همشهری آنلاین - زهرا بلندی: جاده یا راه ابریشم با قدمت بیش از ۲هزار سال شبکهای از راههای بههمپیوسته تاریخی بود که در آسیا بازرگانی را از شرق به غرب، غرب به شرق، جنوب آسیا به اروپا پیوند میداد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
یکی از مهمترین قسمتهای بزرگترین شبکه بازرگانی و تبادل کالا در دنیا از نوار شمالی ایران و شهرری به عنوان یکی از شهرهای اصلی در مرکز ایران میگذشت. مثلاً همین جاده یا راهآهنی که امروزه برای رفتن از تهران به مشهد از آن استفاده میکنیم، تقریباً بخشی از جاده ابریشم بوده و از اینجا به سمنان، نیشابور و خراسان میرفت تا به شهرستان «توان هوانگ» در چین و ولایت کانسو میرسید و از آنجا داخل ترکستان شرقی امروزی میشد و از درون آسیای مرکزی میگذشت و از راه بیشبالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا میانجامید.
در بخارا قسمت اصلی این جاده از راه کویان (جوین) مرو، سرخس، نیشابور، گرگان، بام و صفیآباد و جاجرم به ری میآمد و از ری به تاکستان و زنجان و شمال همدان، از سمت کبودرآهنگ و شمال این شهر، نزدیک کوه قولی یابا و اردبیل و تبریز و ایروان میگذشت و از ایروان به ترابوزان یا بیکی، از بندرهای شام، میرسید و پایان میگرفت. قسمت فرعی این راه از سمرقند به خوارزم و از خوارزم به سرای و هشترخان و از آنجا به کنار رودخانه «دن» و سرانجام در بندرهای دریای آزف پایان مییافت.
نقش ری در جاده ابریشم
«احمد ابوحمزه»، پژوهشگر تاریخ و ریشناس، که درباره راه ابریشم هم تحقیقات زیادی داشته است، ابتدا از اهمیت این جاده در ایران و ری و تأثیر فرهنگ ایرانی در نامگذاری جاده ابریشم به این نام میگوید: «از تقریباً حدود ۱۷۰سال پیش اولین بار یک جغرافیدان آلمانی به خاطر حمل ابریشم از چین این راه را جاده ابریشم نامید که برخی با این اسم موافق و برخی مخالف هستند. از سوی دیگر، ثابت شده که نامگذاری این راه به خاطر زربفتهای ایرانی بوده که در آسیای مرکزی شهرت داشت. این را هم بگوییم که در ری قدیم درختان توت زیادی وجود داشت و کرم ابریشم و تولید ابریشم هم زیاد بود. این جاده تا قرن پانزدهم مهمترین جاده دنیا بود و برای تجارت بسیاری از کالاها قبل از کشف دماغه امید نیک و دور زدن آفریقا و پیدا شدن راه دریایی، فقط این راه زمینی مطرح بوده است. جالبتر اینکه راه تجاری ایران از مسیر نیشابور تا ری در این جاده است که باعث شده همیشه در سفرنامههای افراد مختلف از آن یاد کنند. در این میان شهرری که در قدیم، (وقتی هنوز تهرانی وجود نداشت) به شکل ایالت محسوب میشد، اهمیت خاصی در این جاده پیدا کرد.»
یادگارهای جاده ابریشم
همزمان با رونق جاده ابریشم، سر و کله بناها و عمارتهای مرتبط با آن هم در ری و تهران کنونی پیدا شد. ری با داشتن کاروانسراها، میلها و قلعههای متعدد تأثیر قابل توجهی در این جاده داشته است. ابوحمزه در این باره میگوید: «ما الان برج میل را در شهرری داریم که همان آتشکده ری است. قبل از آن، در دورههای تاریخی و اسلامی، مثلاً ورامین ده کوچکی زیر نظر ری بود و برج علاالدوله در آنجا ساخته شده بود، برج طغرل، قلعه گبری، کاروانسرای دوقلو، کاروانسرای شاهعباسی در ری همگی نشان میدهند که در مسیر رفت و آمد این جاده بودند و به همین دلیل ردپای سفرنامهنویسان، سیاحان و بازرگانان و افراد مشهور در این جاده و ری وجود دارد. افراد و شخصیتهای علمی که از عراق کنونی به سمت خراسان میرفتند همه در این مسیر، جاده ری را به عنوان جایگاه اصلی انتخاب میکردند و تعداد زیاد مقابر امامزادگان و بزرگان در ری مثل امامزاده ابوالحسن، حمزه، طاهر، ابنبابویه، زکریای رازی نشان میدهد همه در این مسیر رفتوآمد داشتند. برای مثال، ابنبابویه(شیخ صدوق) با پای پیاده از شهرری به حرم امام رضا(ع) میرود و جاده ابریشم را طی میکند.»
