همشهری آنلاین _ رضا نیکنام : به بهانهکسب عنوان جهادگر پهلوان و فداکار توسط حاج «جواد قربانی» فرمانده قرارگاه محرومیتزدایی جنوبغرب تهران از طرف نهاد ریاست جمهوری و فدراسیون ورزشهای پهلوانی، راز و رمز این موفقیت را از زبان جهادگران گمنام این قرارگاه مردمی شنیدیم.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
قرارگاهی که بیش از ٤٠٠ داوطلب دارد
حالا از آن عهد و پیمان برادری در آستان مقدس حضرت زینب(س) ٨سال گذشته و در طول این مدت بیش از٤٠٠ نفر جهادگر داوطلب در قرارگاه محرومیتزدایی جنوبغرب تهران گرد هم آمده و کارهای بزرگی انجام دادهاند. از امدادرسانی و ساختن خانه سیلزدگان و زلزلهزدگان، تهیه و توزیع ارزاق ضروری، آب و نان حادثهدیدگان، کفش و دمپایی پابرهنهها تا ساخت و مرمت صلواتی خانههای فرسوده و در حال ریزش نیازمندان، رسیدگی ویژه به امور خانوادههای معظم شهدا، گلریزان برای آزادی زندانیان آبرومند، راهاندازی زورخانه شهدا و گروه پهلوانان کوچولو، کمک به تحصیل کودکان و غیره. اما حاج «جواد قربانی» که در فعالیتهای جهادی این قرارگاه نقش محوری دارد، فرماندهی هست که به وقت کار و تلاش دستور نمیدهد؛ خودش جلوتر از همه لباس کارگری تن میکند و همین روحیه باعث شده تا روزبهروز جمعشان جمعتر شود.
راه بندهنوازی مهیاست؛ تو هم بیا
قرارگاه محرومیتزدایی به نام کسی یا گروهی نیست. هر کس با هر تیپ و شکل ظاهری، با هرسطح تحصیلی، شغلی و جایگاه اجتماعی میتواند با برنامههای آنان همراه شود. ملاک و اساسکارها در این مجموعه، در گرو رضای خداست. احمدآقا، یکی از جهادگران نکته جالبی را مطرح میکند: «اینجا حتی برای افرادی که بسیج و بسیجی را قبول ندارند، جاذبه و تاثیر زیادی دارد. کاش یک روز با این بچه ها_اعضای داوطلب قرارگاه_ در اجرای پروژهها و طرحها همراه شوید تا ببینید طلبههای جوان چگونه با جوانان بهاصطلاح اسپرتپوش رفاقت میکنند و با هم خانه و زندگی دیگران را میسازند. به قول حاج جواد قربانی؛ «راه بندهنوازی مهیاست بیا!» در این قرارگاه مردمی طیفهای مختلفی حضور دارند از شهردار منطقه گرفته تا کاسب، دانشجو و بازنشستهها.»
کارشان دلی است و تاثیرگذار
حاج «ناصر» از جوانان جهادگر قرارگاه محرومیتزدایی جنوب غرب تهران درست مثل جواد، علی، کریم، نادر و روحالله عقیده دارد: «امثال آقا جواد، رسمشان گمنامی و مرامشان مردمداری است. این گروه را دور هم جمع کرده تا گرهای از زندگی محرومان و نیازمندان باز کنند. کارشان واقعا دلی است و برای همین تاثیرخودش را میگذارد. الآن به همت این بچهها و تلاش آقا جواد قرارگاه محرومیتزدایی در انجام ماموریتهای خود موفق بوده و به الگویی در کارهای جهادی کشور تبدیل شده است.»
چه افتخاری بالاتر از نوکری و خادمی مردم
آقا «صفر» بازنشسته فرهنگی چند سالی میشود که با این قرارگاه جهادی همکاری میکند مثل آچار فرانسه هر کاری از او بر میآید. گاهی در آبدارخانه برای بچهها چای میریزد و وقتهایی هم بار نیسان و کامیون که اغلب مصالح ساختمانی است خالی میکند. دستانش کمی پینه بسته و با دوران معلمی فرق کرده است. او میگوید: «کاش پینه دستانمان آن دنیا شفاعت کنند. چه افتخاری بالاتر از اینکه خادم و نوکر مردم فقیر و درمانده باشیم. این همان راهی است که آقا جواد نشانمان داده و تا آخر با او هستیم.»
ارزش این لذت بیش از خنثی کردن هزار مین
«جلال» یکی دیگر اعضای قرارگاه محرومیتزدایی، رزمنده قدیمی دوران جنگ است. او در یکی از عملیاتها پای راستش را جا گذاشته است. می گوید: «وقتی در جبهه یک معبر را با خنثیسازی مینها برای رفتن بچهها باز میکردیم خیلی لذت میبردیم و حس قهرمانی داشتیم، اما این کجا و آن کجا؟ وقتی آقا جواد و بچهها خانهای را تعمیر و بازسازی میکنند، دیدن چهره خندان و شاد این خانوادهها بیشتر از خنثی کردن هزار مین جنگی لذت و ارزش دارد.»