دستگاه بوق میزند. نگهبان ارشد جلو میآید و میپرسد کلید با او نیست؟ او پالتواش را باز میکند. هر نوع اسلحهای که فکرش را میکنید به کمرش آویزان است. نگهبان لعنت میفرستد و خشونت شروع میشود.» خیلی از ما این سکانسهای خشن فیلم ماتریکس را دیدهایم و احتمالا از جلوههای ویژهاش لذت بردهایم. اما آیا تاثیرات این تماشای بیحساب و کتاب خشونت بر ذهن و رفتارمان را میدانیم؟
ارسطو فکر میکرد تماشای ترس در نمایشها باعث میشود ترس ما بریزد. اما اگر فیلمهای خشن امروزی را هم میدید آیا میگفت آنها باعث میشود خشونت ما تخلیه شود؟ تا سالها روانشناسها هم همین گونه فکر میکردند. شما از زبان مردم هم بارها شنیدهاید که برای خالی شدن هیجانشان به فیلمهای خشن پناه بردهاند. اما آیا واقعا اینگونه است؟
همچنان که به عقیده کارشناسان، تلویزیون میتواند عامل مؤثری در رشد و تحول سامانههای ارزشی و شکلدهنده رفتارهای مثبت باشد، اما نتایج پژوهشهای تازه نشان داده است که تماشای خشونت در برنامههای تلویزیونی بهخصوص کودکان را خشن و نافرمان بار میآورد.
پژوهش اخیر گروهی از محققان انگلیسی نشان داده است کودکانیکه در سنین بین 2 تا 5 سالگی برنامههای خشونتآمیز تلویزیونی و ورزشهای رزمی تماشا میکنند، در سنین بالاتر بیش از سایرین پرخاشگر و نافرمان شده و رفتارهای ضداجتماعی از خود نشان میدهند.
این در حالی است که بسیاری از کارتونهایی که امروزه حتی از صدا و سیما پخش میشوند، فضایی خشونتبار دارند و اگر کودکان قدیم که امروز نسل جوان را تشکیل میدهند، با برنامههایی آرام و داستانهایی که محور آنها روابط انسانی بود بزرگ شدند، کودکان امروز با انواع و اقسام رباتهای جنگنده و شخصیتهایی که مرتب در حال جنگو گریزند، زندگی را میگذرانند.
فیلترینگ تعطیل!
نتایج پژوهشها شاید این نکته را به ما یادآوری کند که چنین نقصی، اگرچه در روند برنامهسازی برای کودکان، از دهههای گذشته وجود داشته، اما به هرحال مسئولان ما را تبرئه نمیکند. چنانکه بیتوجهی مسئولان در سازمان صدا وسیما باعث شده است برنامههای کودک ما هم مثل برنامههای بزرگسالان، لبریز از صحنههای خشونتآمیز باشد.
دکتر پرویز مظاهری، روانپزشک و دبیر انجمن علمی روانپزشکان، با ابراز تأسف از اینکه برنامهریزان صدا و سیما بهرغم اینکه روانشناسان زیادی دارند، ولی فیلمهایی که در قالب کارتون یا برنامههای کودک نمایش داده میشوند از این فیلترها عبور نمیکنند، به همشهری میگوید: با تحقیق در مورد تأثیر برنامههای خشونتآمیز تلویزیون بر کودکان و نوجوانان، معلوم شده است که آنها ترس از خشونت ندارند و بهتدریج میپذیرند که خشونت راهی برای حل مشکل است و به تقلید آن میپردازند، بهطوری که ناخودآگاه با شخصیتهای خاصی چه قربانیان و چه قربانیکنندگان همانندسازی میکنند.
او با تأکید بر اینکه این فیلمهای وارداتی ضررهای عمدهای را برای کودکان به همراه دارد، ادامه میدهد: سامانه عصبی کودک توسط این برنامهها تحریک میشود و او را هیجانزده میکند و کودک یاد میگیرد با پیروی از این الگوهای منفی در خانواده یا در مدرسه از خودش خشونت نشان دهد.
این در حالی است که درصد زیادی از فیلمهای سینمایی یا کارتونها کشت و کشتار را نشان میدهند و مرتب از انواع و اقسام اسلحه استفاده میکنند.
دکتر مظاهری با بیان اینکه کودکان همیشه بهدنبال ابراز وجود و مشهور شدن هستند و مسلما با تماشای این وقایع حتی برای مشهور شدن هم که شده مبادرت به انجام آنها میکنند، ادامه میدهد: بهعنوان مثال نوجوانانی که در آمریکا و فنلاند اقدام به قتلهای متعدد کردند، قبل از انجام این جرائم، از این اقدامات خود در فضای دیگری فیلم تهیه میکردند که همه مردم این صحنهها را تماشا کنند.