۵۰ سفرنامه در وصف ری
تعداد سفرنامههایی که به واسطه این جاده مستقیماً به ری اشاره کرده و سفرنامهنویسانش در حقیقت از این جاده آمدهاند و گذر کردهاند، تقریباً ۵۰سفرنامه از سفرنامه ابودولف، کلاویخو، ژان شاردن، الیویه، بارون فیودور کورف، عضدالملک به عتبات تا سفرنامهنویسان خارجی جدید که جزو آخرین سفرنامهنویسان بودند همچون بنجامین در سال ۱۸۸۵ میلادی است. به گفته این ریشناس، سفرنامه ابودولف نمونهای از نخستین سفرنامههایی است که در سال۳۴۱ هجری قمری نوشته شده و در آن از شهرری یاد شده و به مسجد جامع شهر، دژ محکم، قریهها، چشمهعلی و پارچههای معروف ری اشاره میشود. او هوش مردم ری را میستاید و از دانشمندان و ثروت آنها میگوید.
کلاویخو، یکی از نخستین سفرنامهنویسان و اولین سیاح فرنگی که سال۸۰۶ قمری یعنی حدود ۶۰۰ سال پیش از ری عبور کرده در سفرنامهاش از این شهر یاد کرده است. او حین رفتنش به سفارت نزد تیمور، ری را دیده و حتی در مورد تهران صحبت میکند. ابوحمزه به بخشهایی از این سفرنامه میپردازد: «تهران در جایی واقع شده که به ری معروف است. این ناحیه بسیار پهناور و حاصلخیز و در قلمرو حکومت داماد تیمور است. او وقتی از ری عبور میکند این شهر را عظیم میداند، از برجهای بزرگ و مساجد آن یاد میکند و میگوید خیلی از شهرهایش ویران شده است.»
سفرنامه جالب دیگر مربوط به دوره صفویه، تقریباً سال۱۸۷۱ به بعد، و مربوط به ژان شاردن فرانسوی است. ابوحمزه در اهمیت و ارزش سفرنامه شاردن در فرانسه میگوید: «این سفرنامه بعد از ترجمه به عنوان دایرهالمعارف شاردن در غرب مطرح شد. او طی ۱۲سال حضور در ایران، مبهوت عظمت ری باستان میشود و آن را عظیمترین شهر جهان شرق و عروس جهان، درب آن را درب دربهای زمین مینامد. از تاریخ این بناها و آبادانیاش میگوید. شهرری را زادگاه دانشمندان بزرگ مینامد که طی قرون، علمای بزرگی را در دامن خود پرورده که مایه افتخار و سرافرازی مشرقزمین و جامعه بشری است.»
سفر مارکوپولو به شهرری
ابوحمزه سفرنامههایی را که در آنها به شهرری اشاره شده گلچین میکند و کمی کلیتر دربارهشان حرف میزند: «سفرنامه الیویه در ۶ جلد که مربوط به سال۱۷۹۶ میلادی است مربوط به مقطعی است که آقامحمدخان قاجار فوت شده و حکومت در حال رسیدن به فتحعلی شاه است. او میآید از شهرری بازدید میکند و از محمدبن زکریای رازی یاد میکند و از ری گل و گیاه میچیند و با خود میبرد.»
او ادامه میدهد: «سفرنامه بارون فیودور کورف را هم داریم که در سال۱۸۳۵ نوشته میشود. او مبهوت عظمت ری است و با نام آوردن آمار و ارقام، درباره خیابانها و خانهها و مساجد، حمامها، منارهها و... ری میگوید. در سفرنامه عضدالملک به عتبات نیز میبینیم که عضدالملک در زمان ناصرالدین شاه به ری میآید و از راه آستانه مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) میگذرد؛ عضدالملک هم در وصف آن حضرت مینویسد، از آبادی ری میگوید و به جمله معروف «من زار عبدالعظیم الحسنی(ع) بری کمن زارالحسین(ع) بکربلا» اشاره میکند.»
این پژوهشگر تاریخ و ریشناس در یادآوری نام آخرین سفرنامهنویسان خارجی که به ری آمدهاند و از شهرری نوشتهاند به سفرنامه بنجامین در سال۱۸۸۵ میلادی اشاره میکند و میگوید: «او سفیر آمریکا و یکی از افرادی بود که خیلی به ری باستان علاقه داشت. از برج طغرل و جمعیت یک میلیونی ری نام میبرد. به گورستان زرتشتیها و قلعه گبرها، حرم و بقعه حضرت عبدالعظیم(ع) میرود و دربارهاش صحبت میکند. آنچنان که میدانیم به احتمال زیاد مارکوپولو نیز از جاده ابریشم و شهرری عبور کرده است. براساس سفرنامه، او از تبریز میبایست به ری آمده باشد و از آنجا به فلات مرکزی ایران و شهرهای یزد و کرمان رفته است.»