همشهری آنلاین - زکیه سعیدی: خیریه «بینام» را یک گروه ۶ نفره از اهالی محله مرتضوی تشکیل دادهاند تا با حمایت مردم گرهی از کار نیازمندان باز کنند. البته «سامان ندافی» بانی راهاندازی گروه، پیشتر هم اهل کار خیر بود، اما گروهی که به این شکل منسجم و دائمی پیگیر کمک های مردمی باشند وجود نداشت. او انگیزه این کار را با یادی از پدر مرحومش چنین تعریف می کند: « پدرم دست به خیر بود و وقتی مرحوم شد، افراد زیادی برای مراسم تدفین آمدند که خانواده ما آنها را نمیشناخت و در واقع افرادی بودند که پدرم آنها را حمایت میکرد. دوست داشتم نام پدرم را همچنان زنده نگه دارم و زنجیره کارهای خیرش قطع نشود. به همین دلیل ابتدا تنهایی سراغ بقالیهای محل رفتم و از آنها خواستم اگر فرد نیازمندی حساب دفتری دارد، بی آن که بداند، حسابش را تصفیه کنم.»
خواندنیهای بیشتر تهران را اینجا بخوانید
جنبه مثبت فضای مجازی
او ادامه میدهد: «کمکم با یک گروه آشنا شدم که در بیمارستان روزبه به بیماران اعصاب و روان و خانوادههای آنها کمک میکردند. برای فرزندان آنها جشن تولد میگرفتند یا برای بیماران برنامههای شاد و متنوع اجرا میکردند. همراه یک گروه خیریه شدم و مدتی همکاری کردم. اما ماجرای راهاندازی گروه خیریه بینام از شب تولد چند سال قبلم آغاز شد.»
«ندافی» با بیان اینکه استفاده از فضای مجازی میتواند جنبه مثبت و منفی داشته باشد، میگوید: «من ترجیح دادم به نیمه پر لیوان و جمعآوری دنبالکنندهها برای کمک به نیازمندان فکر کنم. به همین دلیل یک سال روز تولدم تصمیم گرفتم تمام هدایای نقدی و غیرنقدیام را به نیازمندان هدیه کنم. از این کار فیلم گرفتم و در صفحه اینستاگرام برای همه دوستان به اشتراک گذاشتم که مورد استقبال همه دوستانم قرار گرفت. دوستان زیادی همراهم شدند تا در این کار خیر سهیم شوند.»
حال خوب
«مهتاب یاری» از دیگر اعضای این گروه در تکمیل صحبتهای سامان ندافی میگوید: «هر ماه دور هم جمع میشویم و دستهجمعی غذایی تدارک میبینیم. اگر هم فرصت پختوپز نداشته باشیم، از بیرون تهیه میکنیم. البته به جز غذا، ماهانه مواد غذایی مورد نیاز را برای خانوادههای نیازمند منطقه یا حتی اطراف تهران تهیه میکنیم. شاید باورش سخت باشد که در همسایگی ما خانوادههایی هستند که نمیتوانند یک وعده غذای گرم تهیه کنند. »
مهتاب یاری با وجود اینکه شاغل است و فرصت کمتری برای امور متفرقه دارد، اما پای ثابت و میزبان دورهمی گروه است. او در باره لذت همراهی و مشارکت در کار خیر میگوید: «اغلب خانهمان به خاطر جمعآوری اقلام برای کمک به نیازمندان شلوغ است و تا پاسی از شب بیداریم. اما هیچوقت احساس خستگی نمیکنم و همین که با قدمی هر چند کوچک باعث شادی و رضایت همسایه یا فرد نیازمندی میشوم، حالم خیلی خوب میشود. »