همشهری آنلاین - سحر رمضانعلیپور: در قطعه ۵۰ بهشت زهرا(س)، کنار دیگر شهیدان این آب و خاک که در سالهای دفاع مقدس جان عزیزشان را نثار کردهاند، مزار شهیدان خبرنگاری را میبینید از شهید محمود صارمی که در مزار شریف شهید شد و امروز سالگرد شهادت اوست و شهید علیرضا افشار که ۱۵ آذر سال ۱۳۸۴ مسافر هواپیمای سی ۱۳۰ بود تا همکارمان در همشهری شهید محمد کربلایی احمد.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
بعد از گذشت ۱۷ سال، هنوز خانواده ها و خبرنگارانی که آن روز، در حادثه هواپیمای سی ۱۳۰ عزیزشان را از دست دادند آن لحظه سهمگین را به یاد دارند. هنوز گویی غم آن روز تازه است. وارد قطعه ۵۰ که میشویم یادبودی را با نماد میکروفن میبینیم که یادآوری میکند این قطعه مکان ابدی شهدای اصحاب رسانه است.
کنار این قطعه ایستگاه صلواتی هست که «عباس افشار» پدر شهید علیرضا افشار متولی آن است؛ پدری که به یاد همه خبرنگاران سفرکرده، روزهای پنجشنبه نذری میدهد. در جوار قطعه ۵۰ و در موزه و ایستگاه صلواتی، پدر شهید افشار را ملاقات می کنیم. او عینک شکسته و کارت سوختهای را نشان میدهد و میگوید: «داغ فرزند سنگین است. زیر تابوت بچه را گرفتن خیلی سخت است. چون پدر و مادر هیچ وقت نمیتوانند باور کنند فرزندشان از خودشان زودتر برود.»
لباسهای بچگی و اسباببازیاش را نشان میدهد و با ذوق از آن روزها میگوید؛ از لباس محلی تا لباس خلبانی به تن فرزندش کرده بود تا برایش خاطره بسازد. عکسهای کلاس اول او را نشان میدهد و از خانم حسینی، معلم پسرش میگوید. مدارک تحصیلی فرزندش از دبستان تا مقطع کارشناسی ارشد که هنگام شهادت در حال تحصیل بود را نشان میدهد. همه را بر دیوار نصب کرده است.
افشار عکسهای پسرش را نشان میدهد که با مسئولان مختلف در حال مصاحبه است. میگوید: «علیرضا در همه زمینهها فعالیت میکرد. در رشته دامپزشکی خواند، بعد مدیریت و بعد ارشد علامه طباطبایی. اما تمام نکرد و رفت.»
پدر شهید افشار ۵ سال پیش ایستگاه صلواتی و موزه شهید را برای زنده نگه داشتن یاد فرزندش و همه شهیدان هواپیمای سی ۱۳۰ راه اندازی کرد: «من هنوز دنبال پروندهشان هستم. پرونده روز حادثه هنوز در اختیار مسئولان است.»
از پسرش میگوید: «همه مسئولان تعریف میکردند که برای کارهایش وقت میگذاشت و کارش را خیلی دوست داشت.» افشار نامهای را نشان میدهد که یک نفر از همکاران علیرضا سال ها پیش خواب دیده بود مزار شهید افشار زیر پای امام حسین(ع) است. پدر میگوید که سالگرد شهادت فرزندش را به مدت ۶ سال در کربلا برگزار میکرد.
خبرنگاران در یک قاب
در قطعه ۵۰ بهشت زهرا(س) که قدم بگذاریم مزار خبرنگاران را میبینیم و خاطراتشان در خاطر همه دوستان و مخاطبانشان زنده میشود. از جمله علیرضا افشار، محمد کربلایی احمد، صادق نیلی، علیرضا برادران نجار، جواد فراهانی، محمود ایلبیگی، اسماعیل عمرانی، حسن قریب، مهدی میرافضلی، مسعود جاننثاری، امیر صحرایی، بابک غیاثوند،...
در قطعه ۵۰ سنگهای مزار همه شهیدان رسانه یکدست سیاه است؛ با نام و عکسی از هر یک. روی هر کدام شعری نوشته شده است که بخشی از جایگاهی را که هر یک از آنان در خانواده داشتند نشان میدهد. بر مزار شهید افشار نوشته: «پسرم، فردا که علی پا به محشر مینهد/ در صف خدمتگزارانش، تو را جا میدهد/ باز آنجا هم مرا مرام پسری را پیشه گیر/ جان زهرا پیش مولا دست ما را هم بگیر».
روی مزار دیگری نوشته: «چه پروازی که بازگشتی ندارد/ چه فریادی که آتش شعله دارد...».
بر تعدادی از مزارها شعری مشترک نوشته شده: «خوشا آنان که جانان میشناسند/ طریق عشق و ایمان میشناسند/ بسی گفتیم و گفتند از شهیدان/ شهیدان را شهیدان می شناسند».
روی مزاری نوشتهاند: «یاران چه غریبانه/ رفتند از این خانه/ هم سوخته شمع و هم سوخته پروانه».
قطعه ۵۰ سبز است؛ پر از گل و درخت. پر از یاد و خانوادههایی که هر یک سعی میکنند به گونهای یاد عزیزشان را سبز نگه دارند.
روزی برای خبرنگاران
سال ۱۳۷۸ همزمان با نخستین سالگرد شهادت محمود صارمی بود که ۱۷ مرداد ماه را به اسم خبرنگار نامگذاری کردند؛ خبرنگاری که در مزار شریف به دست طالبان به شهادت رسید و اکنون مزارش در بهشت شهدای بروجرد است.