قصه رقابت آبی و قرمزها حکایتی بیش از ۴۰ سال است. از شروع رقابت این ۲ باشگاه با هم تا امروز تب بازی‌هایشان برای هواداران دو آتیشه بالا بوده و شهرآورد پایتخت به اصطلاح فوتبالی‌ها ۶ امتیازی است.

همشهری آنلاین - رضا افراسیابی: فوتبالیست‌های موفق سرخابی هم برای طرفداران آنقدر عزیز هستند که گویا حد و حساب ندارد. بعضی از فوتبالیست‌ها هم به دلیل بازی‌های ملی متعدد در میان طرفداران هر ۲ تیم محبوب هستند و از طرف آنان نیز تشویق می‌شوند. حسن روشن، پیشکسوت باشگاه استقلال که سال‌هاست در شمیران زندگی می‌کند، نمونه تمام عیار فوتبالیستی پیشکسوت با این ویژگی است. انگیزه اصلی ما برای گفت‌وگو با روشن نه باشگاه استقلال بود و نه تب فوتبال که فروکش نمی‌کند. بلکه به دلیل سال‌ها زندگی در شمیران سراغ او رفتیم. گفت‌وگوی خودمانی با پیشکسوت باشگاه استقلال را از دست ندهید.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

 آقای روشن اگر موافق باشید از گذشته‌های نه چندان دور شما در شمیران گذشته شروع کنیم؟  

مادر من و خانواده‌اش از شمیرانی‌های اصیل هستند. پدربزرگ من هنوز هم سیل ویرانگر گلابدره را به یاد دارد که در آن گرمابه‌اش با خاک یکسان شد. من در منزل مادر بزرگم که سر پل تجریش بود به دنیا آمدم. کودکی‌ام در شمیران به بازی و سر خوشی در باغ‌های پر از درختان میوه گذشت. آن روزها در زمین‌های خاکی تجریش با بچه‌های محل فوتبال بازی می‌کردیم. این کار اوایل برای سرگرمی و تفریح بود اما به مرور به فوتبال علاقه‌مند شدم. به‌طوری‌که این ورزش به بخش اصلی زندگی‌ام تبدیل شد. طی این سال‌ها که فوتبال را به‌صورت حرفه‌ای دنبال کردم تجربه زندگی در خیابان ری، ده اختیاریه، محله چیذر و حتی خارج از کشور را به دست آوردم اما زندگی در شمیران با هیچ جای دیگر قابل مقایسه نیست.

پس فوتبال در زمین‌های خاکی شمیران برای شما نقطه شروع بود؟

دقیقاً همین‌طور است. من هم مثل بسیاری از فوتبالی‌ها از زمین خاکی شروع کردم. با این تفاوت که اغلب فوتبالیست‌ها در زمین‌های خاکی جنوب شهر توپ زدند و من در شمیران. از همان دوران هدفم این بود که فوتبالیستی ممتاز شوم و در دل هواداران محبوب باشم. اما وقتی در زمین‌های خاکی شمیران بازی می‌کردم، حتی تصور اینکه روزی پیراهن باشگاه بزرگ استقلال را بپوشم، برای من دور از ذهن بود.  

از نظر شما که سال‌هاست در شمیران زندگی می‌کنید، این خطه قدیمی از پایتخت در گذر زمان چه تغییراتی کرده است؟  

شمیران امروز در مقایسه با گذشته قابل مقایسه نیست. باغ‌های با صفایی که تا چشم کار می‌کرد در آنها درخت دیده می‌شد، یکی پس از دیگری تخریب شدند و جای آنها را آسمانخراش‌ها گرفتند. در صورتی که این باغ‌ها ریه‌های تنفسی شهر هستند و تخریب آنها به ضرر همه است. از طرفی در گذشته ساکنان اینجا اغلب شمیرانی بودند. اما امروز بیشتر اهالی شمیران، برای زندگی به اینجا می‌آیند و تعلق خاطری به آن ندارند. تنها تغییر مثبت شمیران رشد چشمگیر امکانات ورزشی به‌ویژه در زمینه فوتبال است. راه‌اندازی زمین چمن سرداران شهید شمیران در محله ازگل که پاتوق فوتبالی‌های منطقه به شمار می‌رود، گواهی بر این ادعا است. اما هنوز هم کمبودهای فراوانی داریم که امیدوارم روزی بر طرف شود.

