همشهری آنلاین - مریم قاسمی: نام او در محله ولیعصر(عج) که به میان میآید، قدیمیها یاد نخستین باشگاه ورزشی و زورخانه منطقه میافتند؛ همان باشگاهی که در سکوت سنگین ورزشهای باستانی در منطقه ۱۸ سر بلند کرد و علاقهمندان به ورزشهای باستانی را به آرزوی حضور در گود و شنیدن صدای ضرب زورخانه و یا علی (ع) مرشد رساند. البته این آغاز زندگی ورزشی خانواده طاهرخانی است، چون خیلی زود تلاشهای پدر برای ورزشکار کردن پسرها نیز نتیجه داد و حالا هر کدام از فرزندان مرحوم حاجآقا طاهرخانی صاحب اسم و رسم در رشتههای مختلف ورزشی شدهاند. آنها ۵ پسر هستند که بیبروبرگرد نقش و زحمت پدر را مهمترین دلیل زندگی ورزشی خود میدانند. اگر میخواهید درباره این خانواده ورزشکار بیشتر بدانید در این گزارش همراه ما شوید.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
مرحوم استاد «موسی طاهرخانی» که بود؟
بزرگ خاندان ورزشی حدود ۸۶ سال از خدا عمر گرفت و ۲ سال قبل بود که رخ در نقاب خاک کشید. مرحوم استاد «موسی طاهرخانی» برای اهالی محله ولیعصر(عج) نامی آشناست. نوجوانی ۱۴ساله بود که در کوره آجرپزی کار میکرد تا درآمدی داشته باشد و دستش توی جیب خودش باشد. از همان زمان روحیه ورزشی داشت و با استفاده از ابزارهای دمدست و گلهای کورهپزی میله بارفیکس و وزنه ساخته بود و هر روز صبح را با ورزش آغاز میکرد.
سالها قبل وضعیت امکانات ورزشی مثل حالا نبود و شاید تعداد باشگاههای ورزشی در هیجدهمین تکه پایتخت از انگشتان یک دست هم تجاوز نمیکرد. درست در همان زمان کسادی باشگاههای ورزشی بود که موسی طاهرخانی با همان بودجه ناچیزی که داشت و مثل بقیه میتوانست آن را صرف کارهای اقتصادی کند و برای خودش مغازهای دست و پا کند، یک زورخانه راه انداخت و گود ورزشهای باستانی را هر روز شلوغتر از روز قبل کرد.
«پوریا طاهرخانی» پسر کوچک خانواده طاهرخانیها، که برای خودش در رشته ورزشی کاراته نام و نشانی دارد. میگوید: «مردم منطقه ما، مردم ورزشدوستی هستند و تاکنون ورزشکاران بسیاری از همین محلههای منطقه ۱۸ نام و آوازهای به هم زدهاند. اغراق نمیکنم، اما به واقع بسیاری از این آوازهداران ورزشی دستپرورده باشگاه قدیمی پدرم در محله ولیعصر(عج) بودند.»
شاید برایتان جالب باشد که اسکی، ورزش مورد علاقه آقا موسی بود و اگر هفتهای یک بار به ارتفاعات توچال و آبعلی نمیرفت، انگار آن هفته چیزی را گم کرده بود. از باشگاهداری و اسکیبازیاش که بگذریم، مقدار ساعتی که او هر روز به ورزش اختصاص میدهد، برایمان از همه جالبتر است و راز طول عمرش و سلامتی در دوران حیاتش را برملا میکند. پدر خانواده ورزشکار طاهرخانی روزی ۳ ساعت از وقت روزانهاش را به پیادهروی و نرمش اختصاص میداد. این ۳ ساعت پیادهروی و نرمش را وقتی کنار هفتهای یک بار اسکی و ۳ بار استخر قرار دهیم، به جرئت میتوانیم عنوان «پدر ورزش خاندان طاهرخانیها» را روی شجرهنامه خانوادگیشان حک کنیم.
