وقتی یک مادر نمونه، مقابلت بنشیند که در کمال آرامش و متانت از پستی و بلندی‌های زندگی‌اش برایت بگوید و پیچ و خم‌هایی را برایت تصویر کند که طی کردن آن هر انسانی را از پای درمی‌آورد، آنوقت تو می‌مانی که کدام فصل زندگی‌اش را رمزگشایی کنی،  وقتی همه‌چیز در رمز و رازی معنوی پیچیده شده است.

همشهری آنلاین - لیلا به طلب:  رازها لایه‌لایه گشوده می‌شوند و تو باورت نمی‌شود یک مادر ۵۲ساله، عمده بار مسئولیت پرورش ۴ فرزند را به دوش کشیده باشد و در میانه‌های راه زندگی، هنگامی‌که تنها بیست و چند ساله است، قدم در راه تحصیل علم گذاشته باشد و با صلابت به درجه دکترای علوم حوزوی نایل آمده باشد. وقتی تألیفاتش را مقابلت روی میز می‌گذارند، دیگر پازل کامل می‌شود؛ همه چیز مهیاست برای بوسه زدن بر دست‌های مادری که بوی بهشت می‌دهد و خودش معتقد است هزاران زن مانند او چنین راهی را پیموده‌اند. اما حالا که ما در یکی از محله‌های خودمان همین‌جا در حوالی پل سیدخندان، از گوهر وجود مادری چون دکتر «ناجحه سعیدی» بهره‌یافته‌ایم، فراز و نشیب‌هایی را که در گفت‌وگو با ما مرور کرد در ادامه بخوانید.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید


آرمان‌های یک مادر، معجزه می‌کند 

وقتی با یک مادر نمونه مواجه‌ باشی که موفقیتش هم زبانزد است نخستین سؤالی که به ذهنت می‌رسد چگونگی دستیابی به موفقیت شغلی در کنار مسئولیت‌های مادری است. آنچه سعیدی پاسخش را به اعتقاداتش گره می‌زند و می‌گوید اعتقاد انسان، خط‌مشی او را تعیین می‌کند. او خودش را جزو آرمانگرایانی می‌داند که هیچ چیز مانع دستیابی به آرمان‌هایش نشده و فقط برخی مسائل کندکننده مسیر حرکتش بوده و حتی گاهی باعث تقویت روحیه سرسختی در او شده. او می‌گوید وجود فرزند مانع حرکت در این مسیر نبوده و فقط دغدغه‌ها و مشکلات طی این مسیر را افزایش داده.

دوراهی یا یک راه مشترک 

وقتی از ایشان می‌پرسم که میان دوراهی فرزند و آرمان‌ها کدام را انتخاب می‌کند می‌گوید: «هر دو، چون فرزند در مسیر دستیابی به آرمان قرار می‌گیرد و تضادی با آرمان‌های من نداشته است. مسیر بندگی خداوند این اعتقاد را در انسان ایجاد می‌کند و با وجود فرزند است که یکی از ابعاد گسترده انسان رشد پیدا می‌کند. حتی دین در این مورد، راهکارها و بسته‌های تقویتی پیش رویمان قرار می‌دهد. همان‌گونه که عنوان می‌کند: الجنه، تحت اقدام الامها. یعنی تنها به صرف زن بودن چنین امتیازی به ما داده نمی‌شود و به سبب مادر بودنمان است که این امتیاز نصیبمان خواهد شد.» 

پنج راز موفقیت یک مادر نمونه 

راز موفقیت انسان‌های موفق، درس‌هایی هستند که برای آموختنشان نیاز به تجربه دوباره نیست. وقتی این کلیدهای طلایی را از دکتر سعیدی می‌خواهم می‌گوید امید به لطف خدا پررنگ‌تر از سایر موارد در زندگی‌ام بود و بعد توکل و اعتماد به خداوند: «در مرحله بعد، پرورش بُعد انسانی یکی از اهداف من برای انتخاب این شیوه زندگی بود چون تصور می‌کنم انسان تک بعدی نیست و اگر مادر خوبی برای فرزندانم باشم به یکی از ابعاد وجودی یک انسان پرداخته‌ام و برای افزایش ظرفیت نیاز است در کنار تمام ابعاد زندگی به تحصیل علم بپردازم تا به کمال دست پیدا کنم. پرورش بعد انسانی این نیرو را در من به وجود آورد که در رویارویی با مسئولیت‌های دیگرم به‌ طور خستگی‌ناپذیر عمل کنم. در مرحله بعدی همت، پشتکار، انگیزه وعلاقه به ادامه مسیر باعث طی مسیر به بهترین نحو است.» 

تحصیل علم با مشقت 

«من در اوج تحصیلاتم فرزندان قد و نیم قدی داشتم. به شدت عاشق علم و این مسئله را قبل از ازدواج با همسرم در میان گذاشته بودم. من در زمان تحصیلات حوزوی همزمان سطح سه و چهار دروس حوزه را با هم می‌خواندم که برای سطح چهار باید چهار روز درهفته در کلاس حضور داشتم و برای سطح سه باید خودم را به دماوند می‌رساندم و پنج روز هم در این حوزه حضور می‌یافتم. زمان تحصیلم سه فرزند دبستانی و یک دختر مهدکودکی داشتم. در حین درس تمام حواسم به کارهای بچه‌ها بود. مدام در حال دوندگی بودم تا بتوانم درهمه کلاس‌ها حضور داشته باشم و برای بعضی از کلاس‌ها هم نوار درس‌ها را دریافت می‌کردم و مدتی بعد آنها را پس می‌دادم. آشپزی برای فرزندانم که در حال رشد بودند از اولویت‌هایم بود و عصرها هم به درس‌هایشان می‌رسیدم.»

