همشهری آنلاین – ثریا روزبهانی: میدانی که امروز در تقاطع خیابانهای امام خمینی (ره) و کارگر جنوبی با نام «حر» شناخته میشود، یکی از قدیمیترین میدانهای پایتخت است. «نصرالله حدادی»، تهرانشناس، درباره پیشنیه این میدان که ابتدا «باغشاه» نام داشت، در کتاب «طهران قدیم» این طور مینویسد: «از دیرباز باغشاه، تفرجگاه ناصرالدین شاه قاجار و محل شکلگیری نخستین میدان اسبدوانی تهران بود.» به گفته حدادی، خیابان امام خمینی (سپه سابق) هم از جمله مکانهایی است که از دوران ناصری رونق گرفته. محدوده وسیع جنوب غربی این خیابان که اکنون محل پادگان حر است، به علاوه محدوده غربی که ساختمان مدرسه نظام در آن قرار گرفته، مجموعاً باغ وسیع و مشجری از دوران ناصری به باغشاه معروف بود.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
میدان باغشاه و خیابان سپه از همان دوره پهلوی، محل برو و بیا و زندگی شخصیتهای مهم بهویژه چهرههای سیاسی بود. میگویند رضا خان در رفت و آمدهایی که برای نظارت بر سنگفرش کردن خیابان سپه به این محدوده داشت، یک روز به خاطر خلوتی خیابان و کمجمعیتی آن به «کریم آقا بوذرجمهری»، رییس وقت بلدیه تهران، اعتراض کرد. بوذرجمهری هم در جواب گفت: «قربان! چون شما در این محدوده زندگی میکنید، مردم از زندگی در همسایگی شما ترس دارند.» به همین خاطر رضاخان دستور داد بسیاری از چهرههای سیاسی مثل «تیمورتاش»، «متین دفتری» و... در محدوده خیابان سپه ساکن شوند و اکنون خانه قدیمی «عبدالحسین تیمورتاش»، وزیر دربار رضاخان در خیابان دانشگاه یکی از یادگارهای بهجامانده از آن دوره است که به «موزه جنگ» تبدیل و قدیمیترین سلاحها و ابزارآلات جنگی در آن به نمایش گذاشته شده است.
مجسمه ناصرالدین شاه، اولین مجسمه تهران
از آنجا که در دوران ناصرالدین شاه پای خیلی از نخستینها به تهران باز شد ردپای نخستین تندیس در تهران را هم باید در روزگار او و همین باغشاه جستوجو کرد. نصرالله حدادی در کتاب طهران قدیم، میدان باغشاه را محل تولد اولین مجسمههای پایتخت معرفی کرده و مینویسد: «به طور کلی، سابقه نصب تندیس در میدانهای تهران و شاید ایران را هم باید در محله باغشاه جستوجو کرد؛ زمانی که ناصرالدین شاه دستور داد از او در حالی که سوار بر اسب است، در قورخانه تهران مجسمهای از جنس برنز ساخته و در وسط استخر باغشاه نصب شود. گفته میشود هنرمندان مجسمهساز آن عصر، تندیسی هم قد و قواره ناصرالدین شاه ساختند و در محل تفرجگاه او نصب کردند! اما نکته جالب توجه، عدم رونمایی آن برای عموم مردم و نمایش آن فقط برای درباریان و خواص بود. بعد از ترور ناصرالدین شاه در اردیبهشت ۱۲۷۵ شمسی، این مجسمه از وسط استخر باغشاه برداشته شد.»
اژدهاکشهای ایرانی در باغشاه
مجسمه قهرمان نیزه به دست و اژدهاکش در باغشاه یا میدان حر یکی از قدیمیترین مجسمههای پایتخت است که اکنون نزدیک به ۸۷سال قدمت دارد. کمتر از ۴۰ سال پس از انتقال قدرت از قاجار به پهلوی، مأموریت ساخت مجسمه میدان باغشاه به مرحوم «غلامرضا رحیمزاده ارژنگ»، زاده شوروی و فارغالتحصیل رشته نقاشی و مجسمهسازی که سال ۱۳۰۷ به تهران آمد، سپرده شد. او طراحی مجسمه را انجام داد و با همکاری پسرخاله نوجوانش، «میرحسن ارژنگ نژاد» که بعدها دامادش هم شد، کار قالبگیری و ساخت قطعاتش را به سرانجام رساند. ساخت مجسمه ۵/۶ متری میدان حر که روی یک سکوی بتنی نصب شده و به همراه نیزه ۶ متری آن در مجموع ۵/۱۲ متر ارتفاع دارد. تندیس نبرد گرشاسب با اژدها در میدان حر (میدان باغشاه) تهران به مناسبت نجات آذربایجان از اشغال شوروی و حزب دموکرات در سال ۱۳۱۵ در میدان قرار گرفت. انجام پروژه از سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۵ طول کشید. طراحی این مجسمه برگرفته از داستان نبرد «گرشاسب» با اژدها در شاهنامه است. اژدها در ادبیات فارسی، نماد پلیدی و شر است و فقط پهلوانان نامآور میتوانند با کشتن آن، به غلبه خیر بر شر و پاکی بر پلیدی، عینیت ببخشند. گرشاسب، یکی از این پهلوانان نامی خلقشده توسط فردوسی در شاهنامه است که بهعنوان اولین اژدهاکش ایرانی در ادبیات فارسی، ماندگار شد.
استوار همچون مجسمه حر
در دولت پهلوی و در دورهای که «موسی مهام» مسئولیت شهرداری تهران را بر عهده داشت، او ۷ مجسمه در ۷ میدان تهران از جمله مجسمه فردوسی را تعویض کرد و برای تغییر مجسمه میدان حر هم دست به کار شد. گفته میشود موسی مهام عقید داشت نمادها و تندیسهای شهر باید فضایی متناسب با موضوع خاص خودشان داشته باشند. مثلاً معتقد بود بر اساس روایت فردوسی در شاهنامه، نبرد گرشاسب با اژدها در یک دره انجام شده به همین خاطر این فضا باید ایجاد شود. او دستور داد چنین فضایی را برای نصب مجسمه مرد اژدهاکش بسازند. طبق گفتهها بیش از۴متر اطراف این مجسمه خاکبرداری شد و اینطور بود که سر و کله ۶ جرثقیل برای جابهجایی مجسمه در میدان حر پیدا شد. میگویند تا ۴ متر پایینتر از سطح مجسمه خاکبرداری شد و موتور ۶جرثقیلی که برای آن را میکشیدند تا از زمین کنده شود، سوخت، اما این مجسمه حتی چند سانتیمتر هم از جایش تکان نخورد.