عمری با مرثیه‌هایش دل‌ها را روانه کربلا کرد و هرزمان گره‌ای در کار و زندگی اهالی می‌افتاد، پذیرای آنها در خانه‌اش می‌شد. با سبک زندگی مرحوم حاج «نادعلی کربلایی» پیرغلام و پدر ۳شهید در نوزدهمین سالگرد رحلتش آشنا می‌شوید.

همشهری آنلاین- ابوذر چهل امیرانی: ساکنان محله هلال‌احمر همیشه از مرحوم حاج «نادعلی کربلایی» به نیکی یاد می‌کنند؛ پیرغلامی که با عنایت اهل بیت(ع)، به شاعری و مدیحه‌سرایی پرداخت و ادب و تواضع او بین همسایه‌ها و اهل محل شهره بود.

خواندنی‌های بیشتر را اینجا دنبال کنید

«حسین‌علی رستمی» یکی از ساکنان منطقه۱۷ می‌گوید: «پدر مرحومم، حاجی را خوب می‌شناخت. برایم تعریف کرده بود که حاج نادعلی در ۲سالگی پدرش را از دست داد و مادرش که در سن کم ازدواج کرده بود، به خانه پدری‌اش برگشت. حاج نادعلی تا ۸سالگی کنار مادرش زندگی کرد تا اینکه به خانه مادربزرگش برگشت و کنار او ماند.»

او که اکنون ۶۰ساله است، ادامه می‌دهد: «آن‌زمان به این محدوده قلعه‌جی می‌گفتند. حاج نادعلی در همین قلعه بزرگ شد و برای اینکه مخارجش را تأمین کند و کمک‌حال مادربزرگش شود، سراغ کارهای مختلف رفت. مدتی در لحاف‌دوزی مشغول کار شد و تجربه کار در قصابی، دوچرخه‌سازی، گاوداری و... هم داشت. آن زمان، بیشتر زمین‌های منطقه۱۷ متعلق به فردی به‌نام «فلاح» بود. حاج نادعلی در زمین‌های او هم سبزی می‌کاشت و از درختانش میوه برداشت می‌کرد تا حقوق بگیرد. شاید همین سختی کشیدن‌ها باعث شده بود تا هوای کارگرها و خانواده‌های فقیر را داشته باشد. همیشه غصه این خانواده‌ها را می‌خورد و نه‌تنها خودش کمک حال آنها می‌شد، بلکه در مجالس مذهبی، اهالی را به دستگیری از نیازمندان تشویق می‌کرد.»

«روح‌الله رجبی» ۷۰ساله هم می‌گوید: «او از شاعران و مداحان مشهور بود. چندبار در محضر امام خمینی(ره) به مداحی پرداخت. در محافلی هم که مسئولان حضور داشتند، پس از مدیحه‌سرایی سراغ‌شان می‌رفت و از آنها می‌خواست مشکلات مردم جنوب‌شهر و فقرا را حل کنند.»

وی ادامه می‌دهد: «زمانی که آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور بودند، به خانه کربلایی آمدند. یکبار هم که حاج نادعلی به دیدار مقام معظم رهبری رفتند، حضرت آقا به ایشان لقب ابوشهیدین دادند.»

«محبت موسوی» ۵۰ساله هم می‌گوید: «وقتی در مجلس برای نوحه‌سرایی به او صله می‌دادند، پاکت را باز نمی‌کرد تا ببیند چقدر است. با اینکه او را برای حضور در خیلی از مجالس دعوت می‌کردند، اما با تمایل زیادی به مجالس خانگی به‌خصوص هیئت‌هایی می‌رفت که به‌نوعی کمتر شناخته شده بودند. خیلی مواقع هم می‌گفت امروز نذر داشتم و به همین بهانه از مسئولان هیئت‌ها صله نمی‌گرفت.»

مادربزرگی که استادی کرد

حاج «نادعلی کربلایی» سوم تیر سال۱۳۰۱ در قلعه‌جی به‌دنیا آمد و بیش از ۸۰سال در همین منطقه زندگی کرد. پدرش «خانعلی» و مادرش «ماه‌سلطان» نام داشتند و مادربزرگش که بین اهالی به «ننه‌جون» معروف بود، با ختم قرآن و ادای نماز قضای درگذشتگان، مخارج خود و نوه‌اش را تأمین می‌کرد. به‌همین دلیل، نادعلی از سن کم مشغول کار شد و شب‌ها سراغ تحصیل رفت. تلاوت قرآن و شعرسرایی را از ننه‌جون یاد گرفت و همیشه می‌گفت مادربزرگم حق استادی گردنم دارد. مرحوم کربلایی از کودکی به سفارش ننه‌جون در محافل مذهبی حضور چشمگیری داشت و همه حواسش را به مداحان و شاعران می‌داد. گاهی اوقات هم تا صبح مشغول نوشتن شعر می‌شد تا اشعارش را در مجالس بخواند. همیشه هم از ننه‌جون می‌خواست شعرهایش را بشنود و اگر نقصی دارد، بگوید، اما هرچه سعی می‌کرد، شعرهایی که می‌نوشت او را راضی نمی‌کرد.

