همشهری آنلاین - بهاره خسروی : این گروه در سروصورت دادن به دستهها، تکیهها و تعزیهها نقش محوری داشتند. بنابه مندرجات منابع تاریخی، شکی نیست که مصارف این تعزیهداریها سرانجام از کیسه اعیان و متمولان بیرون میآمد، ولی اگر سعی، همت و فداکاری بیریای داشمشدیهای تهران با آن توأم نمیشد، هیچگاه این عزاداریها به این طول و تفصیل و شکوه برگزار نمیشد.
«علیرضا زمانی» تهرانشناس و پژوهشگر تاریخ با دستهبندی عزاداریهای محرم به اعیانی و مردمی، ماجرا را میکشاند به مردم عادی کوچه و بازار که خانه بزرگ و مال و مکنت فراوانی نداشتند، اما هرچه داشتند حتی به اندازه یک قرص نان و یک مشت برنج را در طبق اخلاص به مراسم عزای حسینی تقدیم میکردند: «آنها معمولاً گوشهای از کوچه و خیابان و هر جا مناسب برای تجمع میدیدند با تیرکهای چوبی و چادر سیاه بساط عزاداری را فراهم میکردند». اینجا یک عده در هدایت و مدیریت مردم، نقش مهم و پررنگی داشتند و آن داشمشدیها یا باباشملها بودند: «این باباشملها در واقع پایه اصلی شکلگیری تکیهها در کوچه و بازار بودند. البته از باباشملها بهعنوان لوطی هم یاد میکردند که پابهپای مردم در علم کردن بساط عزاداری همراهی میکردند.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
تکیههای محقر، اما باصفا
او فضای تکیههای مردمی را متفاوت از تکیههای رجال درباری توصیف میکند: «معمولاً در داخل این تکیهها سقف یا طاقنمایی کوچکی شبیه اتاقک میساختند. در میان این طاقنما یک اتاقک اصلی وجود داشت که آن را با وسایل مختلفی مانند کشکول، تبرزین و پوست حیواناتی مانند روباه و شیر که بیشتر شبیه ابزار درویشان بود تزیین میکردند. این اتاق مقر باباشملها بود». زمانی با بیان این نکته که هر باباشمل برای خودشدار و دسته داشت و هر گروه زیر طاقهای مخصوص خودشان عزاداری میکردند، به نکته جالبی اشاره میکند: «این عزاداریها یک شکل نبود و هرکدام بر اساس رسم باباشملدار و دسته خودشان عزاداری میکردند و هر تازه واردی هم بر اساس انتخابش میتوانست در یکی از طاقنماها به عزاداری بپردازد». یکی از مهمترین بخشهای برپایی تکیههای عزاداری در ماه محرم، پذیرایی از عزادارانی بود که ساعتها مخلصانه و بیریا در سوگ امام حسین(ع) سینه چاک میکردند و اشک میریختند. زمانی میگوید: «معمولاً در تکایای مردمی و محلی خبر چندانی از بریز و بپاشهای هیئتهای اعیانی نبود. در این هیئتهای محلهای در تابستان با شربت و زمستان هم با قهوه و چای از عزاداران پذیرایی میکردند. البته باز هم با توجه به نوع انتخاب و مدیریت باباشمل، پذیرایی هر طاق هم متفاوت بود».
«عبداللّه مستوفی» در کتاب «شرح زندگانی من» در توصیف نقش داشمشدیها مینویسد: «وقتی فلان اعیان محل روضهخوانی داشت، داشمشدهای محل بدون هیچ طمع و توقع و فقط از راه تعصب بچهمحلگی آنچه در قوه داشتند برای تجلیل مجلس بچهمحله خود بهعمل میآوردند، دسته خود را به این تکیه میبردند و مایهکاری سینهزنی میکردند و صاحب مجلس اگرکاری به آنها رجوع میکرد از دل و جان انجام میدادند».
مشاعره با اشعار محتشم
عزاداریها در دوره قاجار به شیوه خاص انجام میشد. یکی از این شیوهها راهاندازی دستههای سینهزنی و اجرای مراسم مشاعره بود. در دوره قاجار یکی از رسمهای باباشملها در دستههای سینهزنی اجرای مشاعره در وصف مظلومیت خاندان پیامبر(ص) بود. در این برنامه که سکاندار آن باباشملها بودند، با اشعار «محتشم کاشانی» مشاعره صورت میگرفت. این مراسم طرفداران زیادی داشت.