همشهری آنلاین - نگار حسینخانی: سوهانک، جایی که بهعنوان تفرجگاهی مهم برای فتحعلی شاه قاجار مطرح بوده. علاوه بر این، نام سوهانک بهعنوان محل رویدادی مهم در تاریخ قاجار نیز ثبت شده است؛ وقتی که ناصرالدینشاه دست خط برکناری میرزا آقاخان نوری، صدراعظم وقت را هنگام اقامت خود در سوهانک صادر کرده است. گذشته از همه اینها، سوهانک محل اقامت یکی از زنان فتحعلیشاه نیز بوده است؛ زنی که از گرجستان آمد و پس از عزیز شدن در دربار قاجار سوهانک را برای زندگی برگزید.
اما این زن یا همان خازنالدوله که بود؟ چرا به این نام ملقب شد؟ او چه اهمیتی در تاریخ شمیران دارد؟ پاسخ پرسشهایی از این دست را با گذری بر برخی کتابهای تاریخ و جغرافیای تاریخی شمیران خواهیم یافت.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
پیش از این هم در صفحه «تاریخ شفاهی» از اهمیت محلههای شمیران برای شاهان قاجار نوشتهایم؛ اینکه آب و هوا و همچنین موقعیت جغرافیایی این محلهها، مردان قجر را به آنجا میکشانده و همین رفت و آمدها باعث میشده آنها که علاقه وافری هم به تجدید فراش داشتند، از میان اهالی این مناطق دخترانی نیز برای همسری برگزینند. قصه اینبار اما متفاوت است.
رضاقلیخان هدایت در جلد نهم از کتاب «روضهالصفای ناصری» خودش بارها از عیش و شکارهای فتحعلیشاه قاجار در سوهانک مینویسد. وقتی فتحعلیشاه برای شکار و استراحت در میانههای قرن سیزده خورشیدی به کشتزارها و باغهایی قدیمی سوهانک مانند «دره پولاد وحش»، «باغ حدیقه»، «جهانبخش»، «بند تلههرز»، «بیدستان» و... میرفت متوجه شد که این دهکده، محل بسیار مناسبی است برای اینکه چهل و یکمین همسرش را برای اقامت به آنجا ببرد. البته آنها که هماکنون در شهرکهای جداشده از سوهانک مانند شهرک نفت، شهرک شهیدمحلاتی، شهرک کارکنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهرک قائم، شهرک ابوذر و شهرک کوثر زندگی میکنند به خوبی میدانند که سوهانک امروز ربط چندانی به سوهانک ماجرای فتحعلیشاه و خازنالدوله ندارد. اما این زن که بود و چگونه سر از دربار قاجار و سوهانک درآورد؟
گلبدن خانم چگونه خازنالدوله شد؟
وقتی آقامحمدخان قاجار در سال ۱۲۱۱ ه. ق. به تفلیس حمله کرد، احتمالاً نمیتوانست حدس بزند یکی از دختران مسیحی که با خود به اسارت میآورد، در آیندهای نزدیک تبدیل به یکی از معتمدان دربارش خواهد شد. «گلبدن خانم» از جمله مسیحیان گرجی بود که در تفلیس به اسارت درآمد و در اختیار خاندان حاجی ابراهیم خان اعتمادالدوله شیرازی قرار گرفت. فرزند حاجی ابراهیم خان، اسدالله خان او را تصاحب کرد و در سلک کنیزان خود درآورد. با دستگیری اعتمادالدوله و فرزندانش به دستور فتحعلی شاه، اموال این خاندان که شامل کنیزان نیز میشد به تصرف شاه درآمد.
گلبدن خانم از جمله این کنیزان بود که به خدمت مادر شاه، مهدعلیا گماشته شد. با فوت مهدعلیا، شاه به همسران خود پیشنهاد داد تا یکی را از میان خود برای اداره امور حرم انتخاب کنند. همسران شاه در پاسخ به پیشنهاد شاه از او خواستند تا از میان کنیزان مهدعلیا یکی را به این سمت برگزیند و گلبدن خانم انتخاب شد. مسئولیت گلبدن، صندوقداری خزائن و اداره امور مالی حرمخانه بود. در یکی از کتابهای تاریخ قاجار میخوانیم: «آنچه نقود و اجناس جواهر و غیره در صندوقخانه مبارکه بود متصرف گردید. تمام حرمخانه در اطاعتش بودند. از مواجب، لباس، انعام و بخشش به هر کس هرچه میرسید به توسط او داده میشد».
گلبدن خانم که حال صندوقدار خوانده میشد در امر صندوقداری و امانتداری بسیار موفق بود. به هیچوجه جواهر و کالایی را بدون اجازه فتحعلی شاه به کسی واگذار نمیکرد. علاوه بر آن اجازه دخول و خروج افراد به حرمخانه از سوی او صادر میشد. انگشتر یاقوت گلبدن به منزله اجازه ورود و انگشتر زمردش به منزله اجازه خروج افراد محسوب میشد. مهر او در این دوره چنین بود: «معتبر در ممالک ایران»، «قبض صندوقدار شاه جهان». تدبیر در اداره امور حرمخانه و صندوق خزائن موجب علاقه شاه به گلبدن خانم شد و او را به عقد خود درآورد و بر اعتبارش افزود. او از سوی شاه ملقب به خازنالدوله شد. مهر شخص شاه هم نزد او نگهداشته میشد.
گلبدن خانم از فتحعلیشاه ۲ پسر به نامهای بهمن میرزا بهاءالدوله و سیفالله میرزا داشت. او پس از مرگ همسرش در دوره محمد شاه نیز از ارج و قرب برخوردار بود و از جمله زنانی بود که در حضور شاه اجازه نشستن داشت، اما دیگر سمتی در دربار نداشت. پس از سفر زیارت خانه خدا به دربار بازگشت و پس از مدتی درگذشت.
از جیب خلیفه
اقامت خازنالدوله در سوهانک شمیران، باعث شد که این زن پرنفوذ در درباره قاجار، نگاهی متفاوت به شمال تهران داشته باشد. او که دستش به خزانه بود و میتوانست برای برخی امور از جیب خلیفه هزینه کند ساخت و مرمت برخی بناهای مذهبی و تاریخی را در دستور کار خود قرار داد. وقتی ازآبادیهای رندان و سنگان میگذشت و بقعههای ویران امامزاده داود(ع)، امامزاده عمادالدین پدر امامزاده داود(ع) و امامزاده علاءالدین و امامزاده قاسم و امامزاده عقیل برادران امامزاده داود(ع) را میدید به این فکر میکرد که برای مرمت این بقعهها باید فکری کند. از اینرو بود که تصمیم گرفت در سال ۱۲۴۸ بقعه امامزاده داود(ع) را که در دوران صفویه ساخته شده اما به ویرانهای تبدیل شده بود مرمت کند. در برخی منابع نوشتهاند که بقعه امامزاده داود(ع) در دوران فتحعلیشاه توسعهیافته است اما اغلب به نقش خازنالدوله در این امر اشارهای نکردهاند.
----------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله یک به تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۱