همشهری آنلاین - مریم قاسمی : قسطیفروشان در منطقه ۱۸ کاری پررونق دارند. گویا اینجا سرکه نقد به از حلوای نسیه نیست! شناخت اهالی این منطقه قدیمی تهران از یکدیگر موجب جلب اعتماد است و فروش در قالب اقساط از همینجا شکل میگیرد. گزارش ما را بخوانید تا دستتان بیاید آنها چقدر به اهالی اعتماد دارند و اهالی چقدر به آنها.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
قسط نباشد، صاحب هیچچیز نخواهی شد
فروشنده باید به خریدار اعتماد کند. حتی گاهی این اعتماد میتواند به حدی باشد که معرف چندین و چند نفر شوی و آنها را هم به خریدن اجناس قسطی از فروشندگانی که دوره میگردند ترغیب کنی. بسیاری از شهروندان بر این باورند که تا قسط نباشد، صاحب هیچچیز نخواهی شد، حتی خود زندگی!
باید دلتان خیلی بزرگ باشد که بتوانید آن را به قسطی خریدن راضی کنید. «زهرا تقوایی»، ساکن محله صاحب الزمان(عج)، به گفته خودش زن با دل و جرئتی است که میتواند هرچه را که مایحتاج زندگی است، قسطی بخرد. البته این قسطی خریدن همیشه هم به نفع او نیست: «اگر پول داشتم که هرچه را میخواستم نقد بخرم، هرگز به قسطی خریدن تن نمیدادم. چون قسطی خرید کردن یعنی به ضرر خرید کردن. وقتی از فروشندهای قسطی خرید میکنی، باید بهرهپولش را که دستت مانده بدهی. مثلاً برای خرید یک جنس ۲۰۰ هزار تومانی دستکم باید ۲۴۰تا ۲۵۰هزار تومان پرداخت کنی. اما واقعیتش این است که من به قسطی خریدن عادت کردهام، حتی اگر پول چیزی را داشته باشم، ترجیح میدهم آن را قسطی بخرم. با اینکه پول بیشتری بابت خرید آن میپردازی، ولی چون طی مدت زمان این کار را میکنی، اصلاً متوجه نمیشوی.»
او که بسیاری از وسایل زندگیاش را قسطی تهیه کرده، میگوید اگر فروشندگان قسطی نبودند، او صاحب هیچچیز نشده بود و از معامله نقد به جایی نمیرسید.
همهچیز در بساطش دارد!
ساکن کوچه شهید رضوانی محله ولیعصر شمالی که باشی، ممکن است هر یکشنبه ساعت ۱۱ تا ۱۲ زنگ خانهتان به صدا دربیاید و کسی از آن طرف آیفون شما را به کوچه دعوت کند و با گفتن کلمه «قسطی» بفهماند که آقا مصطفی است و آمده که قسطهایش را جمع کند. آقا مصطفی لوازم لوکس، اعم از کریستال و بلور و چینی گرفته تا اتو و ریشتراش و... در بساطش دارد و اگر مشتری دائم او باشید، محال است چیزی در زندگی روزمره کم بیاورید.
میگوید: «نزدیک به ۱۶ سال است که با ساکنان این محله آشنا شدهام و آنها مشتریهای پر و پا قرص من شدهاند. کمتر کسی است که اینجا زندگی کند و مرا نشناسد یا از من وسایل نخریده باشد.» او با یک وانت پیکان، اجناسفروشی را به محله میآورد و در معرض خرید قرار میدهد. به اعتقاد او، فروش اقساطی یک جور حمایت از تولیدکننده و همینطور خریدار است. مشتریهای او بیشتر زنان خانهداری هستند که امکان خرید کردن از جاهای دیگر را ندارند. با آمدن او مقابل در خانهها این مشکل حل شده و بانوان به راحتی میتوانند از او خرید کنند.
