همشهری آنلاین-لعیا دشتی نژاد: خوشبختانه از این دست آدمها در شهرری کم نداریم اما وقتی به سراغ «فاطمه کردستانی» دختر ۲۴سالهای که عنوان بانوی موفق منطقه را هم از آن خود کرده است رفتیم فکرش را هم نمیکردیم که زندگی او تا این حد جذاب و آموزنده باشد. اینکه یک مادر میتواند دختر ۱۰سالهاش را حافظ قرآن کند و خودش هم پابهپای او حافظ کتاب آسمانی شود؛ با دخترش درس بخواند و کنکور دهد و وارد دانشگاه شود؛ ورزش کند و طوری برای فرزندش مادری کند که او بتواند پلههایترقی را طی و عنوان بانوی موفق منطقه را از آن خود کند. با این مادر و دختر به گفتوگو نشستیم تا از مسیری که طی کردهاند صحبت کنند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
وارد خانه که میشوی به قول قدیمیها دلت باز میشود. خانهای به سبک خانههای ۳۰ سال قبل. حیاط باصفا با درخت انار و انگور و باغچه و یک ایوان که برای شبنشینیهای خانوادگی هیچ کم ندارد.
سبک زندگی خانواده کردستانی، نمونهای موفق از یک زندگی ایرانی ـ اسلامی است. گاهی فاطمه، صحبت و مادر با عشق بهصورت دختر نگاه میکند و گاهی مادر حرف میزند و فاطمه سراپا گوش میشود. فاطمه از روزهایی میگوید که مادر الفبای خواندن کتاب آسمانی را به او یاد داد؛ اما مادر با نگاهی متفاوت صحبت میکند و دوست دارد مادران حرفهایش را بشنوند و در تربیت فرزندانشان کمی از روزمرگیها فراتر بروند.
بهترین لالایی دنیا
فاطمه ۹ماهه بود که ذکر «لاالهالاالله» را به راحتی بیان میکرد. مادر از همان نوزادی نام جلاله «الله» را در گوشش زمزمه کرد. از همان روز اول که او را در آغوش گرفت لالاییاش آیات قرآن بود. وقتی شیرش میداد قرآن برایش میخواند و فاطمه به شنیدن آیات کتاب آسمانی از همان بدو تولد عادت کرده بود. اگر امروز او شایسته عنوان بانوی موفق ری شده همه از برکت آیههای قرآن است و بس. فاطمه میگوید: «قرآن خواندن و انس با آیههای آن تأثیرات غیرقابلانکاری در زندگی من گذاشت. من مقطع راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه تیزهوشان گذراندم. ۶ ساله بودم و هنوز حروف الفبای فارسی را یاد نگرفته بودم که قرآن ر ا روخوانی میکردم.»
او میافزاید: «مادرم مربی قرآن است و شاگردان زیادی دارد. بیشتر اوقات همراه او به کلاسهایش میرفتم. کودکانی که قدرت یادگیری پایینی داشتند بعد از مدتی قرائت و حفظ قرآن، بهطور تعجبآوری توانایی ذهنی آنها افزایش پیدا میکرد. بچههایی که لکنت زبان داشتند و حتی کلاسهای گفتاردرمانی تأثیری روی آنها نداشت با حفظ قرآن از اینرو به آن رو میشدند. اینها همه تجربیاتی است که من طی زمان، آنها را مشاهده کردم و ایمانم به کتاب آسمانی و معجزاتش بیشتر از قبل شد. حتی کودکی، شاگرد مادرم بود که یک سال و نیم بیشتر نداشت و چند کلمه بیشتر نمیتوانست صحبت کند اما جزء سی قرآن را حفظ شده بود. آن کودک را نزد آیتالله غیوری بردند و ایشان بعد از شنیدن تلاوت آیههای قرآن از زبان آن بچه، بهت زده شده بودند.»
بهترین روز زندگی
«برای فرزندانتان وقت بگذارید.» این نخستین جملهای است که مادر فاطمه به زبان میآورد و آن را رمز موفقیت دخترش میداند و میگوید: «مادر شدن با یک تعهد همراه است. تعهدی که هرگز نباید از زیر آن شانه خالی کرد و آن تعهد، وقت گذاشتن برای فرزند است.» جالب است که چطور فاطمه با کمک مادرش در ۱۰ سالگی حافظ کل قرآن شده است.