پوریا طاهرخانی:
قهرمان شدن سخت است و قهرمان ماندن مشکلتر
به هر حال، ۷۰ سال عجین بودن طاهرخانیها با ورزش در پوریا به ثمر رسیده و این جوان ۳۳ساله طاهرخانی را یکی از مدالآوران جهانی در رشته کاراته کرده است. پوریا طاهرخانی میگوید: «همیشه گفتهام و میگویم که اگر موفقیتی دارم، آن را مدیون زحمات و تلاشهای پدرم هستم. البته برادرانم و مربیام، آقای استاد نوری، هم زحمتهای بسیاری برای من کشیدهاند. من به جای یک مربی ۵ مربی داشتم و تا چشم باز کردم خودم را در باشگاه کنار بردارانم دیدم.»
پوریا ۱۲ سال پیش بود که مدال طلای جهانی را به اتاق مدالهای رنگارنگ طاهرخانیها اضافه کرد و در مسابقات جهانی کاراته مقام اول را به خود اختصاص داد. پوریا اکنون مربی ورزش است و هنرجویان او دارای عناوین کشوری و بینالمللی در سنین مختلف هستند. آرزوی او این است که دوباره رخت تیم ملی را بر تن کند. پوریا دغدغههای ورزشی بسیاری دارد و آینده ورزشی درخشانی را برای شاگردانش تصور کرده است، اما قبل از هرچیز جمله پدرش آویزه گوشش شده که قهرمان شدن سخت است، اما قهرمان ماندن سخت تر.»
فرشید طاهرخانی:
امکانات ضعیف ورزشگاههای جنوب شهر
نسل طاهرخانیها از نسلهایی است که نوادگان آنها چند دهه دیگر میتوانند به شجرهنامه ورزشی خانوادگیشان بنازند. «فرشید طاهرخانی» هم یکی از صاحبان این شجرهنامه درخشان خانوادگی است. او ۴۰ساله است و در هر کدام ار رشتههای ورزشی دستی بر آتش دارد. آن زمان که رشته رزمی کونگفو در ردیف رشتههای مظلوم ورزشی قرار داشت و از فدراسیون آن خبری نبود، فرشید روی همه کونگفوکاران منطقه ۱۸ را سفید کرد و نام خود را با این ورزش رزمی گره زد.
او در رشتههای ورزشی کاراته و جودو هم حرف برای گفتن دارد و مقامهای بسیاری را در استان و منطقه کسب کرده است. او این روزها درگیر رشته ورزشی بدنسازی شده و میگوید: «۱۲ سال است که همه توان ورزشیام را به ورزش کردن در این رشته اختصاص دادهام.» امید و آرزوهای عضو چهارم خانواده طاهرخانیها به راهاندازی یک باشگاه مدرن بدنسازی در منطقه ۱۸ ختم میشود. هرچند او معتقد است امکانات ورزشی در منطقه قابل مقایسه با گذشته نیست و از تلاشهای شهرداری در راه انداختن باشگاههای ورزشی مختلف و ایستگاههای ورزش صبحگاهی تقدیر میکند، اما میگوید: «هیچکدام از سالنهای ورزشی منطقه با امکاناتی که در مناطق شمال شهر وجود دارد، قابل قیاس نیست و امیدوارم روزی آنقدر توانایی مالی داشته باشم که پای مدرنترین دستگاههای ورزشی را به محله ولیعصر(عج) و محلههای دیگر باز کنم.»
