همشهری آنلاین - زکیه سعیدی: خیابان آذربایجان در پازل یازدهم شهر تهران ،که این روزها در دلش کلی مغازه و بازار رنگارنگ جای گرفته است، برای ریشسپیدان این محله پر از خاطره نوستالژیک است. آنها هر روز صبح را با صدای کوبیده شدن سم اسب های ارتش آغاز میکردند که هر روز به قول امروزیها برای معاینه فنی (رسیدگی به وضعیت سلامت و واکسیناسیون) مسیر خیابان حشمتالدوله (آذربایجان) را بالا و پایین میکردند.
پرسه زدن و خرید از بساطیهای بازار «اوزار»، عطر دلانگیز کبابهای خوشمزه محمود کبابی که تا هفت محله آن ورتر هم می پیچید؛ بچههای مدرسه داریوش که زنگ آخر دل دل می کردند تا زودتر صدای زنگ مدرسه بلند شود که راهی مغازه آقای مرادی برای نوش جان کردن مسقطی های خوشمزه شوند؛ تماشای فیلم در سینما اسکار که بعدها از سوی شانجانیهای مقیم مرکز خریداری و تبدیل به حسینیه برای اهالی شانجان شد؛ و ... خاطره آن سالهای اهالی خیابان آذربایجان را شکل میدهد.
همان گونه که ذکر شد، یکی از جاذبههای این خیابان برای اهالی تهران قدیم بازار معروف «اوزار» بود. آن زمان که مثل امروز تهران هنوز استخوان نترکانده بود و تعداد محله ها کمتر از انگشتان دو دست بود و به طبع مغازههایی هم که اقلام و مایحتاج مورد نیاز مردم را عرضه می کردند ، محدود بودند. بازار اوزار در خیابان میرفارسی امروز پشت بازار فروش ظروف یکبار مصرف تشکیل میشد که یکی از نوستالژیهای اهالی محله حشمتالدوله حوالی خیابان آذربایجان است.
این بازار پاتوق طحافها و چرخیهای دورهگردی بود که از سولقان ، کن و روستاهای اطراف تهران بار میآوردند و در سه راه طرشت بساط می کردند. بار این دورهگردها اغلب میوه و صیفیجاتی مانند کدو، بادمجان ، سیب زمینی و پیاز یا سبزیجات تازه بود. آنها هر روز خدا از سر صبح با سر و صدای زیادی مسیر تهران و انتهای اراضی طرشت را پیش می گرفتند و حوالی سهراه طرشت حد فاصل خیابان کمالی و آذربایجان بساط شان را پهن می کردند. اهالی اغلب سعی می کردند صبح زود برای یک خرید گل بار طحافها راهی این بازار شوند.