بازدید از کوچه‌پسکوچه‌های محله امامزاده یحیی(ع)، بازدید از اماکن و کوچه‌ها و ساختمان‌هایی است که بارها دیده شده‌اند اما هنوز هم زوایای کشف نشده و پنهانی از این محله پیش روی دوستداران آن قرار می‌گیرد. محله امامزاده یحیی(ع) و کوچه‌های طویل وگاه پیچ در پیچ آن، میزبان خوبی برای گردشگران منطقه است.

همشهری آنلاین-مرضیه موسوی: ماجرا از وقتی شروع شد که خبرنگاران همشهری محله تصمیم گرفتند بازدید گروهی‌ای از محله‌های منطقه داشته باشند. محله امامزاده یحیی(ع) در یک نیم روز، میزبان این گروه بازدیدکننده بود. اهالی محله، باربرانی که چرخ‌دستی‌ها را قیقاژکنان روی آسفالت کوچه‌پسکوچه‌ها هل می‌دادند، مغازه‌داران بازارچه سراجان و رهگذرها هر از گاهی شریک این گفت‌وگوها می‌شدند و برای نشنیده‌هایی از محله خود، سر و دست می‌شکاندند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

 مسجد قنبرعلی خان 

عمارت بادگیر مسجد قنبرعلی خان از کوچه پیداست. بادگیر خاکی رنگ و متواضعی که تا سرت را بالا نگیری و دست را سایه‌بان چشم نکنی این سازه به چشمت نمی‌آید. عبور موتورسیکلت‌ها و چرخ‌دستی‌ها و تردد پر شتاب مشتری‌های بازار سراجان مجالی برای توقف و یک دل سیر تماشا باقی نمی‌گذارد. نصرالله حدادی، تهران‌شناس و راهنمای این اردوی جمعی است که صدایش از پس هیاهو و جنب و جوش بازارچه سراجان به گوش می‌رسد: «به معماری قدیم اگر دقت کنید می‌بینید که خبری از ساختمان‌های چند طبقه نیست.»

خانه‌های قدیمی و مغازه‌های جا مانده از نوسازی‌های بازارچه با زبان بی‌زبانی این گفته را تأیید می‌کنند: «در معماری قدیم تنها بنایی که به ساختمان‌های اطراف اشراف داشت، بنای مساجد و اماکن متبرکه و مقدس مثل امامزاده‌ها بود. حتی این بناها هم با وجود ارتفاعی که داشتند، مشرف به خانه‌های اطراف نبودند و در مجموع اصولی برای معماری وجود داشت که آن را معماری درونگرا معرفی می‌کرد.»

هنوز هم با وجود تغییر چهره شهر تهران در کوچه‌ها و محله‌های منطقه می‌توان سراغ این نوع معماری و ساختمان‌های کوتاه قد را گرفت. محله امامزاده یحیی(ع) و خانه‌های یک طبقه و این روزها فرسوده آن، خواسته و ناخواسته این معماری را حفظ کرده‌اند.  

 بقعه امامزاده یحیی(ع)

هنوز فرش‌های مراسم دعای ندبه در شب شهادت امام جعفرصادق (ع) در حیاط با صفای امامزاده یحیی(ع) روی زمین پهن است. متولی امامزاده مهمانان این بقعه متبرک را به چای دعوت می‌کند و می‌گوید حالا که به اینجا آمده‌اید برای ساعتی هم که شده شتاب و عجله هر روز را کنار بگذارید. امامزاده به‌جز گروه بازدیدکننده همشهری محله مهمانان دیگری هم دارد. راهنمای تور از امامزاده یحیی(ع)، امامزاده زید(ع) و امامزاده سید نصرالدین(ع) می‌گوید که شناسنامه‌های شهر تهران هستند. این امامزاده در دوره رضاشاه تخریب و به زمین بازی تبدیل می‌شود. بعدها وقتی تصمیم به مرمت و بازسازی دوباره آن گرفتند، خیلی اتفاقی پلان و نقشه اصلی امامزاده در زیرزمین پس از خاکبرداری حدوداً یک متری کشف شد و همین موضوع باعث احیای دوباره این امامزاده می‌شود.  

