شاید به این دلیل که راحت میشود فضاهای گرد را به هشت قسمت مساوی تقسیم کرد و در عین حال از شکل دایره دور نشد، به علاوه زیبایی این نوع تقسیم، قرینه بودنش و ... اعتقادهایی هم ممکن است پشت آن بوده باشد، این که بهشت هشت تا در دارد و در هشتم آن «توبه»، همیشه باز است و ... گفتند بَه! عجب موضوع خوبی برای هشتمین سالگرد تولد «دوچرخه»؛ پس یک کتاب راهنمای ایرانگردی خریدند و راه افتادند دور ایران بچرخند دنبال «هشتتایی»های معماری. اما چشمتان روز بد نبیند...
1- آنها در کتابشان گشتند و گشتند تا چشمشان افتاد به اولین کلمه «هشت» و آنوقت چرخیدند و چرخیدند و رفتند سراغ عمارت معروف «هشتبهشت» در اصفهان؛ همان ساختمانی که به آن «هشت بههشت» و «هشت در بهشت» هم میگفتند و در میان باغ بزرگی ساخته شده بود که زمانی بخشی از باغ نقشجهان بوده است.
نماهایی از عمارت «هشتبهشت» / عکس: حمزه کرباسی
نمایی از سقف یکی از تالارهای «هشتبهشت» / عکس: پایگاه اینترنتی اصفهان
نمایی از سقف یکی از تالارهای «هشتبهشت» / عکس: پایگاه اینترنتی آلبوم تصاویر پرتال استان اصفهان
همینطور که وارد عمارت میشدند، چرخون از روی کتاب راهنمایشان خواند:«از آن همه کاخ و تفریحگاهی که در دوران صفویه در کنار چهارباغ ساخته بودند، فقط همین «هشت بهشت» باقی مانده که البته یکی از بهترین آثار معماری این دوره است.»
آنها در این ساختمان دوطبقه و آن همه اتاق و فضاهای متنوعش، که هیچکدام هم شبیه هم نبودند، چرخیدند و طاقها و تزئین های زیبایش را تماشا کردند؛ اما هیچ اثری از عدد هشت ندیدند که ندیدند! خسته و ناامید شروع کردند به گشتن در کتابشان؛ در آن نوشته شده بود:«هشتبهشت یا هشتجنت، به نوعی طرح معماری گفته میشود که در وسط آن یک فضای مرکزی وجود دارد که بیشتر وقتها هم گنبدی شکل است و آنوقت از این فضای مرکزی، چهار فضا بهطور قرینه بیرون میآیند.»
2- چرخون و چرخان با دیدن تزئین های مُفصل هشتبهشت به این فکر افتادند که بروند سراغ کاشیهای ایرانی ... اما کاشیها هم که همه مربع بودند و چهار گوش! پس چهکار کنند؟ در همین فکر بودند که یک دفعه چیزی به چشم چرخان خورد: یکی از موزاییکهای مربعشکلی که برای مرمت ساختمان در باغ گذاشته بودند، روی موزاییک زیریاش چرخیده بود و این دو با هم شکل یک ستاره 8 پر را درست کرده بودند! خب همین بود دیگر ... آنها باز رفتند سراغ کتابشان و آنقدر گشتند تا فهمیدند کاشی هشتپَر هم در معماری ایران زیاد استفاده شده و یکی از معروفترین آنها هم «کاشی زرینفام تخت سلیمان» است که 800 سال پیش کاخ «اباقاخان»، حاکم مغول مراغه را تزیین میکرده. پس معطل نکردند و چرخیدند و چرخیدند و رفتند مراغه و بلافاصله هم چرخیدند برگشتند تهران! چون آنجا فهمیدند که سالهاست این کاشی در موزه «رضاعباسی» تهران نگهداری میشود!
مسئول موزه برایشان گفت که: «شکل ستاره هشتپَر از قدیم نشانه خورشید بوده است، در عین حال میتواند نشانهای هم باشد از درهای هشتگانه بهشت. سیمرغی که روی این کاشی نقاشی شده هم طبق افسانهها باخودش سعادت وخوشبختی میآورد؛ هنرمندی که این کاشی را در دوران ایلخانان مغول ساخته، همه امیدش را به رهایی از ظلم مغولها، در این کاشی نشان داده است.»
