همشهری آنلاین – سمیرا باباجانپور: چیزی به عنوان بازنشستگی برای ناصر احمد بیگی معنایی ندارد. از سال ۱۳۴۴ که اولین اختراعش را به ثبت رساند تا به امروز که بهعنوان سرپرست جامعه مخترعین و مبتکرین کشور فعالیت میکند برای او سرشار از طرح و ایده و ابتکار و خلاقیت است. او همیشه مناسبترین مکان را برای گفتگو انتخاب میکند، یعنی در محل کارش؛ جایی میان سیم، برق، وسایل الکترونیک، پیچ و مهره و موتورهای قدرتمند و قطعات ریزودرشت ماشین آلات.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
دیپلم هنرستان را در رشته مکانیک و فلزکاری گرفت و زمانی که به ارتش پیوست در همین زمینه وارد کار شد. علاقه زیادی به زیروکردن وسایل برقی و ماشین داشت. خودش خاطره اولین اختراعش را اینگونه به یاد میآورد: «سال ۱۳۴۴ اولین اختراعم را ساختم؛ یک آپارات سینما. کلی در محلهمان سروصدا کرد. آن روزها تلویزیون نبود و بچهها دورهم جمع میشدیم و با آپارات فیلم تماشا میکردیم، حتی ۴ دستگاه از آن را هم ساختم و به قیمت ۵ تومان فروختم. فروش خوبی بود. مشتری هم داشتم. همان سالها رادیوی جیبی هم ساختم، چون رادیو نداشتیم. یک رادیوی کوچک که خریداران زیادی هم پیدا کرد. تقریباً هر اختراعی که سراغش رفتم انگیزه اصلیام برآوردن نیاز و احتیاج شخصی و یا بعدها ملی بود.»
پیرمرد و خاطرات جنگ
برای احمد بیگی خواستن توانستن بود. هر کم و کاستی که حس میکرد برایش راهحل پیدا میکرد و این خصوصیت همچنان با اوست. علاقهاش به مکانیک باعث شد تا جزو نخستین گروهی باشد که در ارتش به روسیه اعزام شدند تا دورههای آموزشی ساخت ماشینهای نظامی را آنجا تکمیل کند. او درباره آن روزها میگوید: «وارد دانشکده خودکفایی ارتش شدم و مدرک مهندسی مکانیک گرفتم. سال ۱۳۴۷ از طرف ارتش به روسیه اعزام شدم. من و تعدادی از دانشجویان دیگر برای آموزش رفتیم. ماشینهای نظامی و زرهی روسیه بسیار برایم جالب بود. آنقدر به نحوه ساخت ماشینها دقت میکردم و آنها را زیرورو میکردم که گاهی دوستانم مسخرهام میکردند. دوست داشتم ببینم چگونه یک تانک را ساختهاند.»
نخستین نفربر ساخته شد
ساختن تانک و نفربر برایش یک دغدغه شده بود. هر آنچه لازم بود از تانکهای روسی به حافظه سپرد. دورههای آموزشی در روسیه که تمام شد در پادگان جی تهران بهعنوان استادیار مشغول شد. جنگ که شد تخصص و تجربهاش در مکانیک ماشینهای زرهی به کارآمد. او تعمیرکار ماشینها و تانکهای خراب جنگ شده بود.
ناصر احمد بیگی حالا باید همه دانش خود را برای وطن میگذاشت به خصوص درزمانی که ماشینهای نظامی نقش مهمی در مبادلات جنگی داشتند.
او میگوید: «سال دوم جنگ بود که یک نفربر آتش گرفت. در نفربرهای روسی از بالا باز میشد در نتیجه سربازها راه فرار مناسبی نداشتند. تعدادی از رزمندههایمان هم به خاطر همین موضوع شهید شدند. همان موقع دعا کردم خدایا یعنی میتوانم این مشکل را برطرف کنم. نفربرها نقش مهمی در جنگ بهخصوص برای پیادهنظامها دارند. جابجایی نیروهای پیاده در میدان نبرد و سرعت در این کار، موضوعی است که میتواند سرنوشت یک جنگ را تعیین کند. تصمیم گرفتم یک نفربر طراحی کنم. با شهید صیاد شیرازی موضوع را مطرح کردم. ایدهام این بود که نفربری طراحی کنم که درش از پهلو و عقب باز میشد. بسیار خوشحال شد و گفت یا علی بگو و شروع کن. کار را به همراه دوستانم شروع کردیم. نتیجهاش هم شد نفربر آبی و خاکی ذوالفقار؛ ساخت صنایع دفاعی کشور.»
سال ۱۳۶۵ این نفربر ساخته شد و بسیار موردتوجه قرار گرفت. احمد بیگی ادامه میدهد: «وقتی رهبر معظم انقلاب آن را دیدند بسیار از من تشکر کردند. ایشان گفتند باید دستانم را به خاطر ساخت این نفربر بوسید. همان موقع من گریهام گرفت؛ نمیدانستم باید چه بگویم. ۳۰۰ دستگاه تولید شد.»
وقتی تانک های ایرانی وارد میدان شد
طراحی و ساخت تانک ذوالفقار ۲ هم بالا فاصله شروع شد. احمد بیگی درباره ساخت تانک میگوید: «ساخت تانک بسیار سخت و مهم است. هر تانک حداقل ۵۰۰ متر سیمکشی دارد. ساخت بدنه آن بسیار اهمیت دارد. تانکهای روسی و آمریکایی بدنههای فولادی داشت که بسیار قوی بود. ما برای تعمیر و ساخت آن باید نمونههای زیادی را آزمایش میکردیم. برای اینکه بدنه تانک ضدگلوله شود ۲۰ صفحه را در صنایع دفاع چک کردم تا ببینم کدام ضدگلوله میشود. انواع اقسام مواد را امتحان کردم تا بالاخره به نتیجه مطلوب رسیدم. تانک ذوالفقار ۲ همسال ۱۳۷۲ زیر نظر صنایع دفاع ساخته شد.»
احمد بیگی هنوز هم ماکت اولیه ساخت نفربر و تانک ذوالفقار را یادگاری نگه داشته است. میگوید: «این ماکتها برایم خیلی اهمیت دارد. برایم سرشار از خاطره است. راستش هنوز هم از این ماکت استفاده میشود. در سریال پایتخت ۶ زمانی که قرار بود نفربر وارد آب شود از همین ماکت استفاده کردند. در سکانسهایی هم که خانواده نقی معمولی در نفربر بودند همان ذوالفقار یک بود.»
مردی که پایان ندارد
برای این مخترع باسابقه استراحت معنایی ندارد. او هنوز هم فعال است و در طراحی ماشینهای جدید و خاص پیشقدم است. او میگوید: « کار من و امثال من زمان جنگ و غیرجنگ ندارد. در مرامنامه زندگی من همیشه یک اصل وجود دارد: هیچگاه نباید از مبارزه ایستاد. زمانی که جنگ بود باید با ساخت تانک و نفربر و ماشینهای نظامی به کشور خدمت میکردم و حالا که جنگ نیست باید با تولید ملی و رونق اقتصاد ملی کشور را مصون نگه داشت. وارد ایرانخودرو شدم و همانجا هم دکتری افتخاری از ایرانخودرو گرفتم. سال ۱۳۹۰ ماشین کوچکی ساختم که سوختش از هوا تأمین میشود. ایده جذابی است. ثبت هم شده است و امیدوارم بتوانیم به چرخه تولید برسانیم. مسلماً این ماشین میتواند تحولی در صنعت خودروسازی ایجاد کند.»