همشهری آنلاین – سمیرا باباجانپور: میرزا رضا از کرمان آمده بود که شکایت حاکم کرمان را به عرض شاه برساند؛ اما روزگار طی چند سال طوری ورق خورد تا او با پنجلول روسی که برای قتل کامران میرزا خریده بود، ناصرالدینشاه را بکشد و بشود رضای شاهشکار.
قصههای تهران را اینجا دنبال کنید
بعد از تیراندازی شاه را بر روی یک صندلی نشاندند، دستمالی روی زخمش گذاشتند که همان جا جان داد؛ اما این پایان شاه نبود. چون یک سال طول کشید تا او را درجایی دفن کنند که کشته شده بود؛ چرا که تشریفات پس از مرگ چهارمین پادشاه دودمان قاجار دست کمی از تشریفات زمان حیاتش نداشت.
از زمان قتل یک سال طول کشید تا مقدمات خاکسپاریاش فراهم شود. برای همین از همان روزهای اول پس از قتل با توجه به طولانی بودن روند آمادهسازی تشریفات خاکسپاری شاه، جسد او را به تکیه دولت منتقل کردند؛ درست جایی که هر سال در ایام محرم کنار زنان حرمسرا مینشست و تعزیه را تماشا میکرد. جسد شاه یک سال در یک محفظهای شیشهای ماند تا در محوطهای بین مزار حضرت عبدالعظیم حسنی و امامزاده حمزه به خاک سپرده شود.
نکته مهم در ماجرای قتل ناصرالدینشاه این بود که هیچکس آمادگی مرگ او را نداشت و گویا او اینطور القا کرده بود که قرار است تا ابد بر مردم ایران حکمرانی کند. همین موضوع موجب شد تا نه بنای یادبودی برایش فراهم شود و نه آرامگاه مناسبی. جالب اینکه سنگقبر او چهار سال طول کشید تا آماده شود؛ سنگی که حسین حجارباشی از استادان صاحب نام یزدی ساخت؛ اما جالب است بدانید شومی سنگ قبر ناصرالدینشاه برای مردم دست کمی از خودش نداشت؛ چون در فرایند انتقال آن از یزد به تهران حدود ۵۰ نفر از دنیا بروند و حسین حجارباشی هم که ۴ سال از عمر خود را صرف ساخت آن کرده بود با دریافت مزد ۱۰۰ تومانی از مظفرالدین شاه برای آن همه زحمت دق کند و از دنیا برود.
امروز از آن همه شکوه و جلال مرگ ناصرالدینشاه تنها تصویری از جنازه او در تکیه دولت باقی مانده، صندلی و دستمال خونآلودی که روی آن جان داده بود و البته سنگ قبری که نه بر سر مزار بلکه در موزه نگهداری میشود.
جالب اینکه بدانید سال ۱۳۸۴سازمان میراث فرهنگی با همکاری انستیتو پاستور DNA ناصرالدینشاه از روی دستمال آغشته به خون استخراج کردند تا خصوصیات و ویژگیهای جسمی او را کشف کنند که البته هنوز گزارشی از آن منتشر نشده است.