محسن خوشرو که از ۲۲ سال پیش ساکن محله تکاوران است هر روز عصر افرادی را اطرافش می‌بیند که می‌خواهند به کمک بازی‌های فکری، ذهن و فکر خود را محک بزنند.

همشهری آنلاین- منیر برجی: کودک که بود یکی از معلمانش ۲ میخی را که داخل هم تنیده شده بود به او داد تا هوش شاگردش را محک بزند و ببیند می‌تواند آنها را از هم جدا کند. «محسن خوشرو» با کمی کلنجار و در زمان کوتاهی میخ‌ها را از هم جدا کرد. از همان زمان ذهن او میخکوب میخ‌ها شد و به این فکر افتاد که از این سرگرمی به اشکال مختلف دیگر هم بسازد. حالا پس از سال‌ها تجربه او بازی‌های فکری درست می‌کند که توجه برخی از رسانه‌ها و همین‌طور همشهری محله را هم به خود جلب کرده است. گفت‌وگو ما با این هم‌محله‌ای را بخوانید.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

 چگونه به فکر ساخت بازی‌های فکری افتادید؟  


دوران کودکی در مدرسه معلم ۲ میخ پیچیده در هم را به دانش‌آموزان داد تا آن را باز کنند و این کار فقط از عهده من برآمد و همان میخ‌ها به من هدیه داده شد. ذهنم درگیر این قضیه شد که آیا می‌شود چنین چیزی را به‌عنوان بازی فکری درست کنم. ذهنم درگیر بود تا اینکه پس از چند سال نخستین بازی فکری به این روش را در یک مهمانی به مهمانان دادم و آنها چنان درگیر آن شده بودند که گذشت زمان را نفهمیدیم و آخر هم آن را به‌عنوان هدیه از من گرفتند. از آن زمان تصمیم گرفتم که به اشکال مختلف از این بازی درست کنم و به فروش برسانم. در تمامی این سال‌ها کنار کار در نساجی و زندگی این کار را هم انجام داده‌ام، به گونه‌ای که این برای من تبدیل به شغل دوم شده است.  


 یعنی شما تنهاکسی هستید که در ایران این کار را انجام می‌دهید؟  


این سرگرمی در سالیان گذشته از کشورهای چین، آلمان و ژاپن توسط مسافران وارد کشورهای مختلف شده است و کسانی بوده‌اند که آن را از قبل طراحی کرده‌اند اما درایران من تا به حال ندیده و نشنیده‌ام که چنین چیزهایی ساخته شده باشد و به گمانم من تنها کسی باشم که وقت خود را صرف این کرده‌ام.  


 این کار شما به جز بازی و سرگرمی چه مزیت دیگری دارد؟  


از بیرون که به این کار نگاه می‌کنید آن را ساده و پیش پا افتاده فرض می‌کنید اما اگر خودتان را با آن مشغول کنید، ذهنتان شکوفا می‌شود. شنیده‌اید که می‌گویند اگر می‌خواهید ذهن فعالی داشته باشید جدول حل کنید؟ این کار هم به همین شکل عمل می‌کند و افسردگی و آلزایمر را در انسان از بین می‌برد. در واقع این کار به رشته شیرین ریاضی فیزیک بر می‌گردد. با تحقیقاتی که تا به الان داشته‌ام ابتدایی‌ترین این بازی‌ها را توپولوژی، پیشرفته آن هندسه فضایی و فوق پیشرفت‌هاش را هندسه سه بعدی می‌گویند. این کار در نگاه اول بسیار ساده است اما وقتی که آن را به دست بگیری پیچیدگی‌هایش را متوجه می‌شوی.  


 البته در کنار پیچیدگی‌هایش تولید آن کار بسیار کم خرج و آسانی به نظر می‌رسد؟  


این کار با فلز تهیه می‌شود و خرج آن یک آبکاری است، اما چیزی را که کسی نمی‌بیند زحمتی است که برای پیچ و تاب دادن میخ‌ها به کار برده می‌شود. پس از این سال‌ها، دیگر دستانم توان خم کردن و حالت دادن میخ را ندارد. فشاری که در تمامی این سال‌ها به دستانم وارد شده دیده نمی‌شود. تمام انگشتان و کف دست من درد می‌کند زیرا تمام فشار کار بر روی دستانم است. من تا به حال ۴۰ مدل کار درست کرده‌ام و ۴۰ مدل دیگر در ذهن دارم که به دلیل نداشتن ابزار و وسایلی که بشود کار را به واسطه ابزار مخصوص تغییر شکل داد همچنان مسکوت مانده است.  


 کارتان را چرا به ثبت نمی‌رسانید که بتوانید وام بگیرید و آن را به تولید انبوه برسانید؟  


به ثبت رساندن آن هم کار آسانی نیست. پیگیری کرده‌ام تا به ثبت برسانم باید هزینه زیادی بابت مالیات بدهم. این کار تا بخواهد با وسایل پیشرفته به ثمر برسد زمان زیادی از من می‌گیرد و من در این فاصله هزینه‌های زیادی را متحمل می‌شوم و به همین دلیل به همین شکل آن را ادامه می‌دهم.  


 چگونه این وسایل بازی را به فروش می‌رسانید؟  


خدا را شکر! در تمامی این سال‌ها مشتریان خاص خود را پیدا کرده‌ام. رستوران و پیتزافروشی‌هایی هستند که از کار من به تعداد زیاد تهیه می‌کنند و به مشتریانشان به‌صورت هدیه و به قول معروف اشانتیون می‌دهند. از طرفی جمعه‌ها به همراه یکی از پسرانم به جمعه بازار می‌روم و آنجا هم مشتریان خاص دارم و هر روزه غروب‌ها در محله سرسبز بساط می‌کنم و کارهایم را می‌فروشم.  


 فرزندانتان چقدر با کار شما موافق هستند؟  


پسرانم اوایل با این کار موافق نبودند و می‌گفتند که سلامتی‌ام را به خطر می‌اندازم اما حالا که دیده‌اند من به این کار علاقه دارم حتی در ساخت و فروش آن هم همراهی‌ام می‌کنند.  


 گره‌های زندگی‌تان را مانند گره‌های میخ به راحتی باز می‌کنید؟  


خدا را شکر! با این گره‌ها هم راحتم و به راحتی با آنها کنار می‌آیم. سختی‌ها و مشکلات انسان را با تجربه و قوی می‌کند. البته جوان که بودم به‌گونه دیگری به زندگی نگاه می‌کردم اما در این شرایط انعطاف‌پذیر شده‌ام. من همیشه عقیده دارم که در توفان، کشتی خود را نشان می‌دهد وگرنه این کشتی در ساحل تکه چوبی بیش نیست.  


 همسایه‌هایتان گره در کار هم می‌اندازند یا گره از مشکلات هم باز می‌کنند؟  


همسایه‌های خوبی داریم. خوشبختانه در این محله همسایه‌ها مانند گذشته هنگام خوشی و ناخوشی کنار هم هستند و گرفتاری‌ها و مشکلات باعث نشده تا از هم غافل شوند.  

_________________________________________________________

* منتشر شده در همشهری محله منطقه ۴ به تاریخ ۱۳۹۳/۰۶/۲۶