تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۳۸۸ - ۰۸:۳۴

اردشیر طیبی: سال‌ها از زمانی که مردم تهران با گاری‌های میرزا علی‌اصغر و سید حسن گاریچی، سردمداران گاریچی‌ها، در شهر جابه‌جا می‌شدند می‌گذرد و مردم پایتخت ایران تغییر و تحولات بسیاری را در خدمات حمل‌ونقل شهری شاهد بودند.

نخستین این تحولات احداث راه‌آهن شاه عبدالعظیم(ع) بود که به خاطر حرکت پر سرو‌صدا و دود فراوانش در بین مردم به «ماشین دودی» معروف شده بود. این خط توسط کارفرمایان بلژیکی در شهرری احداث شد و پس از آن و در سال 1298 همان شرکت به فکر تاسیس چند خط حمل‌ونقل در شهر تهران افتاد و به همین منظور در خیابان‌های ناصریه و سپه و شاهپور ریل کار گذاشت و با واگن‌هایی که با اسب کشیده می‌شد مسافران را به انتهای خطوط می‌بردند. این واگن‌ها، با گنجایشی حدود 100 نفر، نخستین وسایل حمل‌ونقل عمومی در شهر تهران محسوب می‌شدند.

پس از آن و با افزایش جمعیت تهران دیگر این واگن‌ها پاسخگوی نیاز مردم نبودند و در
 سال 1305 تعدادی اتوبوس از شوروی خریداری شد و با ورود آنها 8خط اتوبوسرانی خصوصی در تهران دایر شد. اما جمعیت تهران با سرعت سرسام‌آوری رو‌به افزایش بود و از طرف دیگر به تناسب این افزایش جمعیت تعداد اتوبوس‌ها افزایش نمی‌یافت و صاحب اتوبوس‌ هم سعی داشت با افزایش طول مسیر حرکت، حداکثر بهره‌برداری از اتوبوس‌ را به عمل آورد و پا رکابی او نیز تا می‌توانست مسافر سوار اتوبوس می‌کرد و اگر در این میان مسافری لب به اعتراض می‌گشود در بهترین حالت فقط مخاطب فحش‌های راننده و پارکابی‌اش قرار می‌گرفت.

اما معلوم است که وضع به همین صورت باقی نماند و اعتراضات مردمی سرانجام کار را به آنجا رساند که دولت تصمیم گرفت اتوبوسرانی را سر و سامانی بدهد و برای آن قوانینی وضع کند و به همین منظور در سال 1331 قانون تاسیس شرکت‌های اتوبوسرانی عمومی در شهر‌ها به تصویب مجلس رسید و مطابق این قانون امتیاز اتوبوسرانی و نقل و انتقال دسته جمعی مسافرین در شهر‌ها به شهرداری واگذار شد.

 بالاخره نخستین شرکت اتوبوسرانی عمومی کشور در تهران و با نام «شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه» و با سرمایه 300میلیون ریال در 25 فروردین ماه سال 1335 به ثبت رسید و محل قانونی آن در ساختمان شهرداری وقت تعیین شد و این آغازی بر سر و سامان گرفتن حمل‌ونقل شهری تهران بود.

تهران؛ 53 سال بعد

امروز 53 سال از آن زمان می‌گذرد. دیگر نه خبری از گاریچی‌ها هست و نه واگن‌های اسبی، «ماشین دودی‌» هم جای خود را به میلیون‌ها ماشین پر دود دیگر داده است. حتی اتوبوس‌های دوطبقه هم تبدیل به خاطره شده‌اند و به جای آن خطوط پرسرعت BRT و سایر خطوط ویژه نقاط مختلف تهران را به هم متصل می‌کنند و در کنار آنها هزاران تاکسی و چند خط مترو نیز به آمد و شد شهروندان تهرانی کمک می‌کنند.

پنجشنبه گذشته خبر رسید که قرار است شرکت واحد اتوبوسرانی به مناسبت سالگرد تاسیس در 3خط اصلی شهر تهران، تعدادی از اتوبوس‌های قدیمی‌اش را به‌صورت نمادین به حرکت درآورد. وقت زیادی برای رسیدن به میدان ولیعصر نداشتم ولی به لطف خطوط BRT دقیقا راس ساعت مقرر به میدان ولیعصر رسیدم. در طول مسیر به مسافر جوانی که کنارم نشسته بود ترافیک اطراف خطوط را نشان دادم و گفتم که چقدر سفر با این اتوبوس‌ها راحت است. انگار که داشت به همین فکر می‌کرد و سریع جواب داد: «آره واقعا همین‌طوره، من یادم نیست آخرین باری که با ماشین شخصی به مرکز شهر رفتم کی بود.»

به میدان ولیعصر که رسیدم لازم نبود زیاد پرس و جو کنم، یک اتوبوس قرمز رنگ و دو‌طبقه لیلاند و یک بنز دماغه‌دار قدیمی ابتدای بلوار کشاورز جای هیچ سؤالی درباره اینکه این مراسم کجا قرار است برگزار شود باقی نمی‌گذاشت. مردم هم انگار به وجد آمده بودند و خاطرات گذشته‌شان را درون این اتوبوس‌ها و روی صندلی‌های چرمی‌شان جست‌وجو می‌کردند. چند نفر هم با کلاه لبه‌دار و لنگ و طرز کت و شلوار پوشیدن سنتی‌شان، به رسم همان پارکابی‌های قدیم، مردم را دعوت می‌کردند که تا انتهای بلوار زیبای کشاورز در طبقه بالای اتوبوس بنشینند و تجدید خاطره‌ای بکنند و طعم ترمز‌های محکم و ناگهانی راننده را بچشند و در هنگام عبور از ایستگاه‌های اتوبوس پیشرفت حمل‌ونقل شهری تهران را از نزدیک لمس کنند.