از نگاه شما که عمرتان را در فوتبال گذرانده‌اید مشکل اصلی شمیران در حوزه امکانات ورزشی چیست؟

نبود زمین برای ساخت زمین چمن مشکل اصلی است. البته شهرداری منطقه هم برای حل این مشکل همکاری می‌کند و بارها در جلسات هم‌اندیشی برای بهبود وضعیت صحبت کردیم. مدت‌هاست که به دنبال زمین مناسبی برای راه‌اندازی زمین چمن فوتبال می‌گردیم و به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسیم. در صورتی که شمیران استعدادهای فوتبالی فراوانی را در خود جای داده و باید زمینه را برای شکوفایی آنان فراهم کنیم.

زندگی یک پیشکسوت استقلال و تیم‌ملی در شمیران که برای خیلی از پرسپولیسی‌ها هم عزیز است چه حال و هوایی دارد؟

اهالی که همیشه به من لطف دارند. پرسپولیسی و استقلالی هم فرقی نمی‌کند، سلام و احوالپرسی من با آنان مثل سابق برقرار است. تا جایی که بتوانم از اتومبیل شخصی استفاده نمی‌کنم تا بیشتر در میان مردم باشم. حتی اگرکاری هم نداشته باشم به بهانه قدم زدن از خانه بیرون می‌روم. همین که به بازار بزرگ تجریش می‌روم و شور و حال مردم و کسبه را می‌بینم احساس سر زندگی می‌کنم. ناگفته نماند که در میان شلوغی و هیاهوی میدان تجریش هر وقت که گنبد امامزاده صالح(ع) را می‌بینم دلم آرام می‌شود.

وقتی که میان اهالی به گوشه و کنار منطقه مثل همین بازار تجریش می‌روید، استقلالی‌ها بیشتر هستند یا پرسپولیسی‌ها؟

شک ندارم که استقلالی‌ها تعدادشان از پرسپولیسی‌ها خیلی بیشتر است. به همین دلیل می‌گویم که رنگ شمیران آبی است. البته تعداد پرسپولیسی‌ها هم در شمیران کم نیست و به من خیلی لطف دارند. بعضی وقت‌ها در کوچه و خیابان که آنان را می‌بینم، درباره پرسپولیس و استقلال با هم کل‌کل می‌کنیم. اما اینها همه ظاهری است و از صمیم قلبم دوستشان دارم. چرا که با دل و جان به فوتبال عشق می‌ورزند و این علاقه به ورزش بسیار ارزشمند است.

با بچه‌هایی که در کوچه‌پسکوچه‌های شمیران فوتبال بازی می‌کنند تا به حال همبازی شده‌اید؟

این روزها که دیگر خبری از فوتبال خیابانی در شمیران نیست. اما سال‌ها پیش وقتی که پسر بچه‌های فوتبال دوست را می‌دیدم به یاد بچگی‌های خودم با آنان همبازی می‌شدم. چند دقیقه فوتبال بازی کردن با پسر بچه‌ها کافی بود تا به حال و هوای سال‌های کودکی خودم و بازی در زمین‌های خاکی شمیران بروم.

به نظر می‌رسد که شمیران برای شما بسیار عزیز و دوست داشتنی است؟

بله. همین‌طور است. برای اینکه من بیشتر زندگی‌ام را در شمیران بودم و از اینجا خاطرات بسیاری دارم. زندگی در خارج از کشور را با امکانات فراوان قبول نکردم و به عشق کشورم برگشتم. به عشق اینکه در شمیران زندگی کنم. دوست دارم روزی برسد که شمیرانی‌ها برای ورزش کردن هیچ مشکلی نداشته باشند. چرا که حق طبیعی آنان است که بتوانند به امکانات ورزشی دسترسی داشته باشند و با کمترین هزینه ورزش کنند. اهالی شمیران باید قدر زندگی در این خطه قدیمی پایتخت را با همه ویژگی‌های مثبت و منفی‌اش بدانند. بگذارید خودمانی بگویم: هم‌محله‌ای شمیران را دو دستی بچسب!