کاشی زرینفام تختسلیمان
«چرخان»، همینطور که به حرفهای مسئول موزه گوش میداد، یادش افتاد که سقف یکی از تالارهای عمارت هشتبهشت هم طرح یک ستاره هشتپَر را داشت!
3- چرخون و چرخان خوشحال از نتیجه چرخشهایشان، تصمیم گرفتند این بار بروند سراغ معماری مدرن! از مراغه که به تهران میآمدند، از میدان آزادی گذشته بودند و برج آزادی تهران را دیده بودند؛ ساختمان مدرنی که در طراحی آن از معماری سنتی ایران الهام گرفته شده.
برج آزادی در میدان آزادی تهران/ عکس: محمد م. اسماعیل نتاج
نمایی از زیر تاق برج آزادی
آنها چهار پایه بزرگ و زیبای برج را خوب بررسی کردند... زیر طاق آن را نگاه کردند... سقف آن را از داخل و طرح شش ضلعی آن را دیدند... این برج را زیر و رو کردند... اما هیچ اثری از عدد هشت در آن پیدا نکردند!
4- پس تصمیم گرفتند بروند مشهد؛ در کتابشان خوانده بودند آنجا بنایی هست به نام «گنبد سبز» که به شکل هشت ضلعی ساخته شده. این بار سوار هواپیما شدند و راه افتادند. از بالای برج آزادی که رد شدند با حسرت نگاهی به پایین انداختند و ... از آن بالا، پشتبام برج آزادی شکل یک ستاره هشتپر بود! چرخان گفت:«اولین باری است که برای پیدا کردن یک ستاره، از آسمان به پشتبام نگاه میکنم!»
گنبد سبز در مشهد / عکس: غلامیان استاد
چرخون و چرخان از این تجربه درس گرفتند و به میدان «آخوند خراسانی» مشهد که رسیدند، سعی کردند خودشان را به ارتفاع بالایی برسانند تا ساختمان را از بالا ببینند؛ به هر مصیبتی شده این کار را کردند و...چشمتان روز بد نبیند، به جز یک دایره، که همان گنبد ساختمان بود و مربعی که دورش قرار گرفته بود، چیزی ندیدند. راستش فقط گوشههای مربع را کمی بریده بودند و اگر این بریدگیها را هم میشمردند، با چهار ضلع مربع میشد هشت تا.
5- دست از پا درازتر راه افتادند رفتند زنجان. چرخون با دیدن گنبد سبز، یاد «گنبد سلطانیه» افتاده بود، مقبرهای که حدود 700 سال پیش، به دستور ایلخانان مغول در سلطانیه زنجان ساخته شده و یکی از بزرگترین ساختمانهای جهان است. «چرخون» نام این بنا را در فهرست ساختمانهای هشتضلعی دیده بود.
گنبد سلطانیه در زنجان/ عکس: خبرگزاری قرآنی ایران
نمایی از کاشیکاری یکی از دیوارهای بنای گنبد سلطانیه / عکس: مرتضی الیاسی
ساختمان گنبد سلطانیه خیلی بلند بود، گنبدش 52 متر ارتفاع داشت، چه برسد
به بقیه قسمتهایش. آنها پای دیوار بلند گنبد ایستاده بودند و هی دور ساختمان مربعشکل آن میچرخیدند و دنبال چهار ضلع دیگرش میگشتند. چرخون گفت:«بهتر است داخل ساختمان را هم ببینیم». یک، دو ، سه ... ستاره سقف ایوان پنجپر بود؛ یک، دو، سه، چهار... ستاره آجری روی دیوار 10 پر بود... این هم که نشد... چرخون گفت: «حیف که همه کاشیهای فیروزهای قشنگش کنده شده و مقرنسکاریها و قسمتهای دیگرش هم خراب شده، اگر نه حتماً یک کاشی هشتپر یا چیزی شبیه به آن پیدا میکردیم!» موقع برگشتن، وقتی داشتند از آنجا دور میشدند چرخان برگشت و نگاهی به ساختمان گنبد انداخت و آنوقت بود که متوجه شد بخش میانی ساختمان، به شکل هشتضلعی ساخته شده و تازه روی هر کدام از گوشههایش هم یک منار دارد، یعنی در جمع هشت منار.