سعید طاهرخانی:
حادثه تلخی بود اما روحیه ام را نباختم
فرزندان مرحوم حاج «موسی طاهرخانی» هر کدام به طریقی راه پدرشان را ادامه دادند و مایه مباهات فامیل و اهل محل شدهاند، یکی با گرفتن عنوان قهرمانی در رشته کاراته و دیگری با پوشیدن لباس رزمی کونگفو. اما در بین برادران، «سعید طاهرخانی» راه پدر را با راهانداختن باشگاه ورزشی در محله ولیعصر(عج) ادامه داده است. تمرکز آموزشهایش در این باشگاه هم روی ورزشهای اصلی و پایه بهویژه ورزش ژیمناستیک است و دلیل انتخاب این رشته را نبودن امکانات ورزشی و توجه به ژیمناستیک به عنوان یک ورزش پایه میداند. بیوگرافی ورزشی سومین عضو موفق ورزشی خانواده طاهرخانیها از زبان خود او شنیدنیتر است.
سعید میگوید: «از ۵سالگی با تشویق پدرم به ورزش روی آوردم و آموزش را در رشته ژیمناستیک و شنا آغاز کردم. ۱۰ سال در رشته جودو بهطور حرفهای و مداوم فعالیت کردم و مقامهای بسیاری را هم در چند سال پیاپی به دست آوردم، کسب مقامها روند رو به رشدی داشت تا اینکه در یکی از مسابقات پاهایم بهطور جدی آسیب دید و این آسیب دیدگی آنقدر شدید بود که دیگر نتوانستم به ورزش کردن ادامه دهم. حادثه تلخی بود، اما روحیهام را نباختم برای همین به مربیگری روی آوردم و حدود ۲۵ سال است که مربی ژیمناستیک هستم. »
طاهرخانیها میخواهند روحیه ورزشی را در نسلهای بعدیشان هم حفظ کنند. سعید طاهرخانی از سالها قبل که دخترش ۲ سال داشت نقشههای بسیاری برایش کشیده است: «از همان اول، دخترم را وارد رشته ژیمناستیک کردم و مقدمات آن را تدارک دیدم و بعد از چندماه دیگر او را در کلاسهای شنا ثبتنام کردم. او حالا ۱۲ساله است؛ میخواهم از دخترم یک قهرمان ورزشی بسازم.»
فریدون طاهرخانی:
پسر کو ندارد نشان از پدر
همیشه آمال و آرزوهای پدران و مادران در فرزند ارشد خانواده خلاصه میشود. این موضوع در مورد خانواده طاهر انی هم صدق میکند و مرحوم حاج «موسی طاهرخانی»، از همان روزهای نخست که فریدون جلو چشمهایش قد میکشید، انس و الفت با ورزش را در او ایجاد کرد. برقراری این انس و الفت با حضور در گود ورزشهای باستانی و بعد از آن با ورزش اسکی در ۶سالگی آغاز شد و با رشته جودو ادامه پیدا کرد. از آن روز ۴۵ سال میگذرد و حالا فریدون فرزند اول خانواده ۵۱ سال دارد.
او از بین رشتههای ورزشی رزمی، رشته جودو را انتخاب کرده است و سالها عنوان داوری فدراسیون جودو و مربیگری حرفهای این رشته ورزشی را در کارنامهاش ثبت کرده است. فریدون طاهرخانی عنوانهای ورزشی دیگری هم دارد: «در طول سالها مقامهای ورزشی بسیاری کسب کردم، اما همیشه دوست داشتم داور جودو شوم و بالاخر به این آرزو رسیدم و مدتهاست داوری شغل اصلیام است. »
اما در میان همه خاطرات ورزشی فریدون طاهرخانی، خاطره کلهپاچه و کلهپا شدن پوریا حین مسابقه برای خودش شنیدنی است. فریدون تعریف میکند: «مسابقات انتخابی اعضای تیمملی در حال برگزاری بود. شب قبل از مسابقه، پوریا از من خواست تا برای تقویت بدنش، غذایی به او پیشنهاد کنم. غذای پیشنهادی من هم کلهپاچه بود، اما کلهپاچه خوردن پوریا همان و کند شدن بدن او زمان مسابقه و از قافله تیمملی عقب ماندن همان. از آن اتفاق تلخ و شیرین چندسال میگذرد، اما هنوز هم پوریا از آن یاد میکند.»
