قهوه‌خانه‌ها از مکان‌های پررفت‌وآمد شهر در عهد قدیم به‌ویژه ‌ماه رمضان بودند. در ماه رمضان هنگام عصر مردها بعد از پایان کار روزانه به قهوه‌خانه می‌آمدند و هم خستگی از تن به در کرده و هم از اخبار روز شهر باخبر می‌شدند.

 همشهری آنلاین _ سروش جنابی : در روزگاری که خبری از مطالعات عمیــق روان شناســی و رشــد قارچ گونــه ابزار ارتباط جمعی نبود، ترنابازی با نیت گره‌گشایی از کار خلق خدا و به عنوان یک ســرگرمی جذاب متولد شد؛ نمایشــی که در پایان یک پیــام اخلاقی را برای مخاطب داشــت و باعث حل بســیاری از مشکلات می‌شد. زنگ مرشــد، شــروع کار بود. مرشــد گاهی در نقــش گرداننده یا کارگزار با همان ســلام و احوالپرســی معمول با مردم حاضــر در اجرای نمایش ســر صحبت را باز می‌کــرد و به همین ســادگی مردم وارد صحنه نمایش می‌شدند.

«داریوش شهبازی»، تهران شناس،  قهوه‌خانه‌ها را با ویژگی دوگانه ابزار رسانه‌ای و تفریحی می‌خواند و می‌گوید که در عهد ناصری عوامل حکومتی اخبار مهم را در قهوه‌خانه «فراش‌باشی» اعلام می‌کردند. او به ‌نام چند قهوه‌خانه مهم اشاره می‌کند: «قهوه‌خانه پنجه‌باشی زیر شمس‌العماره، قهوه‌خانه باغ ایلچی گذر لوطی صالح، قهوه‌خانه فراش‌باشی در بازارچه قوام‌الدوله، قهوه‌خانه فخرآباد دروازه شمیران، قدیمی‌ترین قهوه‌خانه به نام چال در بازار حضرتی، قهوه‌خانه رجب تنبل در باغ فردوس.»

ترنابازی در ۳۰۰قهوه‌خانه

به گفته دکتر «اردشیر صالح‌پور»، ترنابازی یکی از قدیمی‌ترین آیین‌های نمایشی است که زادگاه آن قهوه‌خانه است. تاریخچه و شکل‌گیری قهوه‌خانه‌ها به ۴۰۰ سال پیش و دوره صفویان می‌رسد و در واقع اوج اعتبار قهوه‌خانه‌ها در همین دوران بود و بعدها ترنابازی به یکی از سرگرمی‌های مردم به‌ویژه تهرانی‌ها قهوه‌خانه تهران تبدیل شد و هر شب این مراسم را در ٣٠٠ قهوه‌خانه اجرا می‌کردند. این استاد و پژوهشگر نمایش‌های آیینی، به روزگاری که هنوز تهران به‌اندازه امروز عریض‌ و طویل نشده بود و تعداد محله‌های پایتخت کمتر از انگشتان کف دست بود، بازمی‌گردد و از قهوه‌خانه «باغ ایلچی»، «باغچه علی‌جان»، «پنجه‌باشی» زیر شمس‌العماره، «فراش‌باشی» بازارچه قوام‌الدوله، «فخرآباد» در دروازه شمیران، «حسن ناروند» در میدان شاه، «شاغلام» در بازار امین‌السلطان، «چال» در خیابان مولوی و «رمضون یخی» در دروازه غار یاد می‌کند که پاتوق ترنابازان بوده است.

شیوۀ بازی

بازیکنان حلقه‌وار در قهوه‌خانه می‌نشینند، چنان‌ که فضایی در میان آنها باز باشد. ریش‌سفیدان، بزرگان و سادات در صدر جایگاه بازی می‌نشینند. کارپرداز بازی، یعنی قاپ و ترناگردان و تاوان‌گیر، با طلب صلوات از حاضران، قاپ را به یکی از پیش‌کسوتان یا ریش‌سفیدان یا سادات حاضر در میان جمع می‌دهد تا بیندازد. پس از او دیگران یکی پس از دیگری قاپ می‌اندازند. قاپ هر کس با نقش شاه بنشیند، شاه بازی می‌شود و فرمان یا حکم بازی با اوست. پس از گزینش شاه، هرکس قاپش وزیر بنشیند، منصب وزارت را برعهده می‌گیرد. 
اگر در نخستین دور قاپ انداختن، قاپ چند تن شاه یا وزیر بنشیند، منصب پادشاهی را به بزرگ‌ترین و محترم‌ترین بازیکنی که قاپش شاه نشسته، یا به کسی که اولاد پیغمبر و سیّد است می‌سپارند. شاه برگزیده یکی را از میان بازیکنانی که قاپشان وزیر نشسته، به وزیری انتخاب می‌کند. پس از آن، کسی که قاپش دزد بنشیند، وزیر او را به شاه معرفی و پس از بیان مطالبی نمادین در بارۀ نوع دزدی او، حکم مجازات او را از شاه می‌خواهد. 