 گنبد مخروطی

بقعه امامزاده یحیی(ع) بیش از هر چیزی به گنبد مخروطی شکل و البته کتیبه تاریخی‌اش مشهور است. اگر فرصتی برای رفتن به شهر شوش در جنوب ایران و بازدید از بقعه دانیال نبی را ندارید، بد نیست بدانید که گنبد مقبره امامزاده یحیی(ع) به همان سبک و سیاق ساخته شده است؛ سبکی که از معماری دوره سلجوقیان الهام گرفته است. متولی امامزاده نگران گوشه‌ای از دیوار امامزاده است که نمناک شده. در زمان ساخت این امامزاده و حتی دیگر بناهای قدیمی، معماران به این موضوع توجه می‌کردند که آب‌های زیرزمینی و قنات‌ها به ساختمان آسیب نزند. برای همین هم در ساخت‌وساز از سنگ و ساروج استفاده می‌کردند. متأسفانه در بازسازی‌های بعدی به این نکته توجهی نشده و بخشی از دیوار امامزاده در معرض آسیب قرار دارد.  

 شفاخانه

ساختمان شفاخانه، دیوار به دیوار بقعه امامزاده یحیی(ع) قرار دارد؛ محلی برای اسکان دادن بیماران صعب‌العلاج ساخته شده است. بیمارانی که برای شفاگرفتن دست به دامن امامزاده می‌شوند، در این ساختمان کوچک پذیرایی و نگهداری می‌شوند. چنار قدیمی بقعه امامزاده یحیی(ع) که با بیش از ۸۰۰ سال سن، کهنسال‌ترین چنار گشن تهران لقب دارد با تنه تنومند خود درست کنار شفاخانه جا خوش کرده و سایه‌اش، گوشه‌ای از حیاط را پوشانده است. یکی از دلایل باقی ماندن این چنار ۸۰۰ ساله در حیاط امامزاده، داشتن نگاه متبرک به درخت در اماکن مذهبی است.

 حوض و پاشیر

پاشیر یا پاشور سرای کاظمی نخستین چیزی است که از حیاط این خانه قدیمی به چشم می‌آید. راهنمای این تور نیم روزه می‌خواهد که حواسمان به گوشه گوشه این خانه تاریخی باشد چراکه قرار است اصطلاحات زیادی را از معماری و البته بخش نمایشگاهی و موزه این خانه تاریخی بیان کند: «پاشور یا پاشیر اطراف حوض‌های قدیمی قرار داشت و یکی از کاربردهای آن استفاده برای شست‌وشو بود. معمارهای قدیمی حتی حواسشان به کم‌آبی شهر تهران هم بود و حوض‌ها را طوری می‌ساختند که قطره‌ای آب از حوض و پاشیر بیرون نمی‌ریخت و هرز نمی‌رفت. آن زمان هنوز خبری از ابزارهای جدید معماری نبود و همه چیز به‌صورت سنتی اما حساب شده ساخته می‌شد.»

 سرای کاظمی

سرای کاظمی فاصله چندانی با بقعه امامزاده یحیی(ع) ندارد. اهالی محله امامزاده یحیی(ع) این خانه قدیمی اما تازه بازسازی شده را به خوبی می‌شناسند که یادگاری از روزهای زندگی اعیان‌نشینی در محله قدیمی امامزاده یحیی(ع) است. خانه‌های قدیمی بسیاری در این محله به چشم می‌خورند که اگر دستی به سر و گوششان کشیده شود، چیزی کم از این خانه تاریخی ندارند.  