6- این منارها و گنبد وسط آن چرخون و چرخان را یاد «حافظیه» انداخت: «حافظیه هم هشت ستون دارد با یک گنبد».
اما این بار تصمیم گرفتند پیش از این که بروند شیراز، اول خوب درباره این بنا مطالعه کنند:«بنای آرامگاه حافظ که سال 1187 هجری قمری ساخته شده، ایوانی داشته با چهار ستون سنگی در وسط که در دو طرف آن دو اتاق بنا کرده بودند.» پس هشتش کو؟... «حدود 140سال بعد، 16 ستون سنگی به این چهار ستون اضافه و ایوان بزرگ بیستستونی را به شیوه قدیم شیراز تزیین کردند.» چرخان گفت:«نخیر، من مطمئنم که حافظیه هشت تا ستون دارد».
مقبره حافظ در شیراز
نمایی از داخل گنبد مقبره حافظ / عکس: حمید پارسی
در شیراز در صف ورودی حافظیه ایستاده بودند و کتابشان را ورق میزدند که چشم چرخون چرخید و این جمله را دید :«قبر حافظ خارج از این بنا و در وسط قبرستان پشت آن قرار دارد و بنای اصلی آن به صورت سکویی با هشت ستون سنگی یکپارچه و سقف مسی و کاشی کاری، وسط ایوان بزرگ در باغ دوم درست شده.»
7- از شیراز با اتوبوس به تهران برگشتند. در ترمینال جنوب پیاده شدند و راه افتادند به طرف خیابان ارگ. در کتابشان خوانده بودند ساختمانی هشتضلعی در این خیابان وجود داشته به نام «تکیه دولت» که در زمان قاجار ساخته شده و در آن تعزیه و نمایش اجرا میکردهاند... این ساختمان آنقدر بزرگ بوده که حدود 20 هزار تماشاچی در آن جا میشده و حتی اسبهای تعزیه هم از راه مخصوصشان وارد صحنه نمایش میشدهاند... این ساختمان زمانی بلندترین ساختمان شهر بوده واز فاصله پنج فرسنگی هم دیده میشده...
نقاشی کمالالملک از «تکیه دولت»
اما چرخون و چرخان هر چه نگاه کردند چنین ساختمانی ندیدند. از این طرف و آن طرف پرسیدند تا بالاخره یک نفر به آنها گفت که دیگر چیزی از این ساختمان باقی نمانده، به جز یک نقاشی که کمالالملک از داخل آن کشیده. چرخون و چرخان همه تهران را دنبال نقاشی کمالالملک گشتند و بالاخره وقتی آن را در کتاب خودشان پیدا کردند، دیدند که داخل بنای «تکیه دولت» شکل یک استوانه بوده و بیرونش که دیگر هیچکس نمیتواند آن را ببیند، هشتضلعی بوده!
8- دیدن هشت ستون پابرجای حافظیه باعث شد چرخون و چرخان بروند سراغ مقبرهها و ستونها و ضلعهای آنها را بشمرند: عطار 6تا، کمالالملک 6 تا، بوعلی 10 تا و ... تا بالاخره رسیدند به باباطاهر همدانی؛
مقبره باباطاهر در همدان / عکس: پایگاه اینترنتی پست استان همدان
نمای داخل سقف مقبره باباطاهر / عکس: پایگاه اینترنتی تبیان همدان
این بار دیگر هیچ شکی باقی نمانده بود؛ به سرعت هر چه تمامتر چرخیدند و رفتند همدان. ساختمان مقبره باباطاهر هم ساختمانی مدرن بود که سال 1344 هجری شمسی ساخته شده بود. چرخون و چرخان بعداً در کتابشان کشف کردند که این مقبره در قرن ششم هجری، یک بنای آجری هشتضلعی بوده است و ...
***
مأموریت چرخون و چرخان انجام شده بود؛ آنها نگاه معنیداری به همدیگر انداختند و گفتند:«تا تولد ده، بیست سالگی «دوچرخه» بچرخ تا بچرخیم!»