کارکرد محله‌ای

«علی بلوک‌باشی» در کتاب قهوه‌خانه و قهوه‌خانه‌نشینی با تشریح بازی ترنا می‌نویسد: «در قهوه‌خانه‌ها معمولا نقال، داستان‌های شاهنامه را می‌گفت و آن زمان به‌دلیل نبود وسایل تفریحی، شنیدن اشعار حماسی سرگرمی مردم محسوب می‌شد. اما گاهی پیش می‌آمد جوانانی اهل ذوق بودند غزل‌خوانی کرده یا معرکه می‌گرفتند. در ماه رمضان پس از نماز در قهوه‌خانه‌هایی که پاتوق پهلوانان، ورزشکاران و زورخانه‌کاران متدین و خوش‌نام بود، بزرگان و ریش‌سفیدان محله‌ها نیز شرکت می‌کردند، بازی ترنا فضایی روحانی و معنوی پدید می‌آورد و بازی حالتی عارفانه می‌یافت. در این مجامع بازی غالباً با فرستادن صلوات و غزل‌خوانی و مرثیه‌خوانی و پخش شیرینی و چای همراه بود. اگر در این جمع بازیکنان اطلاع می‌یافتند که کسی از طریق پهلوانی و مردانگی و لوطی‌گری خارج شده و احیاناً خطایی در محله کرده‌ است، خطای او از چشم بزرگان مجلس پوشیده نمی‌ماند و اگر قاپش دزد می‌نشست، شاه دستور به تنبیه و شلاق‌زدنش می‌داد.»

جنبه‌های معنوی

جنبه معنوی‌ ترنابازی بیشتر از جنبه بازی و سرگرمی‌اش بود و رسمی بود که تا همین چند وقت پیش در تهران رواج داشته است. سید ابوالفضل کاظمی از اهالی تهران در مصاحبه‌ای با روزنامه ایران گفته است: «بنده حدود ۵۰ سال شاهد ترنا بازی در تهران بوده‌ام که اغلب در قهوه‌خانه‌های شلوغ آن موقع همانند؛ خرابات احمد مورچه، قهوه‌خانه شعبون‌خان و... برگزار می‌شد. در این بازی یک نفر کارگزار است و از هر محله چند نفر آدم موجه می‌آمدند. هرگروه هم یک بزرگتر داشت، یک نفر پول خرج کن و یک نفرهم غزل‌خوان داشت که نوبتی وارد گود می‌شدند. در شروع بازی به یک پیشکسوت «پیش» می‌دادند یعنی بیا و میدانداری کن.بعد قاب می‌انداختند، اگر شاه می‌آمد آنکه شاه آورده بود می‌شد میدان‌دار و همه به یاد شاه کربلا صلوات می‌فرستادند. بعد شاه، یک وزیر انتخاب می‌کرد و وزیر جولان می‌داد و با شالی که به آن «ترنا» می گفتند به دستور شاه با آن می‌زد. جنبه آموزشی این بازی داستان‌های سازنده از مثنوی یا شاهنامه، یا تاریخ انبیا و اهل بیت(ع) بود که با صلوات مکرر همراه می‌شد.»


غزل‌خوانی و حمایت از ایتام و نیازمندان

در پایان هر نوبت، ادامه بازی به گروه دیگری از محله دیگر واگذار می‌شد و قبل از آن یک نفر از آن گروه غزلی از بر می‌خواند. کاظمی با اشاره به اینکه آن ایام غزل‌خوان‌های مشهوری بودند که در این محافل حضور می‌یافتند و یکی از جاذبه‌های این گونه مجالس بودند، ادامه داده است: «دست آخر آنانی که وسعی داشتند مبلغی را به دخل قهوه‌چی می‌ریختند تا او هم از این محفل بهره‌ای ببرد و چیزی نصیبش شود. همچنین گاهی برای ایتام و فقرا و بیوه زنان نیز مبالغی جمع‌آوری می‌شد.»

ترنابازی موجب صله‌رحم و دید و بازدید هم بود، چون از محلات مختلف در این شب‌ها دور هم جمع و از حال و روز یکدیگر باخبر می‌شدند. تُرْنا بازی که تا چندی پیش در ایران رواج عمومی داشت، در فرهنگ و ادبیات فارسی به بازی «میر و وزیر» و «شاه و وزیر» هم شهرت دارد. تُرنا به لُنگ یا کرباس به‌هم‌ پیچیده و تاب ‌داده‌ شده‌ای گفته می‌شد که با آن یکدیگر را می‌زدند.