علی‌الله سلیمی: مجموعه داستان خواهرم کلئوپاترا، نوشته نرگس عباسی، شامل 16داستان کوتاه است که ویژگی اصلی آنها، تلاش نویسنده برای دستیابی به فرم‌های متفاوت و در عین حال تازه داستان‌نویسی است.

اینکه او در این راه تا چه اندازه موفق بوده نیاز به بررسی تک تک داستان‌هایش در این مجموعه دارد.

در اولین داستان کتاب، آخرین شمارش، نویسنده به سراغ ایده تقریبا آشنایی در داستان‌نویسی رفته است؛ کنکاش روی ذهن و روان فردی که تعادل ذهنی منسجمی ندارد و گرفتار یک عادت (وسواس در شمارش) شده است. پیشروی او در این عادت، به مرور باعث دوری‌اش از خواسته‌های قابل دسترس شده و او را به سمت محالات سوق می‌دهد.

آدم‌های روی تپه

داستان بعدی روایتی ساده از ماجرایی کهنه است. آدم‌های قصه آن قدر در ذهن راوی جا خوش کرده‌اند که اکنون او در تشخیص آنها دچار مشکل شده و در این میان جایگاه خودش برای او نامعلوم است. بخش‌های اصلی این قصه به کمک تداعی‌ها شکل می‌گیرد.

استفراغ

داستان دیگر کتاب «استفراغ»، موضوع معاصرتری دارد؛ راوی قدرت هضم رویداد‌های زندگی‌اش را ندارد «...چهل سال زندگی رو باید یه‌جوری بیارم بالا...» (ص19)
تداخل ناهمگون ماجراها، راوی را عاصی کرده و او قصد دارد به پاکسازی این دوران از زندگی‌اش بپردازد. نشانه‌هایی از استحکام داستان اول کتاب در این اثر هم دیده می‌شود.

بنویس خودکشی

«بنویس خودکشی» هم در راستای آثار قبلی کتاب است؛ رنج‌های نامرئی که شخصیت‌های داستانی می‌کشند، یک آن و در یک لحظه خود را نشان می‌دهد و در وهله اول مخاطب را دچار حیرت می‌کند. البته خواننده هوشمند با تأملی کوتاه ریشه این حوادث به ظاهر ناگهانی را در می‌یابد. خودکشی شخصیت مرد در این اثر چنان دور از انتظار است که ابتدا مخاطب توجیهی برای آن پیدا نمی‌کند، اما با مرور رویدادهای قصه، رفتارهای افراد حاضر در ماجرا تا حدودی طبیعی جلوه می‌کند.

چشم‌های آتیکه

در داستان بعدی(چشم‌های آتیکه)، نگاه نویسنده به سمت دیگر می‌چرخد. این بار در دل یک نگاه توریستی، قصه‌ای بومی شکل می‌گیرد. راوی این بار تماشاگر و شنونده است و به‌طور کلی ناظر وقایع قصه، البته ریشه‌های قصه به گذشته‌های دور متصل است. این اثر نسبت به داستان‌های قبلی کتاب، به سمت ماجرا محوری پیش رفته است.

حرف چیز دیگری است

«حرف چیز دیگری است» هم قصه سر راستی دارد. باز هم نویسنده رفته سراغ سوژه‌ای که در آن میزان توان آدم‌ها در موقعیت‌های گوناگون محک می‌خورد. بعد از مرگ مادر خانواده، فرزندانش که به گفته راوی، در زمان حیات مادر به او حتی سرکشی مختصر هم نمی‌کرده‌اند(راوی به‌عنوان یکی از فرزندان، با مادر تا آخرین روز حیاتش زندگی و از او مراقبت کرده است.) حالا در منزل مادر فوت شده گرد هم آمده‌اند و باز به قول راوی «...مثل ماهی از آب بیرون افتاده، خودشان را می‌کوبند به زمین و با قروغمزه غش می‌کنند تو بغل زن‌ها که شربت گلاب مفت و مجانی می‌خورند، که بی‌مادر شدیم که عزاداریم...» (ص50)

این نگاه راوی رفته‌رفته اوج می‌گیرد و او کم‌کم آماده می‌شود که پایان غیرمنتظره ماجرا را رقم بزند. این در حالی است که دیگران به این موضوع طبعا نگاه عادی‌تری دارند. از نگاه افراد غیرراوی، روند ماجراها طبیعی است؛ یعنی آنها متناسب با شرایط و موقعیتی که در آن قرار دارند رفتار می‌کنند، اما از نگاه راوی، این رفتار آنها عادی نیست. برای همین او درون خودش با خود درگیر است که آیا به رفتارهای افراد یاد شده واکنش تهاجمی از خود نشان بدهد یا نه  و در پایان داستان، کلنجار رفتن‌های درونی او به بروز واکنش‌های بیرونی نزدیک می‌شود.

خواهرم کلئوپاترا

داستان بعدی (خواهرم کلئوپاترا)که عنوان کتاب هم از آن برگرفته شده، به نوعی قصه در قصه است و در آن ضمن معرفی شخصیت خواهر راوی(ژانت)، وی به‌عنوان یک شنونده بهانه روایت بعدی داستان یعنی سرگذشت فرد دیگری از خانواده می‌شود که نویسنده اطلاعات چندانی درباره او به خواننده نمی‌دهد و فقط درخصوص نحوه دست و پا زدن با بیماری خاص و سرانجام مرگش توضیح می‌دهد.