نانخشکی دیگر نوبر است
این یکی دیگر نوبر است. اگر همه چیز در این شهر بیدر و پیکر را بشود قسطی خرید، این یکی دیگر کمی بعید به نظر میرسد. خرید وسایل پلاستیکی مثل، سبد، آبکش، خاکانداز، فرچه، لگن و... از نان خشکی محله!
در این مورد شما به جای اینکه پول پرداخت کنید، نان خشک و پلاستیک میپردازید. جالب اینکه مثلاً برای یک گونی نان خشک، فقط ۴۰ تا ۵۰ هزار تومان عایدتان میشود و در هفته اگر یک گونی نان خشک بدهید، میتوانید در یک ماه ۲۰۰ هزار تومان از بدهی خود را تسویه کنید. بنابراین خرید از این فروشنده، سقف مشخص دارد و شما تا یک اندازه محدود، مجاز به خرید هستید.
نامش «مراد علی» است. در و همسایه لقب «نان خشکی» به او دادهاند. میگوید: «خرید نان خشک آنقدرها هم که شما فکر میکنید، بهصرفه نیست. به همین دلیل نمیشود ریسک کرد و یکجا همه وسیلهها را فروخت. چون در این صورت پول آنها در مدت زمان طولانی برمیگردد که این به صرف ما نیست. یعنی تا تسویه بدهی قبلی، از قسطی فروختن معذوریم.»
او که ۱۰ سال است در منطقه۱۸ فعالیت می کند، روزگار خود و ۵ سرعائله را با همین اقساط اداره میکند. به همین دلیل، هم اهالی شهرک ولیعصر(عج) او را میشناسند، هم اسلامشهر که خود ساکن آن است، هم پشت خط راهآهن و... او کمکم میرود که به آدم معروفی تبدیل شود.
۳۴ سال آزگار است که هر روز بساطش را در یکی از محلهها میریزد. موهای سرش را نه در آسیاب، که در کوچهپسکوچههای همین محلهها سفید کرده است. خشتخشت خانهاش را از فروش قسطی به دست آورده و برای همین هم خودش به قسطی فروختن روی آورده است. به گفته خودش، همه او را میشناسند. «حسن شیخی» هم بزازی است که با وانتنیسان از رده خارجشده سبزرنگ، کل محلهها را گز میکند و هم پارچه میفروشد و هم اقساط اجناس فروختهشدهاش را با چنددرصد اضافه اما توافقی از مشتریانش میگیرد.
اهالی میگویند آدم منصفی است و با اینکه پارچهها را قسطی میفروشد، گرانفروشی نمیکند. فقط کمی از قسطی فروختن، بهرهمیبرد. در میان پارچههایش که از هرکدام یک توپ در ماشین دارد، هم پارچه ارزانقیمت یافت میشود، هم پارچه گرانقیمت. شیخی میگوید: «اگر کسی را بشناسم، به او پارچه قسطی میفروشم. در غیراین صورت، حتماً باید کسی او را معرفی کند تا با او معامله کنم. نه اینکه خدایی ناکرده بگویم آنها پولم را پس نمیدهند، نه! اما گاهی اتفاق افتاده که از یک در ۱۰ هزار نفر، یک نفر ناتو درآمده و پولم را نداده است. برای همین است که برای مشتری که بار اولش است از من خرید میکند حتماً باید یک مشتری قدیمی ضامن شود.»
مقدار قسطی که مشتریان میپردازند بسته به متراژ پارچهای که میخرند، متفاوت است. مثلاً اگر کسی یک میلیون تومان خرید داشته باشد، حداقل ماهی ۲۰۰ هزار تومان باید بپردازد که میشود هفتهای ۵۰ هزار تومان که این پول یا بهصورت ماهانه یکجا پرداخت میشود یا هفتگی که این هم بستگی به وسع مالی مشتری دارد. خرید از شیخی هم شرایط خاص خود را دارد که در نظر گرفتن سقف خرید، مهمترین آنهاست. جالب اینکه در این شکل از خرید نه سفتهای از مشتری میگیرند و نه چکی! صرف دانستن اینکه خانه مشتری در کدام کوچه و کدام پلاک است کافی است تا فروشنده اجناسش را قسطی به آنها بفروشد.
