتادان، خریداران مواد ضایعاتی متکدیان را به دلیل گشتهای مستمرش میشناسد، دراینباره میگوید: «تنها مشکل محله حضور معتادان نیستند. بلکه فروشندگان مواد و خریداران ضایعاتی هم هستند. در واقع روند کار آنها به این شکل است که چند نفر با عنوانهای چوبدار، مالگرد، ترازودار و فروشنده هستند. ترازودار مواد را وزن کرده و در مکان مشخصی میگذارد. یعنی اگر مأمور ترازودار را بگیرد موادی همراهش ندارد. چوبدار هم وظیفهاش شناسایی معتاد است. او وقتی معتادی را میبیند به مالگرد میگوید و او هم مواد را در اختیار فروشنده میگذارد تا به فرد معتاد برساند. البته همان فروشنده هم هیچوقت همراهش موادی نیست. چون آن را در گوشهای میان باغ و چالهها و زیرسنگها مخفی کرده و پس از آنکه پول را گرفت، محل جاسازی مواد را به خریدار میگوید. معتادها هم که پول را معمولاً از فروش پسماندها و وسایل دزدیده شده تهیه میکنند. محدوده حاشیه بزرگراه هم مکان مناسبی برای انجام چنین کاری است، به همین دلیل غروبها حضور این افراد بیشتر دیده میشود. به همین دلیل ما گشتهایمان را بیشتر کردهایم. حتی شهرداری منطقه همکاری و علفهای هرز کنار بزرگراه را هرس کرده تا مبادا در نتیجه گرما و روشن کردن آتش توسط معتادان در محله، شعلهور شود.»
نمیخواهیم محلهمان بدنام باشد
با همه برخوردها اما هنوز هم معتادانی هستند که از سایر محدودهها به حاشیه بزرگراه و کنار پل مدیریت میآیند. یکی از اعضای شورایاری محله که معتادان او را به دلیل گشتهای مستمر میشناسند و به محض دیدنش در حاشیه پل مدیریت یا محدوده فضای سبز فرار میکنند، میگوید: «نمیخواهیم نام محلهمان بد باشد و بگویند اینجا معتادان زیاد است. اگر معتادی هست از سایر محدودههای شهر میآید. بنابراین خودمان تلاش کردهایم که حداقل آنها را از بافت مسکونی دور کنیم تا فرزندانمان بتوانند حداقل در کوچهها بدون ترس بازی کنند.»
دردسرها کم نیست
البته دردسرهای برخوردهای مردم با معتادان کم نبوده به گونهای که به تازگی در جریان برخورد با معتادان یکی از اعضای شورایاری خودرویش آسیب دیده است. او میگوید: «معمولاً بیشترین نیروها برای جمعآوری معتادان در محدودههای فرحزاد، شوش و هرندی مستقر هستند. برای همین توقع زیادی بود که نیروی ویژه برای پاکسازی محله بخواهیم. به همین دلیل خودمان دست به کار شدیم و گشتهای مستمر با کمک بسیج انجام دادیم. البته گاه در این میان درگیریهایی هم صورت میگیرد. مثلاً چند وقت پیش وقتی به ۲ معتاد اعتراض کردم، به خودروام زدند و الان کاپوتش گود شده است. اما همین که میدانم حداقل ۲ معتاد از محلهام دور شدهاند خوشحالم.»