در این داستان نشانه‌های متعددی از وقایع گوناگون دیده می‌شود، ولی اکثر آنها در حد همان نشانه‌ها باقی می‌مانند. شاید نویسنده بیش از حد به هوش خواننده متکی بوده که هیچ‌یک از گره‌های داستانی را به سرانجام آنها حتی نزدیک هم نکرده است. در پایان قصه مخاطب می‌ماند و سؤال‌های بی‌پاسخ فراوان که این موضوع نبود وضوح در داستان را به رخ می‌کشد.

خودت نبودی

«خودت نبودی» هم در حد یک طرح زیبا می‌ماند که نویسنده آن را در بگو مگوی دو شخصیت خلاصه کرده و این طرح در حد یک «آنِ» داستانی است.

رو به غرب و زاغه

دو داستان بعدی کتاب «رو به غرب» و «زاغه» مضامینی مرتبط با جنگ دارند. نویسنده در داستان اول از نگاه یک زن این موضوع را می‌کاود و در دومی همه شخصیت‌ها مرد هستند. طرح‌های انتخاب شده برای این داستان‌ها، از عمق چندانی برخوردار نیستند. داستان زاغه درحد تعریف یک ماجرای ساده است که ریشه در یک سوءتفاهم ساده‌تر دارد.

این دو داستان نشان می‌دهند نرگس عباسی به همان میزان که در روایت فروپاشی آدم‌های درونگرای مسئله‌دار(به‌ویژه زنان) موفق است، در روایت رویدادهای مربوط به مردان، آن هم در صحنه‌های جنگی و آن جاها که اختصاصا مردها حضور دارند، ناموفق است. البته این موضوع فقط نقطه ضعف کار نویسنده محسوب نمی‌شود، بلکه همچنین هشداری برای شناسایی نقاط قوت در قلم یک نویسنده است که حوزه‌های مهارتی خود را شناسایی و در آن حیطه خاص قلمفرسایی کند.

سفر سگی

داستان بعدی کتاب با عنوان «سفر سگی» باز هم تجربه دیگری در آزمودن فنون متنوع نویسندگی است. این بار راوی کودک به کمک گرفته می‌شود تا قصه‌ای برای بزرگسالان و از زبان یک کودک روایت بشود. این شیوه روایتی، تکنیک زیبایی است که اغلب نویسندگان برای یک بار هم که شده سعی کرده‌اند آن را تجربه کنند.

در این شیوه روایی، معمولا نخ روایت به دست کودکی سپرده می‌شود که به ظاهر از معانی کلماتی که به زبان می‌آورد و همچنین بار معنایی جمله‌هایی که پشت سر هم ردیف می‌کند بی‌اطلاع است. این خواننده هوشمند است که از لا‌به‌لای حرف‌هایی که نویسنده در دهان راوی کودک گذاشته است، طرح اصلی قصه و دیدگاه حاکم بر آن را کشف می‌کند.استفاده از این تکنیک در داستان سفر سگی خوب جواب داده است.

ماجرای قصه سفر کوتاهی است که در آن زن و مردی به همراه فرزند خردسال‌شان، اشیاء یا محموله‌هایی را جا به جا می‌کنند. البته از دید کودک،  فقط عروسک خرسی به مرد غریبه داده می‌شود، ولی با توصیف‌هایی که در داستان می‌آید، خواننده متوجه می‌شود که اصل ماجرا چیز دیگری است، چون راوی کودک صحنه‌ها را چنان توضیح می‌دهد که مخاطب به راحتی به زیرساخت داستان سرک می‌کشد و لایه دوم طرح را به میزانی که نویسنده، اطلاعات در اختیارش گذاشته دریافت می‌کند.

غیر‌قابل پیش‌بینی

«غیرقابل پیش‌بینی» تنها داستان کوتاه کوتاه مجموعه حاضر است. شاید نویسنده خواسته نمونه‌ای از این فرم رایج در دنیای داستان نویسی امروز ایران و جهان را هم در مجموعه‌اش بیاورد. البته طرح این داستانک به ساختار لطیفه‌گونه نزدیک شده که یکی از تهدیدهای این سبک داستان‌نویسی است.

کفتارها

در داستان بعدی کتاب (کفتارها)، موضوع آدم‌های روان‌پریش دستمایه کار نویسنده قرار گرفته است. نوآوری خاصی در این قصه اتفاق نیفتاده و محوریت کار همان تأکید روی آدم‌های درگیر با دنیای ذهنی خویش است.

لیس

نویسنده داستان دیگری در کتاب آورده که فضاهای واقع‌گرایانه بیشتری در آن دیده می‌شود. این اثر با عنوان «لیس» از فضای شهری و مشخصی بهره می‌برد که در آن جغرافیای معینی انتخاب شده و نویسنده با جزئی نگاری دقیقی بخشی از تاریخ معاصر را بازسازی کرده است.

همین بود و هیچی خوب نیست

در دو داستان انتهایی کتاب با عناوین«همین بود» و «هیچی خوب نیست»، باز هم دغدغه‌های قبلی نویسنده با نگاه متفاوت تکرار شده است.

در مجموع، 16 داستان کوتاه کتاب خواهرم کلئوپاترا، نشانگر تلاش نرگس عباسی برای رسیدن به سبکی مشخص در دنیای نویسندگی است که اگرچه هنوز با آن فاصله دارد، اما ردپای ویژگی‌های خاص نوشتاری این نویسنده را می‌توان ردیابی کرد؛ نثر پاکیزه، پرهیز از اعلام مستقیم دیدگاه نویسنده، خونسردی در روایت، تنوع سوژه‌ها، ایجاز در بیان و... و البته نبود وضوح در اغلب داستان‌ها، از نقاط ضعف آثار این نویسنده تازه نفس است.