خانواده شما هم فوتبالی هستند؟  

با یک فوتبالیست زندگی کردن بر زندگی خانواده من تأثیر گذاشته و آنان را نسبت به اتفاقات فوتبالی حساس کرده است. من ۲ پسر دارم که عاشق فوتبال هستند اما به شکل حرفه‌ای علاقه‌شان را دنبال نکردند. چرا که برای ورود به فوتبال حرفه‌ای با مشکلات و موانع فراوانی مواجه شدند و این رشته را به شکل حرفه‌ای ادامه ندادند.

به نظر شما «آخرش‌چی میشه!؟»

جواب این سؤال را به غیر از خدا هیچ‌کس نمی‌داند. اما من که در این راه پیر شدم، آرزو می‌کنم که آخر کار، فوتبال ایران و فوتبالی‌های شمیران سر بلند باشند.

خاطره‌های فوتبالی

از شمیران تا امجدیه

۱۱ ساله بودم که به همراه ایرج دانایی‌فر به ورزشگاه امجدیه سابق و شیرودی فعلی می‌رفتیم. چرا که با امکانات آن روزهای شمیران نمی‌توانستیم برای موفقیت در فوتبال حرفه‌ای فعالیت کنیم. بعضی وقت‌ها از شمیران تا امجدیه را پیاده می‌رفتیم و با همین پیاده‌روی خودمان را به اصطلاح گرم می‌کردیم.

 به دلیل عشق و علاقه بی‌اندازه به فوتبال به هیچ‌وجه خسته نمی‌شدم. خیلی‌ها تعجب می‌کردند که چطور از شمیران فقط به عشق فوتبال به آنجا می‌آمدم. اما هدف من این بود که فوتبالیست موفقی باشم و باید این سختی‌ها را تحمل می‌کردم. از اینکه آن سختی‌ها و تلاش‌ها بی‌نتیجه نماند خیلی خوشحال هستم.

همدلی کم شده است

همزمان با بازی سوم ما در جام ملت‌های آسیا سال ۱۳۵۹ در کویت، جنگ تحمیلی شروع شد. در آن دوران تیم‌ملی ایران قهرمان بی‌چون و چرای آسیا بود و صاحب ۳ دوره قهرمانی پیاپی جام ملت‌های آسیا. خوب به خاطر دارم که در آن دوران کارشکنی‌ها و ناداوری‌های فراوانی شکل گرفت تا با شکست مسابقات را ترک کنیم. یک روز قبل از بازی با کویت خبر شهادت برادرم را به من دادند. این خبر علاوه بر من، روحیه همه اعضای تیم را ضعیف کرد. آنقدر روحیه‌ام خراب بود که یک نیمه به زمین رفتم و مثل همیشه بازی نکردم. بقیه بچه‌ها هم مثل من بودند و نمی‌توانستند بازی خوبی به نمایش بگذارند. آن روزها همبستگی تیمی قوی بود و اعضای تیم با تعصب و سختکوشی برای پیروزی مبارزه می‌کردند. اما متأسفانه دیگر روحیه همدلی میان فوتبالیست‌ها دیده نمی‌شود.

حسن روشن در یک نگاه 

حسن روشن در ۱۰ دی ۱۳۳۳ در محله تجریش متولد شده است. او سابقه سال‌ها توپ زدن در نقش مهاجم برای آبی‌پوشان پایتخت را در کارنامه ورزشی دارد. روشن سابقه بازی در تیم الاهلی امارات را هم دارد و از این نظر جزو نخستین لژیونرهای فوتبال ایران به شمار می‌رود. او در جام‌جهانی ۱۹۷۸ به‌عنوان مهاجم در تیم‌ملی فوتبال ایران توپ می‌زد و تنها گل کشور ما در مقابل تیم کشور پرو را به ثمر رساند. گلزنی با پیراهن تیم‌ملی به لهستان در المپیک مونترال و به ثمر رساندن ۲ گل در بازی با کره‌جنوبی گوشه‌ای از درخشش روشن در مستطیل سبز است.  

سال‌های حضور در باشگاه‌های حرفه‌ای

 ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷:باشگاه تاج 

 ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱:باشگاه الاهلی 

۱۳۶۱ تا ۱۳۶۲:باشگاه استقلال 

۱۳۶۲ تا ۱۳۶۳:باشگاه الاهلی

۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷: باشگاه استقلال

منتشر شده در همشهری محله منطقه یک به تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۲

برچسب‌ها