«زهرا رحمانی» راز موفقیت دخترش را در حفظ قرآن، توجه مادرانه و وقت گذاشتن برای او میداند. میگوید: «از ۲سالگی آیات کوتاه قرآن را به فاطمه یاد دادم. ۶ساله که شد او را به کلاسهای قرآن در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) بردم. دخترم ۵جزء را حفظ کرد. بعد از آن بود که وقفهای پیش آمد و من نتوانستم پیگیر برنامههای فاطمه باشم. از این موضوع ناراحت بودم تا اینکه یک شب خوابی دیدم و بعد از آن خواب به خودم قول دادم تا پای حفظ کل قرآن با دخترم پیش بروم. از روزی ۲صفحه شروع کردم. البته هیچوقت به اجبار او را پای قرآن نمینشاندم. اجازه میدادم بچگی کند. چون اگر مجبورش میکردم نمیتوانست قرآن را حفظ کند. اشتباه بعضی والدین یا مدرسان قرآنی هم همین است. اینکه بچهها را مجبور به یاد گرفتن قرآن میکنند. فاطمه بعد از مدتی در عالم کودکی با قرآن انس گرفته بود. از روزی ۲صفحه به روزی چند صفحه هم رسید. با انواع و اقسام روشها با او کار میکردم. به راحتی میتوانست یک صفحه قرآن را از آخر به اول یا ضربدری قرائت کند. شبها هم تشویقش میکردم تا معنی آیههایی را که یاد گرفته نقاشی کند و بعد از چند روز به بهترین نقاشیاش جایزه میدادم. این روند چند سال ادامه داشت تا اینکه او حافظ کل قرآن شد؛ روزی که او را برای امتحان نزد آیتالله «ریشهری» بردم ایشان بعد از گرفتن آزمونهای مختلف تأیید کردند که دخترم حافظ قرآن است. آن روز بهترین روز زندگیام بود.»
پا به پای فاطمه
«زهرا رحمانی» برای فاطمه فقط مادر نبود؛ بلکه یک همراه و دوست خوب بود. تلاش مادر این بود که برای دخترش رفیق نیمهراه نباشد. پا به پای دخترش پیش رفت. با او کودک شد و بازی کرد... اما در لابهلای همه این همراه بودنها، حرف اول را قرآن میزد. رحمانی برای دخترش سنگ تمام گذاشته است و فاطمه هم همه موفقیتهایی را که تا امروز کسب کرده است مدیون مادرش میداند. رحمانی نه فقط در قرآن بلکه در همه رشتههایی که دخترش به آنها علاقه نشان میداد همراهش بود. او میگوید: «وقتی دخترم به باشگاه تکواندو رفت من هم همراهش رفتم و با هم کمربندها را یکی پس از دیگری گرفتیم. با هم هندبال را یاد گرفتیم. کلاس آموزش شنا رفتیم. خلاصه اینکه تنهایش نگذاشتم.»
آرامشم تویی
«آرامش، سهم بزرگ من از انس با آیههای قرآن است.» این جمله را فاطمه میگوید «قرآن سبب ایجاد آرامش در من شده است. آرامشی که وصف کردنی نیست. در شرایط بحرانی زندگی که برای هر آدمی پیش میآید من نسبت به بقیه آرامتر و صبورتر هستم و این، برایم نعمت بزرگی است. همیشه به دوستانم توصیه میکنم که قرآن بخوانند تا از مهمترین موهبتش که صبر و سعهصدر است برخوردار شوند. بهخصوص این روزها با پیچیده شدن زندگی و مشکلاتی که وجود دارد همه ما به این آرامش نیاز داریم. گذشته از این وقتی با قرآن مأنوس میشوی ناخودآگاه رفتار آدمی هم از آن تأثیر میگیرد و بسیاری از رفتارها از انسان سر نمیزند و خیلی از منکرها را انجام نمیدهی.»مادر میگوید: «من هرچه از فاطمه دیدهام ادب و احترام است؛ خوشحالم او را در راهی قرار دادهام که آرامش را برایش به ارمغان آورده است.»
