همشهری آنلاین - رابعه تیموری: باد خنکی میوزد و ته مانده گرمای ظهر را از خیابان یافتآباد جمع میکند. بازار هنوز در چرت نیمروزی به سر میبرد و فقط گذر پر شتاب وگاه و بیگاه خودروها سکوت آن را بر هم میزند. در ابتدای بازار پارکینگی طبقاتی قرار گرفته که ترکیب خوشایندی از چوب و شیشه در نمای دیوارهای بلند آن دیده میشود، اما قسمتی از رویه چوبی دیوار که فرو ریخته و ترمیم نشده، توی ذوق می زند.
کمی آن سوتر و در راسته شرقی بازار فروشگاههای مبل واقع شدهاند که با استفاده از نور ملایم و رنگارنگ آباژورها و چراغ های خواب، دکوراسیون آرامشبخشی را به وجود آورده اند. فروشگاههای بزرگتر شبیه سالنی هستند با چند اتاق مختلف و دکوراسیونهای متفاوت، و در هر فضا پیشنهادی برای چیدن دکوراسیون اتاقها با استفاده از محصولات چوبی دیده میشوند : قسمتی از دیوار فروشگاهی به رنگ کائوچو است و شبیه تنه درختانی قطور. وسط فضا میز ناهارخوری گذاشته شده که رومیزی و لیوانهای شربتخوری بر روی آن قرار گرفتهاند. در قسمتی که بهعنوان نمایشگاه سرویس خواب در نظر گرفته شده، کتابهای مختلف و سفالینههایی خوش نقش در قفسههای ساده و کوچک چوبی چیده شدهاند و اتاق پذیرایی کاملا مبله است و بزک شده با تابلوهای فرش و نقاشی رنگ و روغن.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
راشهای خوش پوش
تنوع رنگ و نقش در روکشهای پارچهای محصولات چوبی جلوه خاصی به نمایشگاهها و فروشگاههای بازار داده است و فومهای ساده یا راهراه و پارچههایی پر از گل و بته بر تن راحتیهای تراشیده از چوب راش یا مبلمانهای قطور منبتکاری شده خوب خودنمایی میکنند. انگار تولیدکنندگان بازار چندان دغدغه استفاده از پارچه های وطنی را نداشته اند و روکش اغلب مبلمان ها با محصولات کشورهای همسایه تولید شده اند. بازارهای راسته غربی شبیه مراکز خدمات پس از فروش هستند : عرضه چرم و پارچه رومبلی، فروش تشکهای تختخواب و تعمیرات مبلمان، اما در میان آنها تک و توک فروشگاههای عرضه محصولات چوبی هم به چشم میخورد.
تا چند سال پیش این مبل و راحتی و بوفه و کنسولهای چوبی در داخل همین بازار و در کارگاههایی کوچک ساخته میشدند که پس از انتقال کارگاهها به خارج از شهر، این کارگاهها بدون آن که نما و شرایط فیزیکی آنها تغییر کنند، به مجتمعهای تجاری تبدیل شدند. «رضا اسماعیلی» یکی از کاسبان این مجتمعهای قدیمی است. او که از چند سال پیش به جای پدر اداره فروشگاه خانوادگیشان را برعهده گرفته، از کسادی بازار در این مجتمع های قدیمی گلایه دارد و می گوید : «اینجا ویترین مغازهها دید کافی ندارند و بسیاری از مشتریان بدون نیم نگاهی به مغازههای مجتمعهای قدیمی به سراغ مجتمعهای تجاری تازهساز میروند. »
بازارهای محلی نوپا
اسماعیلی از کمبود روشنایی خیابان آزادی میگوید که در پشت مجتمعهای تجاری راسته شرقی قرار گرفته است : «در خیابان آزادی روشنایی کافی وجود ندارد و خودرو مالکان بازار که در این خیابان خودروهایشان را پارک میکنند، چند بار مورد سرقت قرار گرفته است. » فروشندگان فروشگاههای شیک و پر رنگ و لعاب انتهای خیابان یافتآباد انگار یقین دارند که تا هوا خنک نشود، از مشتریهای دست به جیب بالاشهری خبری نیست. آنها در خنکای مطبوع دستگاههای تهویه نشستهاند و با خواندن کتاب یا ور رفتن گوشیهای تلفن همراه و رایانههایشان خود را سرگرم میکنند.
در این پاساژها پلکانهای برقی طبقات مختلف مجتمع را به هم مرتبط کرده و به هر طبقه که پا میگذارید، چینش و دکوراسیون زیبایی از صنایع چوب در فضاهای مسکونی را میبینید. «حامد محمدی» که بیش از ١٠ سال در بازار مبل ایران فروشندگی کرده ، از روزهایی نه چندان دور میگوید که بازار مبل یافتآباد در پایتخت رقیبی نداشت و یکهتازی میکرد. او میگوید : «آن زمان مردم بالاشهر و پایین شهر مجبور بودند از این بازار خرید کنند، ولی چند سالی است که در محلههای جنوب شهر بازارهای صنایع چوبی محلی راه افتاده که قیمت محصولاتشان از بازار یافتآباد پایینتر است و اهالی جنوب شهر ترجیح میدهند از این بازارهای محلی خرید کنند. »
بازار رقابتی
محمدی دایر شدن بازارهای فروش در شهرستانها را از دلایل کمرونق شدن بازار مبل میداند : «قبلا ما تعداد زیادی مشتری دائمی شهرستان داشتیم که دایر شدن بازارهای فصلی در محل سکونتشان، آنها را از مراجعه به تهران بینیاز کرده است.» دیگر هوا خنک شده و کمکم سروکله مشتریانی که از خواب قیلوله بیدار شده اند پیدا میشود.
«محمد عظیمی» که از راه دور برای خرید آمده، از کمبود آبسردکن و سوپرمارکت در بازار مبل گلایه می کند و درباره کمبود تابلوهای راهنمای بازار میگوید : «بوفه و ویترین چوبی را که در یکی از فروشگاهها دیدم، پسندیدم اما پس از چرخی که برای اطمینان از مناسب بودن انتخابم در بازار زدم، نمیتوانم آن فروشگاه را پیدا کنم و تابلوی راهنمایی هم برای نشان دادن مسیر وجود ندارد. »
«حسن ذاکری» راننده وانتباری است که کالاهای خریداری شده مشتریان بازار را به خانههایشان میرساند. او خاطرات جالبی از حرفهاش تعریف میکند : «بسیاری از مشتریان در اینجا آنقدر محو تماشای طرحها و مدلهای مختلف مبلمان و لوازم چوبی میشوند که بدون دقت کالایی را انتخاب میکنند. اما وقتی همان جنس را در فضای منزلشان و به دور از زرقوبرق بازار میبینند، تصور میکنند در ارسال کالای مورد پسندشان اشتباهی پیش آمده است! »