فیلم زیر آسمان برلین یا بهشت بر فراز برلین با نام اصلی «Der Himmel über Berlin» و نام انگلیسی «Wings of Desire»، فیلمی رمانتیک-فانتزی محصول فرانسه و آلمان، اولین بار در سال ۱۹۸۷ اکران شد و به تازگی دوباره منتشر شده است. نقد گاردین بر این فیلم مشهور از ویم وندرس را بخوانید.

به گزارش همشهری آنلاین، فیلم فانتزی-رمانتیک فوق‌العاده غم‌انگیز و بسیار ادبی ویم وندرس که با همکاری پیتر هاندکه طراحی شده بود، دوباره منتشر شد و اکنون بیش از هر چیزی به یک سمفونی شهری و مرثیه‌ای برای برلین شبیه است.

چقدر عجیب است که فقط دو سال پس از اکران این فیلم، دیوار جداکننده شهر به شرق و غرب، که چون خط ساحلی رودخانه تغییر ناپذیر تلقی می‌شد، ناپدید شد.  فیلم وندرس با شات‌های شگفت‌انگیزش با جرثقیل و هلی‌کوپتر، بر فراز شهر به پرواز در می‌آید و شناور می‌شود، از دیوار منفور برلین عبور می‌کند و اشتیاق برلینی‌ها برای غلبه بر این سد زشت را به تصویر می‌کشد. 

برونو گانتس و اتو ساندر نقش دامیل و کاسیل را بازی می‌کنند؛ دو فرشته در آسمان برلین که با تماشا و مطالعه مردم شهر پرجمعیت در زمین زیر پای خود سرگرم می‌شوند. آنها می‌توانند صدای انسان‌ها را بشنوند و بفهمند که به چه چیزهایی فکر می‌کنند و چه احساسی دارند. 

آنها آزادانه، همه جا، در شهر هنوز نیمه ویران برلین پرسه می‌زنند و تفکراتشان با تصاویر آرشیوی پایتخت ویران شده در سال ۱۹۴۵ در هم آمیخته است.

کودکان می‌توانند فرشتگان را ببینند، اما بزرگسالان نه - به جز یک بزرگسال، بازیگر سینمای هالیوود. پیتر فالک که برای فیلمبرداری فیلمی که ظاهرا در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد به برلین آمده است و به نوعی می‌تواند حضور فرشته‌ها را حس کند. حضور فالک یادآور عشق منحصر به فرد وندرس به آمریکا و درهم آمیختن حضور فرهنگی آمریکا در اروپا است.

دامیل عاشق یک زن بندباز سیرک به نام ماریون (Solveig Dommartin) شده است و از هنر عجیب و غریب عمل او شگفت زده می‌شود. او مشتاق است جاودانگی و جایگاهی را که به عنوان فرشته دارد، رها کند تا بتواند ماریون را ملاقات کند و او را وادار کند که عاشقش شود؛ اگرچه این نشانه‌ای از اعتماد خداگونه او است که فکر می‌کند بی‌شک این اتفاق خواهد افتاد.

دامیل مشتاق تسلیم زمان شدن، رشد، پیری و مردن است. کاسیل با او همدردی می‌کند، اگرچه قصد ندارد به او بپیوندد، ولی در فکر کردن به لذت‌های انسانی همراهیش می‌کند: چقدر هیجان‌انگیز است که «برای یک بار هم که شده مشتاق شر شوم، وحشی باشم!»

فرشتگان به‌ویژه در کتابخانه دولتی برلین که عکس‌های عاشقانه‌ای دارد، تردد می‌کنند و الهام می‌گیرند، و مطمئنا هیچ کتابخانه‌ای تا این اندازه با شور و شوق در فیلمی ثبت نشده است. آنها با خود هومر (Curt Bois) روبرو می‌شوند که می‌خواهد شهر را روی کاغذ بیاورد. یک سکانس خارق‌العاده وجود دارد که در آن، آنها در  پوتسدامر پلاتس پرسه می‌زنند و سعی می‌کنند به یاد بیاورند که روزگاری چگونه بوده است: در سال ۱۹۸۷ و قبل از فرو ریختن دیوار برلین، این مکان هنوز یک زمین متروکه و بی‌رونق بود.

وندرس در این داستان فرشتگان خیرخواه،چیزی از فرانک کاپرا یا پاول و پرسبرگر دارد، و همچنین چیزی از مارسل کارنه یا حتی سرزمین بایر اثر تی. اس. الیوت. شاید این فیلم کمی قدیمی باشد، اما پر است از ایده و پر از حرف و فیلمی کاملا منحصر به فرد است.

منبع: ترجمه از گاردین با کمی تغییر. 

برچسب‌ها