از حفظ قرآن تا ورزش و هنر و اختراع
حفظ قرآن آغازی برای راه طولانی و پر پیچ و خم زندگی فاطمه بود. اتاق او پر است از لوحهای تقدیر. البته نه فقط در حوزه قرآنی. از ورزش تا هنر و حتی اختراع. فاطمه از دوره دبیرستان میگوید: «دوم دبیرستان بودم که به کلاس تکواندو رفتم و بعد از چند وقت در مسابقات منطقه رتبه اول را به دست آوردم. بعد از آن هندبال را دنبال کردم و در مسابقات منتخب استانی به همراه همتیمیهایم اول شدیم. به خطاطی هم علاقه زیادی داشتم که نتیجهاش شد رتبه نخست مسابقات خطاطی در تهران.» دیوار خانه پر است از تابلوهایی که اشعار حافظ و سعدی و آیههای قرآن با خط خوش فاطمه روی آن نوشته شده است. پای این بانوی موفق هممحلهای که چند ماهی از ازدواجش میگذرد به دنیای مخترعان هم باز شده و اختراعی را به ثبت رسانده است که حسابی سر و صدا کرده و آنگونه که همسرش میگوید از کشور آمریکا برایش دعوتنامه هم فرستادهاند.
فاطمه توضیح میدهد: «مقطع پیشدانشگاهی بودم که به همراه دوستم اختراع نانوالیاف کربنی نیمههادی با قابلیت تنظیم رنگ را به ثبت رساندیم.»حالا این بانوی موفق که فروردین ماه امسال عنوان بانوی موفق منطقه را به خود اختصاص داد و از دست شهردارتهران لوح تقدیر گرفت دغدغههای دینی بسیاری دارد و علاوه بر تحصیل در رشته کارشناسی ارشد فنآوری اطلاعات در حال تدوین مقالههای مذهبی است و برای تحقق اهدافش گروهی را با دوستانش راه انداخته است. گروهی که هدفش ترویج و توسعه مفاهیم و ارزشهای مذهبی است. فاطمه امیدوار است که بهزودی شرایطی فراهم شود تا بتواند به همراه اعضای دیگر گروه در مدارس منطقه فعالیتش را آغاز کند و دانشآموزان را به روشی متفاوت با نور ایمان آشنا کند.»
مادر و دختر حافظ قرآن
حرفهای مادر و دختر حسابی گل انداخته است. گاهی مادر، حرف فاطمه را قطع میکند و گاهی فاطمه در خلال حرفهای مادرش میگوید که هرچه دارد از مادرش است. قصه همدلی و همراهی فاطمه و مادرش جذابتر میشود. رحمانی میگوید: «بعد از کلاسهای ورزشی و همراهی من با فاطمه، نوبت به کنکور رسید. یک روز فاطمه به من گفت: «مامان جان در این یک مورد دیگر نمیتوانی همراهمباشی ولی میتوانی برایم آرزوی موفقیت کنی.» آن روز به فاطمه گفتم صبر کن و ببین که در درس و دانشگاه هم پابه پایت خواهم آمد و هرگز تو را تنها نمیگذارم. باورم این بود که میتوانم در درس خواندن حتی از دخترم موفقتر باشم. البته همه هدف من فقط و فقط موفقیت دخترم بود. با هم رقابتی را در درس خواندن آغاز کردیم و در میان تعجب همگان از جمله دخترم فاطمه، من در رشته حقوق دانشگاه سراسری قبول شدم و فاطمه هم در رشته مورد علاقهاش، فنآوری اطلاعات پذیرفته شد. هرچند من به دلیل مشکلات خانوادگی نتوانستم از این فرصت استفاده کنم و به دانشگاه بروم، اما همین که دخترم حسابی از این همراه بودن من به وجد آمده بود و احساس میکرد مادرش در این مقطع از زندگی هم او را تنها نگذاشته، برایم کافی بود.»
فاطمه حرف مادر را قطع میکند و میگوید: «همان سالهایی که من به کمک مادرم کل قرآن را حفظ کردم مادرم هم حافظ قرآن شده بود. از طرفی درس خواندن حسابی به مذاق مادرم خوش آمده بود و در همان سالهایی که من آماده شرکت در آزمون کارشناسی ارشد بودم او هم دوباره به من پیوست و با هم درس خواندیم و مادر حالا دانشجوی رشته الهیات است.» رحمانی میگوید که حفظ قرآن به معنای پایان کار نیست؛ چون به راحتی همه آنچه که حفظ شده ممکن است به فراموشی سپرده شود. نیاز به تمرین مستمر و ممارست هست.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰در تاریخ ۱۳۹۴/۰۴/۲۲