همشهری آنلاین - نصیبه سجادی: «الهام بایگان» یکی از بانوان خوشذوق ساکن امیرآباد است، خیابان چهاردهم، یکی از خیابانهای خوب پایتخت است که رابطه اهالیاش با هم مثالزدنی است؛ پر از شور زندگی و محبت و احترام متقابل. آنها از حال هم باخبرند، به سالمندان سر میزنند و در دردسرهایشان هوای هم را دارند و یکدیگر را تنها نمیگذارند. یکی از این کارها هم سروشکل دادن به ریخت و قیافه محله است، آن هم با استفاده از توان بانوان خوشسلیقه و خلاق محله.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
بانو بایگان ٣٩ساله ٢ فرزند پسر و دختر دارد. قرارش برای رنگ پاشیدن به جایجای محله هر جمعه است، راس ساعت ٢ بعد ازظهر. میگوید : «جمعهها ناهار را آماده میکنم، همراه دختر ۵سالهام لباس کار میپوشم و با رنگ و قلممو میروم به محل قرار.» از قبل هم با شهرداری ناحیه هماهنگند، چرا که به قول بایگان، کار از محکمکاری عیب نمیکند و مجوزها را هم «زهرا محمدنژاد»، دیگر بانوی فعال محله، که برای محل زندگی و ساکنانش دل میسوزاند، میگیرد.
همسایه خوب
طرح خورشید و گل و بته بر بدنه یک ساختمان و برگهای رونده پتوس روی تیربرقهای بیرنگورو، بخشی از طرحهایی است که با هنرمندی این بانوی جوان و دختر ۵سالهاش دیوارههای محله را زینت بخشیده است: «طرحها را از قبل خودمان میکشیم یا استادمان آماده میکند و ما نیز آنها را در محل اجرا میکنیم. همه هم نظر میدهند، رهگذران، همسایهها و مالکی که طرح بر تن ساختمان محل زندگیاش نشسته است. او میگوید : «یک بار طرحی روی دیوار یکی از ساختمانها کشیدیم که مالک از رنگهای تیره آن خوشش نیامد و میگفت بهتر است از رنگهای شاد و پرانرژی استفاده کنیم. همه این نظرات باعث میشود که کار ما بهتر و در دفعات بعد با قدرت بیشتر انجام شود.»
صفر تا صد یک کار داوطلبانه رایگان
نقاش هممحلهای ما نقاشی را در کلاسهای رایگانی آموزش دیده که یکی از بانوان نقاش این محله برای اهالی برگزار میکند؛ بانو «مریم علیدادی»، استاد دانشگاه، ساکن همین خیابان، که در فصل گرم سال در پارکها و پاییز و زمستان، در خانه خودش یا یکی از اهالی، کلاس نقاشی برگزار میکند و کودکان و بانوان علاقهمند را آموزش میدهد.
بخش شیرین داستان ما هم این است که تمام لوازم نقاشی، بوم، قلممو و هر چه را که برای نقاشی دیوارهای محله به آن نیاز است این بانوان با مشارکت هم تهیه میکنند، اما چطور؟ بایگان میگوید: «بانوان این محله در جمعآوری خشکاله با شهرداری همکاری میکنند. بعد خشکالهها را میفروشیم و در صندوقی که برای محله راهاندازی کردهایم پسانداز میکنیم برای چنین روزهایی. اگر بخواهیم جایی را نقاشی کنیم یا یکی از علاقهمندان نقاشی به دلیل هزینه زیاد وسایل، در ادامه راه از نقاشی منصرف شد، از طریق همین صندوق هزینهها را تامین میکنیم.»
حس خوب من
بایگان و دخترش، آلما، قرار است با گرمتر شدن هوا و در صورت رضایت اهالی، این کار را با تعداد بیشتری از بانوان در دیگر خیابانهای محله هم انجام دهند. بایگان میگوید : «همسایهها خیلی از کار ما استقبال میکنند و از اینکه هر جمعه کسانی را میبینند که برای زیبایی کوچه و خیابانها زحمت میکشند اظهار شادمانی میکنند. خودم هم حس خوبی میگیرم و هر هفته برای آمدن جمعهای دیگر و کاری که به آن عشق میورزم لحظهشماری میکنم.»
او تاکید میکند: «وقتی به مدرسه پسرم یا میدان ترهبار میروم و همسایهای مرا میبیند و با لبخند و بهگرمی با من احوالپرسی میکند احساس رضایت و امنیت میکنم، همان حس تعلق محلهای که باعث میشود هر روز خدا را شکر کنم که چنین جایی و همچو همسایههایی را نصیبم کرده است.»