تهران به عنوان پایتخت ایران، از میراث ناملموس فراوانی برخوردار است. میراث ناملموس، به مجموعه‌ای از فرهنگ‌ها، آداب و رسوم، سنت‌ها و مقوله‌هایی اشاره دارد که با چشم قابل رویت نیست، اما به صورت ناخودآگاه در زندگی و ارتباطات فردی و اجتماعی افراد اثرگذار است.

به گزارش همشهری آنلاین، تهران به عنوان شهری با قدمتی طولانی، در طول سالیان متمادی با فرهنگ‌ها و آداب و رسوم گوناگون مواجه بوده است. از جمله این میراث ناملموس تهران می‌توان به زبان و گویش‌های محلی، موسیقی، هنرهای محلی، غذاها و شیرینی‌ها، رفتارها و کنش‌ها و واکنش‌های افراد در بازار، کوچه‌ و گذر، آئین‌ها، داستان‌ها، شیوه‌های درمان، و ...، اشاره کرد.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا ببینید 

در این گذار میراثی و جستجوی فرهنگی، روش‌ها و متدهای رسیدن به میراث ملموس، ارزش میراث ناملموس برای اندوخته فرهنگی جامعه را پیدا خواهند کرد. از این منظر در این گذار؛ تمام موسیقی محلی و هنرهای مرتبط با آن، غذاهایی چون قیمه، شش کباب ری، ته چین،   قرمه سبزی، اسفناج پلو با ماهی، والک پلو، دیزی و انواع آش‌ها. شیرینی‌هایی مانند سوهانک، قره‌قروت، پاستیل‌ها، بازارها، کوچه‌ها، ساباط‌ها، مراکز خرید و تبادل کالاهای محلی و نقطه‌های ارتباطی افراد از زمان‌های قدیمی تاکنون مورد توجه قرار می‌گیرند. بازارهایی همچون بازار بزرگ تهران، بازار شمیران و بازار شهر ری، تنها چند نمونه از بازارها و کوچه‌بازارهای تهران هستند که با معماری خاص و رنگارنگی که از طریق نیازها و فعالیت‌های مردم شکل گرفته‌اند، بخشی از میراث ناملموس شهر را تشکیل می‌دهند. میراث ناملموس به شکلی ناخودآگاه در زندگی روزمره مردم تجلی می‌یابد.   آداب مهمان‌نوازی، نشست‌ها و صحبت‌ها در چایخانه‌ها، مراسمات مذهبی و فرهنگی در محلات و رعایت احترام و ارتباطات اجتماعی از همین جنس هستند. تهران با داشتن چنین میراث ناملموسی، یک مقصد فرهنگی و تاریخی منحصربه‌فرد است. مردم و بازدیدکنندگان می‌توانند با استفاده از این میراث، با فرهنگ و هویت شهر به طور عمیق‌تری آشنا شده و از این طریق به تجربه‌های متفاوت و ارزشمند بی‌نظیری برسند. پاسداشت میراث ناملموس جامعه، ترمیم نقاط همگرایی، انسجام، وحدت، همدلی و همراهی است. آنچه بر استحکام نخ تسبیح تعاملات اجتماعی ما می‌افزاید و به مانند روحی پنهان در فضای حاکم بر رفتارها عمل می‌کند. روحی که در ضمیرناخودآگاه جمعی جامعه در جریان و در سیلان است.

یادداشت از محمود منیعی، تهران‌پژوه