همشهری آنلاین – حسن حسنزاده: وارد مغازه کوچکش در شرق تهران که میشویم با دیدن تابلوی «رگال مهربانی» و چادرهای اهدایی مردم همه چیز دستگیرمان میشود. گرم صحبت هستیم که بانویی میانسال با کیسهای پر از چادر مشکی وارد مغازه میشود و کنار تابلو میایستد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
او چادرها را یکی یکی از کیسه بیرون میآورد تا سهمی در کار خیر صاحب مغازه داشته باشد. نامدار مقدم، میز کوچک گوشه مغازه را نشانمان میدهد و ماجرای رگال مهربانی را اینطور برایمان تعریف میکند: «همه چیز از همین میز کوچک شروع شد. چند سال پیش با سرمایه ۶۰۰ هزار تومانی و ۹ چادر که روی این میز چیده بودم کارم را در غرفه مترو شروع کردم. آن روزها بانوانی به من مراجعه میکردند که توان مالی خرید چادر نو را نداشتند. دستم بسته بود و من هم توان مالی زیادی نداشتم که به آنها کمک کنم. اما خدا روزی رسان است و من هم چند باری قسمتم شد که اجازه ندهم دست خالی از غرفه من بیرون بروند.»
او مکثی میکند و ادامه میدهد: «همان روزها بود که ایده رگال مهربانی به ذهنم خطور کرد. هرچند از نظر مالی توان اجرای آن ایده را نداشتم، همیشه دلم میخواست حالا که کار در حوزه حجاب را انتخاب کردهام بتوانم قدم خیری در این زمینه بردارم.»
مسافر اربعین
چند سالی از آن روزها گذشته و این کاسب جوان اکنون مغازه کوچکی در شرق تهران دارد. او به تازگی ایده رگال مهربانی را با کمک بانوان نیکوکار محله و با بهرهگیری از ظرفیت فضای مجازی عملی کرده است. کیسههای پر از چادر که در گوشه مغازه چیده شده نشان از همیاری باور نکردنی بانوان با ایده او دارد. خودش توضیح میدهد: «طرحی را در مغازه اجرا میکنم که اگر هر بانویی یک چادر کهنه بیاورد در ازای آن مبلغی از یک چادر نو کم میشود و میتواند آن چادر نو را از مغازه ما بخرد. چادرهای کهنهای که خانمها میآورند را به سه دسته تقسیم میکنیم. چادرهای در حد نو روی رگال مهربانی قرار میگیرند و اگر کسی توان مالی خرید چادر نو نداشته باشد میتواند یکی از این چادرها را به رایگان بردارد. چادرهای درجه دو را محرم امسال به نیت اهدا کنندگان در اختیار موکبها قرار دادیم تا در سیاهپوش کردن موکب و نیز برای ساخت ماکت حضرت رقیه (س) مورد استفاده قرار بگیرد.»
نامدار مقدم از تصمیم خود برای دسته سوم از چادرها میگوید: «برای دسته سوم از چادرها ایده دیگری دارم و میخواهم در مراسم پیادهروی اربعین آن را عملی کنم. به پیادهروی بزرگ اربعین رفته بودم، بانوانی را در مسیر دیدم که چادرهاشان زیر آفتاب بور شده و کهنه و مندرس شده بود. نیت کردم سال آینده با اجرای این طرح و همیاری بانوان نیکوکار یک کولهپشتی پر از چادر اهدایی آنها را به مراسم پیادهروی ببرم و در مسیر به نیت همه اهداکنندگان به آن بانوانی که شاید تمکن مالی برای خرید چادر ندارند هدیه بدهم.»
یک خاطره شیرین
در مدت کوتاهی که از اجرای طرح رگال مهربانی میگذرد، صدها چادر در حد نو برای او ارسال شده است. صدها چادر با صدها خاطره از مهربانی بانوانی که خواستهاند سهمی در این کار خیر داشته باشند. حرفها که به اینجا میرسد، خاطرهای برایمان تعریف میکند: «مدتی قبل خانمی به مغازه ما آمد و چند چادر آورده بود که همگی تقریبا نو بودند. گفتم در ازای هر یک چادر مبلغی از چادر نو کسر میشود و میتوانید آن چادر نو را بردارید. اما او همه چادرها را به رگال مهربانی اهدا کرد و خواست به دست بانوانی برسد که شاید توان مالی خرید چادر نو ندارند. فهمیدیم اصلا اهل تهران نیست و با طرح رگال مهربانی مغازه ما در فضای مجازی آشنا شده. او این همه راه را از مازندران آمده بود تا فقط در این کار خیر سهمی داشته باشد.»