حادثه‌ای که مسیر نادعلی را تغییر داد

نادعلی کم‌کم بین اهالی به مداح سینه‌سوخته و دلسوز معروف شد. اخلاص را شرط اول مداحی می‌دانست و معتقد بود وقتی دل مداح زلال بود و معرفت هم پیدا کرد، کلامش چشمه جوشانی می‌شود که جاری شده و به دل مردم نفوذ می‌کند. به‌همین دلیل می‌تواند با منقبت و فضیلت‌هایی که از چهارده معصوم(ع) بیان می‌کند، مستمعین را هدایت کند.

او به‌سرعت مشهور شد و برای اینکه سروقت به محافل مذهبی برود، سوار موتورسیکلت می‌شد. یکی از همین روزها که همراه پسرش حسین از هیئت به‌سمت خانه برمی‌گشت، با تریلی تصادف کرد و پای چپش آسیب دید. مدتی طولانی در بیمارستان بستری و چند جراحی روی پای او انجام شد. در نهایت با پای گچ گرفته از بیمارستان مرخص شد.

«مصطفی خرسندی» یکی از شاعران آئینی و از شاگردان حاج نادعلی می‌گوید: «حاجی تصادف کرد و پای او از کار افتاد. گفته بودند باید پای او قطع شود. حاج نادعلی قبل از این کار به مشهد رفت. برای ما تعریف کرد که در حرم امام رضا(ع) شروع به گریه کردم تا اینکه بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، از جا بلند شدم و به‌راه افتادم، بدون اینکه عصایم را برداشته باشم.»

نادعلی در آن سفر مقدس شفا پیدا کرد و همانجا از امام رضا(ع) خواست طبع شعرش را قوت ببخشد تا خودش اشعار مجالسش را بسراید. این شعر هم همانجا به ذهنش خطور کرد: «خواهی اگر که درد ترا حق کند دوا/ رو کن به بارگاه شه دین رضا» او سپس با پای خود به مجالس مذهبی رفت و اشعاری که از دل سوخته‌اش برمی‌خاست، سر داد. کاروان عشق، راهیان نور، مقتل سالار شهیدان، گلزار کربلایی، مجموعه ۳جلدی ارمغان کربلا، مجموعه ۲جلدی شکوفه‌های غم، فاطمة الزهرا(س)، نوحه سرایان، صحیفه‌ ایثار، شهید گمنام و ارمغان شهید، آثار این پیرغلام اهل بیت(ع) هستند که نه‌تنها مرحوم کربلایی آنها را در مجالس خود خواند، بلکه سال‌هاست منبعی غنی از شعر و ذکر اهل بیت(ع) هستند که مداحان در مجالس خود می‌خوانند.

حاج «محمد بازوبند» از مداحان پیشکسوت و شاگرد مرحوم کربلایی می‌گوید: «حاجی به شعرهایش خیلی علاقه‌ داشت چون آنها را هدیه امام حسین(ع) می‌دانست. از میان شعرهایی که گفته بود، بیشتر اینها را می‌خواند: مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم، این گنج پربهاست من ارزان نمی‌دهم/ نام تو را به نزد اجانب نمی‌برم، چون اسم اعظم است به دیوان نمی‌دهم.»، هر روز زنم بوسه به خاک قدمت/ چون تربت تو مُهر نماز است حسین»

تقدیم ۳دسته گل

خداوند به حاج نادعلی و همسرش رقیه خانم ۵پسر و ۴دختر بخشید. «حسین» بارها با تن مجروح از جبهه به خانه برگشت و خوب نشده به مناطق جنگی برگشت. او پس از سال‌ها تحمل جراحات ناشی از جنگ تحمیلی، ۲۵مهر سال۱۳۸۹ به شهادت رسید.

«محسن» هم مثل او چندبار زخمی و در نهایت ۵فروردین سال۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی رقابیه شهید شد.

«مجید کربلایی» هم درست ۴۰سال پیش یعنی ۶اسفند سال۱۳۶۱ در عملیات رمضان مفقودالاثر شد و تاکنون خبری از او یا پیکرش نشده است. بی‌خبری از او سبب شد تا حاج نادعلی دنبالش برود، اما نتوانست از جبهه دل بکند و همانجا ماند. در شب‌های عملیات مداحی می‌کرد و روزها اسلحه به‌دست می‌گرفت و پابه‌پای رزمنده‌ها می‌جنگید. او سپس به خانه برگشت و در مساجد و حسینیه‌ها به مرثیه‌سرایی پرداخت. در نهایت ۳سال به‌خاطر سکته‌ مغزی در بستر بیماری بود تا اینکه ۶اسفند سال۱۳۸۲ یعنی چهارم محرم سال ۱۴۲۵هجری قمری به دیدار حق شتافت. پیکر این مداح و شاعر پیشکسوت در بهشت زهرا(س)، قطعه۷۶، ردیف۱۵۶ قرار دارد.

«سعید امیری» از ساکنان قدیمی منطقه می‌گوید: «کربلایی همیشه با وضو وارد هیئت و حسینیه می‌شد. در خانه‌اش کلاس مداحی برپا می‌کرد و شاگردان زیادی هم تربیت کرد که امروز نام‌آور شده‌اند؛ مثل حاج اکبر و حاج محمد بازوبند، محمود کاظمی، ناصر مؤذن، مصطفی خرسندی، امیرحسین احمدی، مجید شائقیان و باقر فروزان.»

برچسب‌ها