سیاوش طاهرخانی:
وقتی بچه بودم از اسکی میترسیدم
جنب و جوش از حرکات و رفتارش میبارد. ۴۵ سال دارد، مثل برادران دیگر راه پدر را ادامه داده است و کلی مقام و عنوان را مهمان اتاق مدالهای خانوادگیشان کرده است. او درباره مهمترین آنها میگوید: «من از ۱۴ سالگی وارد جودو شدم و ورزش را در این رشته بهطور حرفهای ادامه دادم. ۳ مقام قهرمانی کشوری و ۶ مقام استانی در این رشته هم نتیجه چندسال تلاش بیوقفهام است.»
نوشتن از ۵ برادر که همگی ورزشکارند و انگار یک جورهایی با ورزش رزمی جودو قرارداد بستهاند کار سختی است، اما با «سیاوش طاهرخانی» که همصحبت میشویم، تکههایی از خاطرات روزهای کودکیاش را برایمان بازگو میکند، خاطراتی که همه برادرها آن را به نوعی دیگر تجربه کردهاند و ورزشکار بودن و موفق بودنشان را مدیون آن میدانند.
سیاوش میگوید: «۴ سال بیشتر نداشتم و هیچچیز از ورزش نمیدانستم، درست در همان زمان بود که پدرم مرا هرهفته به اجبار با خود به اسکی میبرد و از یک مربی خواست تا به من اسکی یاد بدهد. من از این ورزش میترسیدم، اما همت و پشتکار پدرم برای ریختن این ترس تا جایی اثر گذاشت که امروز اسکی روی چمن و اسکی روی آب بعد از جودو بهترین ورزش مورد علاقهام است. من سالها با پدرم برای اسکی به ارتفاعات توچال میرفتم.» البته این ورزش بخشی از تفریحهای ورزشی خانواده طاهرخانی است، ورزش دستهجمعی با حضور همه اعضای خانواده نمای دیگری از این روحیه در میان طاهرخانیهاست که هر هفته آن را در بوستانهای منطقه به نمایش میگذارند.
فاطمه قلیپور، عروس خانواده:
از قافله ورزش عقب نماندم
عروس خانواده طاهرخانی از قافله ورزش دوستان عقب نمانده است. او هم راه شوهرش را ادامه داده و بعد از ۱۰ سال ورزش حرفهای در کاراته، وارد گود مربیگری این رشته شده است. «فاطمه قلیپور» میگوید: «روی آوردن من به ورزش طبیعی بود. روز و شب خانواده همسرم به ورزش گره خورده و من هم ناخودآگاه به ورزش علاقهمند شدم، این تمایل وقتی کنار سابقه چندساله سعید در مربیگری قرار گرفت، مرا هم به این حرفه علاقهمند کرد و اکنون ۱۵ سال است که مربی کاراته هستم.»
قلیپور، روزهایی را که در کل منطقه ۱۸ حتی یک ورزشگاه برای بانوان پیدا نمیشد، خیلی خوب به خاطر دارد و میگوید: «اکنون امکانات ورزشی برای بانوان در وضعیت امیداوارکنندهای قرار دارد و وجود ورزشگاهها و باشگاههای مختلف مثل باشگاه الزهرا (س)، راه را برای حضور و فعالیت بانوان در رشتههای ورزشی مختلف باز کرده است.»
عروس خانواده در باشگاهی که با کمک همسرش در محله ولیعصر(عج) راهاندازی کردهاند، کاراتهکا تربیت میکند. او میگوید: «تا جایی که توانستهام سعی کردهام در کارم موفق باشم.» الحق که عروس خانواده طاهرخانی روی خانواده همسر ورزشکارش را سفید کرده است و در سالهای گذشته کاراتهکاهای باشگاهش در مسابقات جنوب غرب تهران بارها مقامهای باارزش به دست آوردهاند.»