به گزارش همشهری آنلاین، منصوره اتحادیه میگوید: «در کودکی نخستین کتابی که از کتابخانه شخصی پدرم برداشتم و مطالعه کردم، درباره زندگی کریمخان زند و جنگهای او بود. مادرم نیز به زبان فرانسه مسلط بود و همیشه برایم رمانهای فرانسوی میخواند؛ رمانهایی که داستان آنها به اتفاقات قرن نوزدهم مربوط میشد و پر از تصاویر و نقاشیهای جذاب بود.»
اتحادیه درباره تهران، آداب و رسوم، نوروز پایتخت و ...حرفهای شنیدنی بسیار دارد.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
نوروز در تهران قدیم
منصوره اتحادیه خاطرات زیادی از تهران قدیم دارد. شنیده شدن صدای آواز در کوچهباغها، عید دیدنی رفتن با درشکه و خانههایی با معماری درونگرا از جمله این خاطرات است: «یکی از زیباییهای تهران قدیم که دیگر خبری از آن نیست، آواز خواندن مردم در کوچهباغها بود. هر کسی که از کوچهباغهای تهران عبور میکرد، با صدای بلند آواز میخواند و حال مردم را خوب میکرد. ما در تهران قدیم، همسایههای پر سر و صدای دیگری هم داشتیم؛ پرندههایی که روی درختان کاج و چنار مینشستند و صدایشان تمام محله را پر میکرد. حالا خیلی وقت است که به دلیل آلودگیهای مختلف، پرندهها از تهران رفتهاند و ما در شهرمان کمتر پرنده میبینیم.»
وقتی از اتحادیه درباره رسم و رسوم تهرانیها میپرسم پاسخ میدهد: «آداب و رسوم روزهای خاص مانند نوروز در گذشته، تفاوت زیادی با آداب و رسوم امروز نداشت، اما مواردی باعث میشد نوروز دوران جوانی ما لذتبخشتر از امروز باشد. آن زمان «شیرینی» مثل حالا در همه روزهای سال در دسترس نبود و ما بچهها به شوق خوردن شیرینی به استقبال نوروز میرفتیم. از مدتها قبل خانمهای خانه دور هم جمع میشدند، بادام و شکر میکوبیدند و شیرینی میپختند تا در روزهای عید مورد استفاده قرار بگیرد. دید و بازدیدها هم خیلی رسمی انجام میشد و برای عیددیدنی، حتماً باید از خانه بزرگترها شروع میکردیم. آن زمان ماشین شخصی خیلی کم بود و بسیاری از مردم تهران برای دید و بازدید عید از درشکه استفاده میکردند. پوشیدن لباس نو هم که حلاوت خودش را داشت.»
زمانی برای خوب زیستن
این مورخ درباره مقایسه تهران امروز با تهران قدیم میگوید: «هر زمانی شرایط و ویژگیهای خودش را دارد. اینکه انتظار داشته باشیم همه رسم و رسوم قدیم در زندگی امروز هم جریان داشته باشد، نابجاست. درست است که صمیمتها در روزگار قدیم بیشتر بود، اما نسل من خیلی به دنبال کار و تحصیل نبود. من هم خیلی اتفاقی در مسیر درس و ادامه تحصیل قرار گرفتم. اگر درس هم نمیخواندم، کسی مشکلی با این موضوع نداشت. اما در زمان حاضر تحصیلات برای اکثر خانوادهها اهمیت دارد. این روزها جوانان نسبت به دوره ما آزادی عمل بیشتری دارند و بهطور کلی زندگی کردن، درس خواندن، در اجتماع بودن و فعالیتهای مختلف داشتن بسیار راحتتر از روزگار قدیم تهران شده است. معتقدم هر زمانی که در آن زندگی میکنیم، زمان خوبی است؛ به شرطی که از همه داشتههایمان بهترین استفاده را ببریم.»
سنگلج؛ بهترین محله تهران
اتحادیه میگوید: «عودلاجان بزرگترین محله تهران بود و عدهای از شاهزادگان و کارمندان دولت آنجا زندگی میکردند. «ارگ» کوچکترین محله تهران که محل سکونت شاه و خانواده سلطنتی بود، داخل حصاری قرار داشت و با پل به شهر متصل میشد. بیشتر تاجران هم در محله «بازار» زندگی میکردند و به تجارت مشغول بودند. اعیان و رجال، «سنگلج» را بهترین محله تهران برای زندگی میدانستند و در این محله ساختمانها و دکانهای زیادی ساختند. «چالمیدان» هم محله بزرگی بود، اما چون آبوهوای خوبی نداشت، رجال سرشناس آنجا زندگی نمیکردند. بیشتر سربازها، توپچیها و غلامها ساکنان محله چالمیدان بودند.
خانههای اجارهای و ماجرای نوکرها
کمبود مسکن در تهران باعث شد در اوایل دوران حکومت آقامحمدخان قاجار، پدیده اجارهنشینی برای نخستین بار به پایتخت بیاید. برنده جایزه برگزیده تهران میگوید: «در آن روزگار برخی افراد، قسمتی از خانه خودشان را که معمولاً فقط یک اتاق بود به دیگران اجاره میدادند. معمولاً ثروتمندان و بازاریان مستأجر نداشتند و این «نوکر»ها و «مستخدمین» بودند که چون حقوقشان کفاف زندگیشان را نمیداد، بخشی از خانهشان را اجاره میدادند. معاملات خرید و فروش زمین در تهران نیز در حضور یکی از علما انجام میشد و عدهای هم بهعنوان شاهد در این معاملات حضور داشتند. «آب» یکی از مشخصات اصلی برای تعیین قیمت املاک بود؛ تا جایی که در اکثر نامههایی که برای خرید و فروش زمین نوشته میشد، علاوه بر مساحت زمین و امکاناتی که داشت، مقدار آبی که زمین در اختیار داشت هم ذکر میشد.»