وقتی خلاقیت کار خودش را می‌کند 

فرصت که کم باشد و انسان هم پیگیر دستیابی به اهدافش، چاره‌ای نمی‌ماند جز آنکه دست به دامان خلاقیت شوید: «فرزندانم با فاصله سنی کمی متولد شدند و گاهی سر انگشتان من به خاطر شستن لباس‌های آنها زخم می‌شد اما تا ساعت ۱۲شب این کار را انجام می‌دادم و صبح زود وقتی بچه‌ها خواب بودند درس‌هایم را می‌خواندم. هر وقت خسته می‌شدم شرایط و توفیقی فراهم می‌شد. برای همین، امور را به خدا می‌سپردم و اعتماد کامل به خداوند داشتم وحس می‌کردم هزاران نفر مانند من وجود دارند. احساس می‌کردم زن موجودی مصرف‌کننده نیست. چون انسان هر انتظاری از خودش داشته باشد به همان دست پیدا می‌کند.» 


هرچه بکاری، همان را برداشت می‌کنی

در زندگی با فرزندانم صمیمی بودم و با وجود آنکه بسیار شیطنت می‌کردند، زیاد با آنها کلنجار نمی‌رفتم وحوصله‌ام زیاد بود. احساس می‌کردم باید برای فرزند سرمایه‌گذاری عاطفی و فرهنگی کرد تا به نتیجه رسید. چون انسان مرهون انتخاب‌ها و عملکردهایش است و این انتخاب‌های گذشته است که آینده را می‌سازد. گاهی شرایط پراسترسی را پشت سر می‌گذاشتم که به‌صورت امتحان به آن نگاه می‌کردم و تصور می‌کردم برای آنکه مادر خوبی باشم باید صبر پیشه کنم. گاهی همسران با بروز مشکلی، راه جدایی را انتخاب می‌کنند در صورتی که با وجود فرزند نمی‌شود به این آسانی بر زندگی خط بطلان کشید. تواندمندی‌های یک زن می‌تواند معجزه کند. می‌تواند نیرویی ایجاد کند تا یک مادر بار زندگی را به فراخور موقعیتی که پیش رویش است با جان و دل بپذیرد و زیر بار مشکلات خم نشود.  


یک تنه در تندباد زندگی

دکتر سعیدی برای اشتغالات همسرش احترام زیادی قائل است و برای همین بار زندگی را تا جایی که می‌توانسته به دوش کشیده. او می‌گوید: «همسرم برای نظام اسلامی خدمت می‌کرد و این کار را با اعتقاد قلبی انجام می‌داد. از آنجا که در اصل اعتقادمان تضادی نداشتیم، با هم کنار آمده بودیم. من با این مسئله مشکلی نداشتم که مسئولیت‌ها به عهده من باشد چون پذیرفته بودم انسان توانمندی هستم که از پس مسئولیت‌ها بر می‌آیم و فقط مشغله‌هایم نسبت به افراد دیگر بیشتر است. فرزندان من اجتماعی بودند اما من برای این اجتماعی بودن، حد تعیین کرده بودم تا تعادل لازم ایجاد شود. تعریف من برای فرزندانم این بود که دوستی با کسانی شکل می‌گیرد که چند وجه مشترک بین آنها و انسان وجود داشته باشد و انسان آنقدر محتاج دوست نیست که با هر شخصی ارتباط دوستی برقرار کند.» 

ثمره شیرین زحمات مادر 

وقتی نتیجه زحمات یک مادر، فرزندانی تحصیلکرده و فهیم باشند، خستگی طی مسیر هر قدر هم که سخت باشد به تن مادر نمی‌ماند. سعیدی می‌گوید فرزندانم از نظر دینی افراط و تفریط ندارند و هر جا شبهه‌ای داشته باشند هنوز با هم صحبت می‌کنیم. این موضوع از دوران نوجوانی در میان ما باب بود و اگر مسئله‌ای برای فرزندانم ایجاد می‌شد قرآن را باز می‌کردم و با خواندن آیه‌ای مرتبط، مسائل را برایشان توضیح می‌دادم تا از دیدگاه شرع مطلع شوند. برای تمرین نماز از بین آنها پیش‌نماز تعیین می‌کردم و با هم نماز می‌خواندیم. احکام دین را با زبان خودشان می‌گفتم تا بچه‌ها از دین زده نشوند. پسر اولم مهندس صنایع و دانشجوی دوره کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی، پسر دومم مهندس مکانیک و پسر سومم مهندس آی. تی و دخترم مهندس معماری است.  

برخی از آثار

ترجمه «خصایص الحسینی» -  زندگی امام حسین (ع) - تألیف آیت‌الله ‌شوشتری 
 «از بلوغ تا یائسگی»
 (فقهی‌ـ پزشکی)
 «اسوه حسنه» - زندگی پیامبر اسلام 
 «شرحی بر مناجات شعبانیه» 
 «اسماءالحسنی»  - پیرامون نام‌های  خداوند 
 «احسن القصص»

---------------------------------

منتشر شده در همشهری محله منطقه ۷ به تاریخ ۱۳۹۳/۱/۳۱