 

 خانه‌ای با معماری ایرانی

علاوه بر موزه تهران قدیم که در عمارت اصلی برپا شده است، موزه مشاغل قدیمی و موزه بازی‌های تهران قدیم هم در حوضخانه این عمارت تاریخی میزبان بازدیدکنندگان است. پنجره‌های طبقه فوقانی این خانه که رو به حیاط بیرونی باز می‌شود، نمونه‌ای است از معماری ایرانی که در دوره قاجار رواج بیشتری داشت. کسی که از داخل عمارت پشت این پنجره‌ها می‌ایستد می‌تواند به راحتی حیاط را نظاره کند بی‌آنکه نگران دیده شدن از بیرون خانه باشد.  

رختشورخانه

رختشورخانه سرای کاظمی محلی است برای شست‌وشوی لباس و حتی ظروف مسی و سفالی. ظروف مسی در زمان قدیم در خانه‌های اعیان و اشراف راه داشت و ظروف سفالی و گلی، مهمان خانه‌های مردم عامه بود. تشت‌های مسی هم چاشنی رختشورخانه‌های اعیانی قدیم بودند. در قدیم تهران لوله‌کشی آب نداشت و آب انبارها وظیفه تأمین آب اهل خانه را بر عهده داشتند. آب انبارهای قدیمی برای مردم مشکلات زیادی به وجود می‌آورد. خطر سقوط بچه‌ها به آب انبار شایع‌ترین این مشکلات بود.  
دریچه‌هایی به اندازه عرض شانه کف حوضخانه سرای کاظمی پیداست. این دریچه‌ها که مهمان اغلب خانه‌های اشرافی بودند، راه به محله‌ها و کوچه‌های اطراف دارند و «راه در رو» این خانه‌ها به حساب می‌آیند. راه در روهای سرای کاظمی بنا بر روایت‌هایی، سر از چهارراه سیروس در می‌آورند.  

 درخت‌های سایه‌افکن

حیاط سرای کاظمی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. درخت‌های سایه‌افکن و درخت‌های مویه که مهمان باغچه‌های خانه‌های قدیمی بوده، از طرف دیگر بخشی از وظیفه حفظ حریم خانه را بر عهده داشته است. از گوشواره‌ها و زوایای مختلف خانه که اهل خانه را در حریم خود نگه می‌داشت بی‌آنکه پیش چشم نامحرم باشد گرفته تا ارسی‌ها و پنجره‌هایی که اگر رو به کوچه داشتند کوچک بودند و اگر رو به حیاط خانه، بزرگ و دلباز.  

 مسجد و مدرسه معمار باشی

مسجد و مدرسه معمارباشی آرام و بی‌صدا در کوچه‌های محله امامزاده یحیی(ع) جا خوش کرده است. این مدرسه قدیمی و حجره‌های آن این روزها محلی است برای تحصیل طلاب. میرزاکوچک خان جنگلی یکی از دانش‌آموختگان این مدرسه علمیه بوده است. این مسجد و مدرسه تاریخی روزگاری محل فعالیت‌های افراد مشروطه‌خواه بود.  

 باغ پسته بک

گرچه این روزها در میدان باغ پسته بک خبری از باغ‌های پسته نیست، اما خانه‌های قدیمی این محله هنوز پابرجا است. کوچه ماست‌بندها یکی از معروف‌ترین کوچه‌های خیابان باغ پسته بک است که در ابتدای این میدان قرار دارد. در قدیم برای هرکاری که در آن به گونه‌ای بستن و بافتن صورت می‌گرفت از پسوند «بند» استفاده می‌کردند. مثل ماست‌بند و علاقه‌بند و نعل‌بند و... و.  
نصرالله حدادی با دست، طاقی در ابتدای کوچه و پسکوچه‌ها را نشان می‌دهد و می‌گوید: «ساباط‌ها مهم‌ترین کاربری‌ای که داشتند ایجاد سایه در کوچه‌ها بود که کاسبان و دستفروش‌ها و حتی مردم را از تیغ آفتاب در امان نگه می‌داشت.» این روزها ساباط در منطقه کوچه‌پسکوچه‌هایش به شکل دیگری ساخته می‌شود؛ مغازه‌دارهایی که از آفتاب کلافه می‌شوند ملافه‌ها و پارچه‌های بزرگ را به دو سوی کوچه گره می‌زنند و سایه‌بان می‌سازند.  