سازندگان هم تشویق میشوند
این روانپزشک در حالی به تاثیر خشونت در تلویزیون در کودکان اشاره میکند که به عقیده سایر کارشناسان سازنده محصولات اینچنینی، هم این را متوجه شدهاند که هرچه میزان خشونت در فیلمها و سریالها بیشتر باشد، تعداد بینندههایشان هم بیشتر میشود. برای همین هم شبکهها برای پاسخ به درخواست بینندهها از این فیلمها استفاده میکنند.
دکتر محمدعلی شهرکی، روانپزشک نیز در گفتوگو با همشهری توضیح میدهد: نشان داده شده که صحنههای خشن به شکل خفیف حتی ممکن است باعث کاهش خشونت در جامعه هم بشود چون به شکلی باعث تخلیه هیجانات کسی میشود که مشغول تماشای آن است، اما اگر این خشونت شدید باشد، باعث برانگیختگی و تحریک بیننده میشود، بهطوری که ممکن است قبح این خشونت در ذهن بیننده از بین برود و به صحنههای خشونتآمیز اقدام کند.
وی نیز به تاثیر این صحنههای غیراستاندارد روی کودکان و همانندسازی این گروه سنی اشاره میکند و ادامه میدهد: چون هویت کودک هنوز شکل نگرفته و هنوز بهدنبال آرمانسازی است، شاید بهتر باشد که در تمام دنیا و در رسانهها، برنامههای تلویزیون گروهبندی شود که مثلا یک فیلم مناسب با چه سنی است و ساعت پخش آن باید چه ساعتی باشد.
نکته دیگری که به عقیده این روانپزشک بسیار مهم است این است که مخاطب خشونتی که در سالهای اخیر به انیمیشن کشیده شده، باز کودک و نوجوان است. «مسئله دیگر نیز بازیهای رایانهای است. در مورد این بازیها کودک خود اجراکننده صحنه است. این کار 2 اثر مختلف دارد؛ یکی اینکه چون خود کودک اقدام به صحنهسازی میکند، از نظر هیجانی تخلیه خواهد شد و این احساسات و هیجانات انباشته نمیشود. اما مورد بعدی این است که اگر خشونت بازیهای رایانهای شدیدتر باشد، عوارض تحریکپذیری و از بین رفتن قبح خشونت را قطعا به همراه خواهد داشت.»
دکتر شهرکی با بیان این عبارات، ادامه میدهد: مشکلی که وجود دارد این است که بازیهای رایانهای زمینهای است برای آمادهسازی ذهن کودکان برای انجام عملهای خاص. مثلا اگر فرض کنیم سازنده بازی کامپیوتری هدفش این باشد که بر فرض کودکان ایرانی یا هر جای دنیا همیشه با یک اندیشه خاص مبارزه کنند یا در یک قالب خاص بگنجند، در این صورت ما بهطور ناخودآگاه کودک را برای رفتار خشونتآمیز در بزرگسالی آماده میکنیم.
«واکنشهای فیزیولوژیکی که بدن در مقابل استرس از خودش نشان میدهد و تحریک سیستم عصبی اتونومیک، تغییر در وضعیت فشار خون و گاهی اوقات تنشها و دردهای عضلانی، عوارض گوارشی و تشدید برخی بیماریهای خاص از جمله عوارضی هستند که در هنگام مواجهه با صحنههای خشن ممکن است برای فرد بیننده اتفاق بیفتد.»
محتاطیم ولی استاندارد هم نیستیم
دکتر شهرکی با بیان این عبارات معتقد است: به جرأت میتوان گفت تلویزیون ما از نظر پخش صحنههای خشن که مسئله رایجی در سینمای جهان است، محتاطانه برخورد میکند ولی مشکل رسانههای ما این است که رسانه ملی ما بهصورت کاملا غیرتعمدی گاهی اوقات در ابراز صحنههای خشونتآمیزی که تعادل روانی مردم را به خطر میاندازد، خیلی کارشناسانه برخورد نمیکند و مسائلی را مطرح میکند که ممکن است از ظرفیت مردم عادی خارج باشد، در حالی که بسیاری از رسانههای دیگر این صحنهها را بهدلیل اینکه نگران سلامت روانی مردمشان هستند نشان نمیدهند.وی با بیان اینکه خشونت باید به بخشهای خاصی از رسانه کانالیزه شود تا امنیت روانی مردم بیشتر شود، تبلیغات را نیز در این میان مقصر میداند و میگوید: گاهی اوقات رسانه ملی ما در پخش تبلیغات نیز تحریک ایجاد میکند؛ بهطوری که خیلی از این تبلیغات بیجاست و در زمانها و دفعات نامناسب اتفاق میافتد.
به عقیده دکتر شهرکی مخاطب تلویزیون ما عام است و در واقع بیشتر مردم ما محکوم به دیدن این تبلیغات هستند؛ پس لازم است که در مورد پخش این تبلیغات هم برنامهریزی اساسی شود چون همین امر هم تحریکپذیری و پرخاشگری را در بیننده افزایش میدهد. پس در اینجا هم مسائل مالی باید فدای امنیت روانی بینندهها شود.