همشهریآنلاین - نصیبه سجادی: جنگزده تنها یک کلمه نبود؛ پر بود از واژههای حزن انگیز؛ ترک خانه، غربت، حسرت، آوارگی، کودکی فراموش شده و... که بر سر تعداد زیادی از هموطنانمان در جنوب کشور فرود آمد و از همان روز تا فروردین ماه سال ۱۳۶۰ بیش از یک میلیون نفر از شهروندان ما را راهی شهرهای مختلف از شیراز، کرمانشاه تا کرج و بهبهان و تهران کرد. اما میزبانی پایتخت از آنها متفاوت بود و ۶۵۰ خانوار در یک هتل ۵ ستاره اسکان یافتند.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
تهران ۱۳۶۲، هتل اینترنشنال
روزنامههای سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی را که ورق میزنیم، روزی نیست که درباره این رویداد خانمانسوز حرفی نباشد و از اسکان جنگزدهها خبر یا گزارشی تهیه نشده باشد. در این روزها اسکان، شغل، درآمد و هر آنچه به زندگی جنگزدهها مربوط بود به چالشی بزرگ تبدیل و دغدغه اصلی مسئولان وقت شده بود. مشکل آنقدر بزرگ بود که سال ۱۳۶۰ بنیاد امور جنگزدگان برای ساماندهی مشکلات این قشر تشکیل و «مصطفی میرسلیم» سرپرست این بنیاد میشود. میرسلیم آمار جنگزدهها را تا خرداد سال ۱۳۶۰ یک میلیون و ۷۵۰ هزار نفر اعلام میکند و از مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی پدید آمده در اردوگاهها و ضرورت برنامهریزی در این حوزه میگوید. در همین زمان اسکان جنگزدگان در شهرهای مختلف در اردوگاههایی مانند هجرت در ماهشهر، وحدت در بهبهان و شهرهای دیگر آغاز میشود و بسیاری هم در شهرهای بزرگ مانند تهران و شیراز در هتلهایی که متعلق به بنیاد مستضعفان بود، اسکان داده شدند.
فیلمهای زیادی با موضوع جنگزدهها در سالهای دفاعمقدس ساخته شد. داستان یکی از همین فیلمها در هتلی در تهران اتفاق میافتد. زندگی خانوادههای رانده شده از خانه و کاشانه و سرگردانیشان در شهری غریب، صداهای ضجه و گریههایی که هر روز از یکی از اتاقهای هتل میآید، شاید خبر مرگ عزیزی را شنیدهاند یا بر سرنوشتشان میگریند، بن مایه این فیلمها شد تا زندگی آدمیان معمولی را، که روزگار خوبی داشتند و دست و پنجه نرم کردن آنها را با فشارهای پرزوری که آه از نهاد انسانهای قوی هم در میآورد نشان دهد. همه یا بخشی از داستان این فیلمها از زندگی جنگزدههای جنوب ایران در هتل «اینترنشنال» به عاریه گرفته شده بود، همان هتلی که مهاجران خرمشهری و آبادانی در آن اسکان داده شدند و ۸ سال مبارزه کردند به امید آنکه روزی غم غربت را در اتاقهای هتل بگذارند و به خانه برگردند. هتلی که شاهد آلام تک تک ساکنانش بود و قرار بود بماند تا نه تنها راوی خوبی برای رنج تاریخی ۶۵۰ خانوار ساکن آن، که یک ملت باشد، اما تخریب شد و همه آن خاطرهها را با خود به خاک سپرد.
هتل جنگزدگان
هتل اینترنشنال، هتلی پنج ستاره در ضلع جنوبشرقی پل سیدخندان بود. این مکان که اکنون زمینی بایر و بدون استفاده است زمانی هتلی بینالمللی بود که سری میان سرها داشت. سال ۱۳۵۶توسط «باتمانقلیچ» از سرمایهداران بانفوذ دوران پهلوی در فضایی۱۳هزارمترمربعی ساخته و افتتاح شد تا با ۸۵۰ اتاق، ۴ سالن اجتماعات، یک مجموعه ورزشی و ۳ آسانسور پاتوق افراد مشهور شود، این هتل تا اوایل پیروزی انقلاب اسلامی یکی از هتلهای معروف تهران به حساب میآمد. تا اینکه در بحبوحه منتهی به پیروزی انقلاب، باتمان قلیچ هتل را رها کرد. اوایل دهه۱۳۶۰ در دوران جنگ ایران و عراق، در اختیار بنیاد آسیبدیدگان جنگ قرار گرفت و مهمانان بعدی هتل اینترنشنال ۶۵۰ خانوار مهاجر جنگی شدند که عمدتاً آبادانی و خرمشهری بودند و علاوه بر اینکه دستشان خالی بود، داغ عزیز هم دیده بودند. آنها از سال ۱۳۶۲ تا اوایل دهه ۷۰، یعنی چند سال پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اینجا زندگی کردند با کمبود امکانات، دیوارهای رطوبتگرفته و شلوغ و...
زندگی در هتل آسان میشود
زندگی برای مهاجران در هتلی که قرار بود مامن و محل آرامش و آسایش آنها باشد، سخت و سختتر میشد و جنگ هم خیال تمام شدن نداشت. از این زمان بود که بنیاد مهاجران تصمیم گرفت برای رفاه حال ساکنان، بهویژه بانوان و کودکانکاری بکند. سالن غذاخوری و رستوران به اتاق بازی کودکان و محل انجام کارهای فرهنگی بانوان تبدیل شد تا آموزش بافتنی و خیاطی ببینند که هم سرگرم شوند و هم برای عزیزانشان که در رزم بودند هدایایی تهیه کنند و بفرستند. اجرای این برنامهها تا حدودی شرایط را بهتر کرد و کمی از نگرانی خانوادهها کاست.
خاطرتان ماندگار
جنگ که تمام شد، خانوادهها نفس راحتی کشیدند و کمکم قرار شد به شهرشان برگردند، اما به کجا؟ دیگر نه خانهای مانده بود نه رمقی برایشان که زندگی را از نو بسازند. آنها که نتوانستند ماندند و شدند ساکن همین شهر و کار ترخیص مابقی تا سال ۱۳۷۲ انجام شد. بنیاد مهاجران به هر خانواده مبلغ ۷۰ میلیون تومان پرداخت کرد و بالاخره آخرین خانوادهها هتل را ترک کردند. از این سال و با رفتن مهاجران هتل بیصاحب و در نبود مهاجران و دست دست کردن سازمانهای مرتبط و غیرمرتبط به ساختمانی متروکه و امن برای بروز آسیبهای اجتماعی تبدیل شد. بالاخره در آخرین رایزنیها، شرکت مخابرات ایران صاحب هتل شد تا ساختمان متروکه را تخریب و مجتمعی بزرگ بسازد. اما با مدیریت آن شرکت نیز هیچیک از برنامهها به سرانجام نرسید و از آن هتل عظیم که روزهای تلخ و شیرین بسیاری را از سر گذرانده اکنون جز تلی خاک و زمینی مسطح چیزی باقی نمانده است.