همشهری آنلاین - پریسا نوری: در تهران قدیم داستان امیرارسلان نامدار، جزو قصههای محبوب پایتختنشینان بود. شاید خیلیها گمان کنند قصه امیرارسلان نامدار یک داستان فرنگی و وارداتی است، اما واقعیت این است که این داستان در ارگ سلطنتی و بر بالین ناصرالدین شاه روایت و سینه به سینه نقل شده. در واقع حکایت امیرارسلان نامدار حاصل ذهن خلاق و قوه تخیل «نقیبالممالک» نقال دربار ناصرالدین شاه است.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
روایت داستان
این قصه سرگذشت امیرارسلان پسر پادشاه روم را روایت میکند که شیفته «فرخلقا» دختر «پطروس شاه» فرنگی شده و در جستوجوی معشوق به فرنگ سفر میکند. امیرارسلان در این سفر با دو وزیر پطروسشاه به نام «شمس وزیر» و «قمر وزیر» روبهرو میشود که یکی یاریرسان و حامی اوست و دیگری مخالف و دشمن. گرچه پسر پادشاه روم در نهایت به وصال معشوق میرسد اما در این سفر درگیر ماجراهای عجیب و غریبی میشود که قصه را جذاب و هیجان انگیز میکند، از درگیری با دیو و جن گرفته تا اژدها و عفریته! بد نیست بدانید اصطلاح مادر فولادزره که عامه مردم برای نام بردن از افراد سنگدل و قلدر به کار میبرند، از دل همین داستان برآمده است. البته گاهی در مراودات تهرانیها از شخصیتهای دیگر داستان، مانند «قمر وزیر» و «فولاد زره دیو» هم که نمونه افراد بدسرشت و بدذات هستند، یاد میشود.
اولین قصه عامیانه
«سیروس سعدوندیان» در کتاب «اولینهای تهران»، داستان امیرارسلان را نخستین داستان عامیانه تهرانیها میداند. در دهه ۳۰ شمسی از این داستان فیلم سینمایی و یک سریال تلویزیونی ساخته شده. همچنین شهرت این داستان از مرزها فراتر رفت و در دهه ۸۰ میلادی یک نویسنده مشهور ژاپنی قصه را به زبان ژاپنی بازنویسی و با نام کتاب «افسانه قهرمانی ارسلان» منتشر کرد. این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای داستانی ژاپن شد و بعدها سریال انیمه هم از روی آن ساختند که البته شباهت چندانی با داستان ارسلان وطنی نداشت و به نظر میرسید تنها از اسم ارسلان استفاده شده است.
اما چه شد که قصه امیرارسلان نامدار که اولین بار توسط نقیبالممالک بر بالین شاه قاجار ساخته و پرداخته شد، مرزها را در نوردید و مشهور شد؟
میگویند از آنجا که قصه مورد پسند ناصرالدین شاه بود، هنگامی که شاه به بستر میرفت و نقیبالممالک وارد اتاق میشد، «فخرالدوله» دختر شاه به دستور پدر، پشت در نیمه باز خوابگاه مینشست و گفتههای نقال را مینوشت. اینگونه بود که داستان امیرارسلان زاییده فکر نقیبالممالک و با ذوق و همت فخرالدوله به چاپ رسید و شهره عام و خاص شد.