همشهری آنلاین- محمود منیعی، تهران شناس: معنویت نشسته در جان خشتها و گچبریها و اسلیمیها، امان از آبی فیروزهای کاشیها برید تا محراب چشم دست معمار، از آن بالابالاها بر زمین ما و ایران اسلامی در پیوند با الهام معمار و خواهش پادشاه در دورههای مختلف حیات خویش، دچار دگرگونیهای پیاپی در سبک و هنر بوده است. از ابتدا تا اکنون این معرفت دست معمار بوده و خواهد بود که صورت معنی را بر تارک تاریخ این ملک ترسیم کرده است.
خواندنی های بیشتر را اینجا بخوانید
این میان، تهران بهعنوان پایتخت دیرباز این کهنبوم آشنا، از شکوه حضور جرگه معرفتاندیشان هنر خالی نبوده و در جایجای خویش برای دلشدگان تاریخ در مصاف گردشگری کهن و جدید، حرفی برای گفتن و چشمی برای تماشا جا گذاشته است. از آلبویه تا سلجوقی، از صفوی تا به امروز ما شاهد پویش رنگها و فرمها با آب، آجر و گل در بوم خاطرات معماران این کهن دیاریم.
بزرگداشت تهران، بر ما واجب میکند که هم از آنچه در ریشه و تنه این درخت برجایمانده با جان شیرین محافظت کنیم و برای تروتازهشدن پیدرپی آن بهدنبال دستاوردهای جدید باشیم.
این بهمنزله اهمیت بخشیدن به سرمایههای مادی و معنوی شهری است که از پس توفانهای مکرر سیاسی اجتماعی اقتصادی سالیان گذشته، هنوز در آغوش کمالش، برای ما آینهای به وسعت دلها وانهاده است؛ آینهای که در بازتاب نور معرفت، مبنا و الگوی شناخت معرفتهای سترگ بشری در اتصال به منبع نورالانوار الهی است. آنجا که هنر میکوشد تا آینهگردان آن باشد: جلوهگاه رخ او دیده من تنها نیست / ماه و خورشید همین آینه میگردانند
بر این اساس، پاسداشت نامها و روزها را باید بازگشت به هویت دانست. «هویت» به مفهوم آنچه ما را ما میکند. ازاینرو، مهندسی برنامههای فرهنگی در چارچوب نام تهران، باید بتواند بر داشتههای این ابرشهر، در توصیف حکمت ملی و فرهنگ برخاسته از آن اشاره کند. گردشگری شهری با عنوان تاریخ، درک بناها و مواریث بهجای مانده، در حقیقت، بازتعریف هویت انسان ایرانی در سرمشقهای بزرگ اربابان معرفت گذشته و حال ایران بزرگ است.
بحق باید تهران را خانه امید دانست.