پوشاک هم سر از این شکل خرید درآورده و سالهاست که فروشندگان دورهگرد به فروش پوشاک در کوچهپسکوچهها اقدام کردهاند. اجناس این دورهگردها اگر بهتر از مغازهدارها نباشد، بدتر از آنها نیست. از جوراب زنانه و مردانه گرفته تا دامن و بلوز و پیراهن و شال و روسری، همهچیز در بساط این فروشندگان پیدا میشود و حتی میتوانی اگر از لباسی خوشت آمد و سایز تو نبود، آن را سفارش بدهی تا هفته بعد برایت بیاورد.
مشتری را نشناسیم، قسطی نمیفروشیم
«سعید نوری» فروشنده پوشاک است. پیرمرد بازنشستهای که ترجیح داده به جای خانهنشینی، کار مفیدتری انجام بدهد. کار مفیدی که در ازای آن هم خودش سود میبرد و هم دیگران. او نه با وانت، بلکه با یک گاریدستی به کوچهها میآید و با فروش اقساطی اجناسش اهالی را کاملاً هیجانزده میکند. چراکه در بساط او از هرچه که بخواهی پیدا میشود. از کیسه و لیف حمام گرفته تا کت و شلوار دامادی و لباس نامزدی!»
میگوید: «قسطی فروختن برای من ضرر ندارد، اما پولی که سرمایه کردهام، دیر به دستم میرسد و این موضوع مرا کمی با مشکل مواجهه میکند. البته به دلیل این دیرکرد، چنددرصدی بیشتر دریافت میکنم. مثلاً یک لباس ۲۸۰ هزار تومانی را ۳۰۰ هزار تومان میفروشم، در حالی که فروشندههای دیگر در صورت قسطی خریدن ۲۰درصد افزایش قیمت دارند.
نوری حتی سفارش هم قبول میکند. اگر کسی از یک لباس خوشش آمد، ولی رنگ مورد علاقهاش لابهلای لباسهای موجود نبود با گرفتن بیعانه، هفته بعد آن را به دست صاحبش میرساند.
«نرگس امانی» از مشتریان پر و پا قرص صنف پوشاک، البته از نوع قسطی است. او که ترجیح میدهد به جای اینکه یک پول قلنبه برای خرید انواع لباس بدهد، یک لباس قسطی گرانقیمت بخرد، میگوید: «دلم نمیآید برای خرید یک دستلباس پول زیادی هزینه کنم. قسطی که میخرم، چون خردخرد پول آن را پرداخت میکنم، متوجه قیمت سنگین آنها نمیشوم. برای همین هم همه لباسهایم را از محله خودمان و بهصورت اقساط تهیه میکنم. چون اینها همه یکدیگر را میشناسند و به هم اعتماد میکنند که جنس قسطی بفروشند. جاهای دیگر اینطور نیست. یا باید بابتش چک بکشی یا کسی تو را معرفی کند. در غیراین صورت کسی حاضر نمیشود اجناس خود را که منبع درآمدش هستند، قسطی و بدون بهرهبه مردم بفروشد. ما هم در ازای خرید قسطی، هزینه بیشتری برای یک لباس میپردازیم، اما در هر حال برایمان بهصرفه است.»
این در حالی است که آذری هم به ناشناسها و آنهایی که معرف نداشته باشند، قسطی جنس نمیفروشند. او میگوید: «بارها این اتفاق افتاده که طرف مستأجر بوده و به شماره پلاک صاحبخانه، خرید کرده، اما سر سال که از آنجا رفته دیگر نتوانستهایم پیدایش کنیم. برای همین است که اگر کسی را نشناسیم به او چیزی نمیفروشیم. حتماً باید صاحبخانه او معرفش باشد، در غیر این صورت، از فروختن قسطی اجناس به او معذوریم.»