 حمام نواب

حمام تاریخی نواب مقصد بعدی است. معماری حمام‌های قدیمی هم مثل سایر بناهای شهری بیش از هر چیز به حریم شخصی مردم کوچه و بازار توجه می‌کند؛ این حمام تا قبل از پایین آمدن از پله‌ها دیدی از بیرون ندارد. پله‌های مقابل ورودی، راه به پشت‌بام حمام دارند که محل خشک کردن لنگ‌های حمام بود و هر کس برای خودش لنگی مخصوص داشت. «سرتون» حمام نواب از پشت‌بام پیداست؛ اتاقکی که در آن با استفاده از هیزم و فضولات حیوانی، آب حمام گرم می‌شد و به خزینه می‌رفت. این حمام به گونه‌ای ساخته شده که کمترین هدر رفت گرما و انرژی را دارد.  

کوچه سرتون 

کوچه سرتون درست پشت حمام نواب قرار دارد و اتاقک سرتون از این کوچه پیداست؛ کوچه‌ای باریک و فرسوده که جوی کوچکی از میان آن می‌گذرد. حدادی می‌گوید: «در تهران قدیم کوچه‌ها باریک بود و خانه‌ها نزدیک به هم ساخته می‌شد. به این دلیل که نزدیک بودن همسایه‌ها و خانه‌ها به هم، امنیت هر خانواده را تأمین می‌کرد. پنجره‌های رو به کوچه اغلب کوچک بودند. خانه‌ها همگی یک طبقه بودند و خانه‌ای به حریم خانه دیگر اشراف نداشت. این مهم‌ترین ویژگی خانه‌ها و کوچه‌های قدیمی منطقه است.» 
کوچه‌های قدیمی تهران، پر است از کوچه‌های باریک و کم عرضی که به کوچه‌های آشتی‌کنان معروف هستند. وقتی ۲ نفر به‌صورت همزمان می‌خواستند در کوچه‌ تردد کنند باید به عرض شانه در کوچه راه می‌رفتند و ناچار رودرروی هم قرار می‌گرفتند. این موقعیت گاهی بهانه‌ای بود برای اتفاق‌های خیر در محله؛ اگر افرادی در این محله‌ها با هم قهر بودند، اهالی برنامه‌ای می‌چیدند تا گذر این افراد به کوچه‌های باریک بیفتد و طرفین دعوا به ناچار با هم رودررو شوند. قصه کوچه‌های آشتی‌کنان از اینجا آب می‌خورد.  
خانه قوام‌السلطنه، آخرین توقفگاه گروه بازدیدکننده بود؛ خانه‌ای که بخشی از آن این روزها به محوطه فضای سبز تبدیل شده و استراحتگاه افراد بی‌خانمان برای چرت نیم روزی است.  
حدادی، از محمدخان قوام‌الدوله و ماجرای شکست او در مرو می‌گوید و از چگونگی تکبر او که به نوه‌اش احمد قوام‌السلطنه رسید و از کار قوام در سال ۱۳۲۴ به هنگام ملاقات با استالین می‌ستاید و می‌گوید، او و برادرش حسن وثوق‌الدوله ـ عاقد قرارداد ۱۹۱۹ ـ علاوه بر دنیای سیاست، دستی هم در شعر داشتند. او بیتی از قوام را می‌خواند:
عقل می‌گفت که دل منزل و ماوای من است
عشق خندید، که یا جای تو یا جای من است...

-----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشرشده در همشهری محله منطقه ۱۲ در تاریخ ۱۳۹۴/۰۵/۳۱