در همان ابتدای مسیر و در طبقه بالای اتوبوس دوطبقه حسین بیژنی، مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی در حلقه مردم و خبرنگاران هدف از برگزاری این مراسم را شناخت مردم از نوع خدمات اتوبوسرانی شرکت واحد در ارائه خدمات حمل‌ونقل عمومی از گذشته تا‌کنون عنوان کرد و گفت: «هدف از برگزاری این مراسم این است که مردم عزیز کشورمان خصوصا نسل جدید، از وضعیت، توانمندی و امکانات حمل‌ونقل عمومی در گذشته مطلع شده و آنها را با امکانات حمل‌ونقلی که امروزه در اختیار دارند مقایسه کنند تا به نوعی با تاریخ حمل‌ونقل عمومی شهر تهران بیشتر آشنا شوند.»

اما این حرکت به همین‌جا قرار نیست ختم شود و بیژنی از تاسیس موزه اتوبوس‌های قدیمی تا پایان سال‌جاری خبر می‌دهد و می‌افزاید: «هم‌اکنون حدود 30 دستگاه از اتوبوس‌های قدیمی، که عمده آن مربوط به 30 سال گذشته هستند جمع‌آوری شده‌اند ولی شرکت واحد اتوبوسرانی به‌دنبال تهیه اتوبوس‌های قدیمی‌تری است که با استفاده از آن موزه‌ اتوبوس‌های قدیمی را کامل‌تر کند.»

مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی تهران صحبت‌هایش را با نقبی به تاریخ حمل‌ونقل شهری ادامه داد و گفت: «شرکت واحد اتوبوسرانی در نخستین سال شروع کار خود با 30دستگاه اتوبوس حرکتش را آغاز کرد و هم‌اکنون همین شرکت با در اختیار داشتن 7800 دستگاه اتوبوس دولتی و خصوصی، روزانه مشغول جابه‌جایی 5میلیون نفر در سطح شهر تهران است.»

حسین بیژنی در انتهای صحبت‌هایش با اشاره به آماده‌سازی‌ اتوبوس‌های توریستی در شهر تهران خاطر‌نشان کرد:«هم‌اکنون نیز اتوبوس‌های توریستی به‌منظور تهران‌شناسی و تور‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد و نمونه‌هایی از آنها در اختیار واحد‌های فرهنگی مانند میراث فرهنگی قرار گرفته است و شهرداری نیز در حال ساخت و ساز و آماده‌سازی این اتوبوس‌ها برای صنعت توریسم شهری است.»

با پایان صحبت‌های مدیرعامل شرکت واحد، کم‌کم به میانه‌های بلوار کشاورز رسیدیم و هر دو اتوبوس در ایستگاه توقف کرده تا تعداد بیشتری از مردم از آنها بازدید کنند. در همین میان یکی از کارکنان پیشکسوت اتوبوسرانی به‌صورت اتفاقی بر سر مسیر قرار می‌گیرد و به جمعیت اضافه می‌شود.

وی رجبعلی سپاسی نام داشت و از کارت بازنشستگی‌اش می‌شد فهمید که از نخستین سال تاسیس اتوبوسرانی به استخدام شرکت واحد درآمده است. به گفته خودش از پارکابی‌ها بوده و سال‌ها از نزدیک شاهد پیشرفت حمل‌ونقل عمومی در سطح شهر تهران بوده است. مسئولان اتوبوسرانی نیز از وی دعوت کردند تا در جشنی که قرار بود همان شب در مجموعه ورزشی آزادی برگزار شود شرکت کند و مورد تجلیل قرار گیرد.بعد از این توقف کوتاه مجددا اتوبوس‌ها به راه افتادند اما این بار حسین بیژنی، مدیرعامل شرکت واحد، پشت فرمان یکی از قدیمی‌ترین اتوبوس‌های تهران نشست و مردم و خبرنگاران را تا انتهای بلوار کشاورز رساند.

از اتوبوس‌های قدیمی خارج می‌شوم و برای بازگشت خودم را به مسیر BRT می‌رسانم، پایم را که داخل اتوبوس می‌گذارم احساس می‌کنم که کاملا تفاوت اتوبوس‌هایی که 50سال با هم اختلاف سنی دارند را درک می‌کنم. دیگر نه خبری از آن ترمز‌های شدید هست و نه سر‌و‌صدا و دودش کسی را آزار می‌دهد. برای سوار شدن هم لازم نیست با پارکابی‌ها جر‌و‌بحث بکنم و دیگران را هل بدهم.

کارت بلیتم را به دستگاه نشان می‌دهم و وارد ایستگاه سرپوشیده می‌شوم و از زیررگبار بهاری می‌گریزم و دقایقی بعد بدون ماندن در هیچ ترافیکی خیلی بی‌دردسر در مقصدم هستم. هزار بار شکر می‌کنم که اتوبوس‌های دوطبقه به جای خیابان‌های تهران در موزه‌های شهر قرار است استفاده شوند.